تحلیلی بر چرایی مسکوت ماندن دنبالهدار تعرفههای دامپزشکی
دکتر حسین یاوری
دامپزشک، متخصص بهداشت و بیماریهای آبزیان
هر از چند گاهی نامه هایی از طرف قشر زحمت کش انجمن های صنفی کلینیسین های دامپزشکی به سمت وزیر محترم از اقصی نقاط مختلف کشور به صورت پراکنده ارسال می گردد و همگی این درخواست را دارند که نسبت به بروز رسانی نرخ تعرفه های دامپزشکی مساعدت لازم ارایه شود که در دست ترین درخواست، نامه ی اخیر انجمن صنفی کلینیسین های استان اصفهان می باشد.
حال اینکه چرا هر انجمن یا صنفی به صورت پراکنده این موضوع را در خواست دارد، یک نکته ی قابل تامل است که در این نوشتار مجال نیست به تحلیل یا واکاوی آن بپردازد، اما با توجه به اینکه نگارنده از اوایل فارغ التحصیلی کلینیسین بوده است و با شرایط سخت کاری آن در بخش خصوصی تقریباً آشنا است و آنکال بودن همواره یا به زبان ساده تر گوش به زنگ بودن در تمام اوقات شبانه روز را برای درمان هایی از قبیل پرولاپس رحم، سخت زایی، جابجایی شیردان و... را دیده است و آسیب هایی فیزیکی هنگام معاینه یا درمان به علت عدم توانایی مهار دام های بومی و...؛ سخت تر از همه ی اینها درک این موضوع که حتی بعضی از دامداران با وجود اینکه می خواهند حق الزحمه را بپردازند ولی توانایی پرداخت حق الزحمه را ندارند و گاه بیگاه می بایست هزینه ی دارو هم از جیب کلینسین پرداخت شود شنیده و لمس کرده است. این کمینه بر خود لازم دانست تا مجدد خلاف آن دوست گرانقدر که در یکی از دست نوشته ها اینگونه کامنت گذاشته بود "تو هم از دل خوشت چند رج خط می نویسی"، مجدد این قلم را بر آن دارد تا در پی چرایی این مسکوت ماندن دنباله دار باشد که می توان آنرا در زمره ی همان دسته مشکلات بی نشانه که در یکی از یادداشت ها به صورت مبسوط مورد واکاوی قرار گرفته بود، طبقه بندی و در نظر گرفت و اگر از شما هم در همین ابتدا پرسیده شود در اینخصوص احیانا نظری دارید؟ و چه پاسخی یا تحلیلی بر آن خواهید نوشت؟ مفید فایده خواهد بود تا بتوانیم برای بهتر ساختن سیستم دامپزشکی با تفکری سیستمی به رصد سایر مشکلات بی نشانه ی این شاخه ی مهم علوم یعنی دامپزشکی بپردازیم تا مگر نقشی سازنده برای این مهم ایفا کرده باشیم.
اما برای اینکه متوجه بشویم چه دلیلی برای این عدم بروز رسانی یا تاخیر سالانه وجود دارد، لازم است مسیر تحقیق و معیاری حداقل برای مقایسه و ارایه طریق اعلام کنیم و این بار هم قصد داریم پرسش و پاسخ دیگری را مرور کنیم. موضوع این بحث در ظاهر به بحث تعرفه ها خواهد پرداخت اما اگر همراهی کنید، ممکن است به پاسخی عمومی تر برسیم که جنبه های دیگر رشته ی دامپزشکی را نیز شامل شود که افق زمانی مدون برای این ماموریت و چشم انداز پی ریزی خواهد شد.
نخستین ایده یا سوال تحلیلی که در ذهن شما مثل نگارنده ممکن است خطور کرده باشد ولی تا بحال بر روی کاغذ نیامده باشد، آیا این نمی تواند باشد که چطور ممکن است بروز رسانی تعرفه ها در دامپزشکی به عنوان یک چالش دنباله دار همه ساله مطرح باشد ولی در پزشکی این مسئله تقریبا یک مسئله ی کوچک و کم اهمیت تلقی شود و به صورت خودکار همانند تمام افزایش حقوق های اول سال با شاخص یا معیار تورم بروز رسانی شود؟ آیا واقعاً باورها و نگاه های ما میتواند تا این حد برای یک صنف یا رشته تاثیر داشته باشد و سوگیری ایجاد کند؟
کدام عامل تاثیرگذار باعث می شود اطلاعات یکسان مثل حق بروز رسانی تعرفه های مطب برای تصمیم گیران معانی متفاوتی داشته باشد؟ در حالی که هر دو گروه پزشکی و دامپزشکی در خصوص داشتن مطب داده ها و داشته های مشابهی در اختیار دارند؟ و یا اینکه کدام عامل باعث سوگیری متفاوت و رسیدن به نتایج متفاوت می شود؟
البته نباید فراموش کنیم که اقتصاددان های رفتاری بر این باورند که معمولاً تفاوت اصول و ارزشها و باورها، باعث میشود که ما اطلاعات متفاوتی را هم انتخاب و بررسی کنیم. ما معمولاً به سراغ منابعی میرویم که با باورهای ما همخوانی دارند و همین باعث میشود که بیشتر به این اطمینان برسیم که باورهایمان درست هستند، که از نظر این قلم شاید یکی از مهمترین علل این سوگیری انتخاب واژه «تعرفه» باشد. بارها نگارنده در یادداشت های مختلف به این مهم اشاره داشته است که مهمتر از بیان یک واژه، کاربرد مفهوم آن واژه و برداشت های متفاوت از آن برای محیط های مختلف است که لاجرم حساسیت های متفاوت هم نسبت به آن در ذهن متبادر است که در خصوص دنباله دار بودن چالش بروز رسانی تعرفه های دامپزشکی که همواره گریبانگیر حق الزحمه کلینسین های دامپزشکی است، همین استفاده کردن از عبارت تعرفه در زیر شاخه های کشاورزی است، چرا که معمولا در زیر شاخه های کشاورزی رسم بر این است که برای حمایت از تولید افزایش تعرفه ها انجام نگیرد یا حداقل در آخرین مرحله ی مورد بررسی قرار گیرد که صد البته در راستای حمایت از تولید خط مشی پسندیده ای هم در برخی شرایط اقتصادی این روند می باشد، ولی در این میان حق الزحمه کلینسین های بخش خصوصی هم ناخودآگاه در این میدان تصمیم گیری مورد کم مهری قرار می گیرد که این را به عنوان اولین نکته یعنی حساسیت به خود واژه تعرفه مدنظر داشته باشید تا بعد ...
اما اگر قرار است بهتر ساختن را مبتنی بر تفکر سیستمی به سمت چشم اندازی روشن تجربه کنیم، می بایست معیاری از یک نظام صنفی پیشرو برای سنجش یا مقایسه خود انتخاب کنیم که در این تحلیل، قرعه برای این قیاس به صنف نظام پزشکی افتاد تا مقایسه بین گروه دامپزشکی و پزشکی در بخش کلینیسینی انجام گیرد.
از آنجایی که در بالا آمده بود، یکی از نقاط چالش بر انگیز به زعم نگارنده استفاده از همین واژه تعرفه است، ضرورت دانسته شد به دنبال اصطلاح رایج آن در پزشکی بگردیم که در آنجا مشخص شد بیشتر از عبارت "سبد تعرفه های پزشکی" نام به میان می آید که در جامعه ی دامپزشکی انگار چنین سبدی وجود ندارد یا حداقل سبدی متمرکز وجود ندارد که هر ازچندگاهی از هر استانی یا صنفی از گروه های مختلف کلینسین های دامپزشکی در حد درخواست بروز رسانی حق ویزیت تعرفه های دامپزشکی یا همان حق مطب را در دنیای مجازی مطرح و پیگیر می شوند و آنچنان که از شواهد و قراین پیداست، هیچ نشان یا اراده ای برای این بروز رسانی به صورت مدون یا سر وقت تاکنون مشاهده نشده است. اما این بار هم مثل همیشه ناخودآگاه همین کلمه ی «سبد» سرنخی شد تا بکارگیری یا کاربرد این واژه را در مابقی صنف ها یا مکان ها برای قضاوت و تحلیل بهتر مورد مداقه بیشتر قرار دهیم.
همه می دانیم سبد کالا و سبد خانوار بیشتر از سایر سبدها در بین جامعه رایج است که کاربردی برای تحلیل ما حداقل در این یادداشت به نظر در آن یافت نشد ولی در این بین به یک سبد جالبتر برخورد کردیم که شاید بتوان عنوان کرد؛ جالبترین سبدی بود که برای این تحلیل پیدا شد و آن اصطلاحی است که در بورس استفاده می شود؛ بله درست حدس زدید، آن سبد «سبد سهام» است که در این میان دیدم بهتر است به سراغ مهترین نظریه پرداز بورس جهان برویم که مشهور تر از "وارن بافت" پیدا نکردیم، که آورده اند: "زمانی که وارن بافت، حدودا 105 هزار دلار از یازده پزشک گرفت تا برای آنها سرمایه گذاری کند، 100 دلار روی آن پول گذاشت و گفت می خواهم پای خودم هم گیر (Skin in the game) باشد."
به نظر آن سبد گمشده برای تعرفه های دامپزشکی که در پزشکی هست ولی در دامپزشکی نیست، همین موضوع باشد که یکی سبدش برای بروز رسانی یعنی تصمیم گیرانش در وزارت بهداشت است و دیگری در وزارت جهاد؛ به عبارتی به قول وارن بافت که یکی پای خودش گیر است یعنی آشنا به مطب و تعرفه های آن است و بی تعارف، آن یکی نیست که صد البته این روند می شود برعکس یا طبیعی هم باشد، اگر همین موضوع در نظام های مهندسی مطرح باشد.
اما در پایان اگر هیچ کدام از دلایل بالا قانع کننده و جذاب نبود، به رسم تمام نوشته های انتقادی یا تحلیلی که مرسوم است، اگر وقتتان اجازه می دهد به بخش درخواست و پیشنهادات این نوشته که در ذیل آمده است سری بزنید:
1. درخواست:
- این قلم الکن هم از آن مقام عالی وزارت برای حداقل رد این نظریه وارن بافت، استدعا دارد کمیته ساماندهی نه تعرفه بلکه حق الزحمه این قشر زحمت کش را در دستور کار قرار دهند، چرا که این برداشت نشود بی میلی به راهکار یا مخالفت با آن عملا در مسیر این مشکل بی نشانه ی بسیار مهم باشیم و ناخود آگاه صورت مسئله را هم کوچک و هم کم اهمیت قلمداد کنیم که اثرش نادیده گرفتن حق الزحمه این بخش از جامعه حتی بر اساس ساده ترین معیار یعنی تورم باشد.
2. پیشنهاد:
- در اولین قدم عنوان تعرفه برای افزایش یا حتی کاهش سالیانه بر اساس تورم، به علت مشابهت عنوانی با سایر تعرفه ها اصلاح گردد و نام آن حق الزحمه یا حق ویزیت یا مطب نامگذاری گردد.
- دوم کمیته ی بروز رسانی تعرفه ها هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی تشکیل گردد که متفق القول پیگیر یک سبد بروز رسانی برای آن شود.
- سوم بخش بیمه ای مربوط به هزینه های تشخیص و درمان در دامپزشکی همانند پزشکی راه اندازی و ساماندهی شود تا اگر دولت قصد حمایت از صنعت دامداری در بخش بهداشت و درمان را دارد، در قالب پرداخت بخشی از این هزینه با مشارکت بخش دولتی یا خصوصی تامین گردد یا اینکه سهمی حداقلی (کمتر از نیم درصد) بودجه ی سلامت به عنوان اولین راهکار در جهت حمایت از اشتغال، توسعه و بهداشت در نظر گیرد.
مطالب بالا بسیار ارزنده و قابل تامل است ولی متاسفانه سازمان نظام دامپزشکی تا وقتی به استقلال رای و قدرت اجرایی نرسد ، بهیچ عنوان به آرمانهای بحق مطرح شده نخواهیم رسید .
تصمیم گیری دیگران برای این مهم به انزوا کشاندن دامپزشکی و تحلیل قوای بازوان نیرومند بهداشت جامعه خواهد بود .