
حکیم مهر: طبیعی است که وقتی یک سگ، گربه یا حیوان خانگی دیگر خود را از دست می دهید، احساس ناراحتی و غم شما را در برگیرد. درد از دست دادن حیوان خانگی غالباً ممکن است احساس بیش از حد کند و انواع احساسات دردناک و دشوار را برانگیزد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از دکتر سلام، در این مقاله به بررسی غم از دست دادن حیوان خانگی می پردازیم. 
چرا از دست دادن حیوان خانگی اینقدر صدمه می زند؟
بسیاری از ما عشق و پیوند شدید خود را با حیوانات خود به اشتراک می گذاریم. برای ما، یک حیوان خانگی فقط "یک سگ” یا "فقط یک گربه” نیست، بلکه یک عضو محبوب خانواده ما است و باعث همراهی، سرگرمی و شادی زندگی ما می شود. یک حیوان خانگی می تواند خود را به  ساختار زندگی روزمره شما بیفزاید، شما را فعال و اجتماعی نگه دارد، به شما در غلبه بر مشکلات و چالش های زندگی کمک کند و حتی یک حس معنا یا هدف را فراهم کند. بنابراین، وقتی یک حیوان خانگی گرسنه می میرد، طبیعی است که احساس غم و اندوه خود را در پی از دست دادن حیوان خانگی خود تجربه کنید.
در حالی که برخی از افراد ممکن است عمق احساس شما نسبت به حیوان خانگی خود را درک نکنند، هرگز نباید احساس گناه یا شرمندگی از غم و اندوه برای حیوان خانگی داشته باشید. در حالی که همه ما به طور متفاوتی نسبت به آن واکنش نشان می دهیم، سطح غم و اندوهی که شما تجربه می کنید، اغلب به عواملی چون سن و شخصیت شما، سن حیوان خانگی شما و شرایط مرگ آن ها بستگی دارد. به طور کلی، هرچه حیوان خانگی شما برای شما مهمتر باشد، احساس غم و اندوه شدیدتری را تجربه خواهید کرد. نقشی که حیوان در زندگی شما ایفا کرده است نیز می تواند تأثیر داشته باشد. به عنوان مثال، اگر حیوان خانگی شما یک سگ کارگر، یک حیوان خدماتی یا یک حیوان درمانی بود، نه تنها از دست دادن یک همراه هم ناراحت خواهید شد بلکه از دست دادن یک همکار، از دست دادن استقلال یا از دست دادن حمایت عاطفی را نیز خواهید داشت.
اگر تنها زندگی می کردید و حیوان خانگی تنها همراه شما بود، کنار آمدن با از دست دادن آن ها می تواند حتی سخت تر باشد. و اگر نتوانستید از عهده دار کردن یک دامپزشکی گران قیمت برای طولانی تر شدن زندگی حیوان خانگی خود برآیید، حتی ممکن است احساس گناه عمیق کنید. در حالی که تجربه از دست دادن یک قسمت اجتناب ناپذیر از داشتن حیوان خانگی است، راه های سالم برای مقابله با درد وجود دارد، با اندوه خود کنار بیایید و هنگامی که زمان مناسب است، شاید حتی در قلب خود را به روی یک حیوان دیگر باز کنید.
روند اندوه بعد از دست دادن حیوان خانگی
سوگواری یک تجربه کاملاً فردی است. برخی از افراد متوجه می شوند که غم و اندوه به دنبال از دست دادن حیوان خانگی در مرحله ای قرار می گیرد، جایی که احساسات مختلفی از قبیل انکار، عصبانیت، گناه، افسردگی و در نهایت پذیرش و حل مسئله را تجربه می کنند. برخی دیگر می دانند که غم و اندوه آن ها چرخه ای است، موج می زند، یا یک سری اوج و بلندی دارد. احتمالاً در آغاز عمیق تر خواهد بود و با گذشت زمان به تدریج آرام تر می شویم. هنوز حتی سال ها پس از از دست دادن، یک چشم، صدا یا یک سالگرد خاص می تواند خاطرات را برانگیزد که باعث احساس غم و اندوه شدید می شود.
روند اندوه فقط بتدریج اتفاق می افتد. نمی توان آن را بالاجبار یا عجله ای پیش برد- و هیچ برنامه زمانی "عادی” برای غم و اندوه وجود ندارد. برخی از افراد طی هفته ها یا ماه ها احساس بهتری می کنند. برای دیگران، روند اندوه در طی سال ها اندازه گیری می شود. هرچند مدت که اندوه و سوگواری شما به طول انجامد، مهم است که با خود صبور باشید و اجازه دهید این روند به طور طبیعی آشکار شود. احساس غم و اندوه، شوک یا تنهایی یک واکنش طبیعی در از دست دادن حیوان خانگی محبوب است. نمایش این احساسات به این معنی نیست که شما ضعیف هستید یا احساسات به نحوی نابجا شده اند. این بدان معناست که شما برای از دست دادن حیواناتی که دوستش داشتید، عزادار هستید، بنابراین نباید شرمنده شوید. تلاش برای نادیده گرفتن درد شما یا جلوگیری از قرار گرفتن آن فقط در طولانی مدت باعث بدتر شدن آن خواهد شد.
برای بهبودی واقعی، لازم است که با اندوه خود روبرو شوید و به طور فعال با آن مقابله کنید. با ابراز اندوه خود، به احتمال زیاد به زمان بهبودی نیاز خواهید داشت تا اگر احساسات خود را حفظ کرده یا نگه داشته اید به مرور آن را بروز دهید. در مورد احساسات خود بنویسید و راجع به آن ها با دیگران صحبت کنید که نسبت به اندوه از دست دادن شما دلسوز هستند. 
مقابله با اندوه از دست دادن حیوان خانگی
غم و اندوه واکنش طبیعی و ارادی نسبت به مرگ است. مانند غم و اندوه برای دوستان و عزیزان ما، اندوه برای همراهان حیوان ما فقط با گذشت زمان قابل حل است، اما روش های سالم برای مقابله با درد وجود دارد.
در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد:
به کسی اجازه ندهید که به شما در مورد نحوه احساس کردنتان راه کار ارائه دهد و یا نظر دهد
به خودتان نگویید که چگونه احساس کنید. غم و اندوه شما منحصرا مال شماست و هیچ کس نمی تواند به شما بگوید چه موقع زمان  "شروع” یا "توقف” آن فرا رسیده است. "به خودتان اجازه دهید هر کاری را که احساس می کنید بدون خجالت و قضاوت تجربه کنید. اشکالی ندارد که عصبانی شوید، گریه کنید یا گریه نکنید. همچنین خندیدن،تجربه لحظات شاد، و رها کردن در صورت آماده بودن اشکالی ندارد.
به افرادی که حیوانات خانگی خود را از دست داده اند، دستیابی پیدا کنید
تابلوهای پیام آنلاین، خطوط تلفنی تلفات حیوانات خانگی و گروه های پشتیبانی از دست دادن حیوانات خانگی را ببینید برای جزئیات به بخش منابع زیر مراجعه کنید. اگر دوستان و اعضای خانواده خود در مورد از دست دادن حیوان خانگی دلسوز نیستند، شخصی را پیدا کنید. غالباً ممکن است شخص دیگری که از دست دادن یک حیوان خانگی محبوب را نیز تجربه کرده است ممکن است آنچه را که می خواهید بهتر درک کند.
آیین ها می توانند به بهبودی کمک کنند
مراسم تشییع جنازه می تواند به شما و اعضای خانواده کمک کند تا احساسات خود را آشکارا ابراز کنند. از افرادی که فکر می کنند برگزاری مراسم تشییع جنازه برای حیوان خانگی ناموجود است، نادیده بگیرید و آنچه را که در مورد شما مناسب است انجام دهید. 
میراث ایجاد کنید
تهیه یک یادواره، کاشت درخت به یاد حیوان خانگی خود، تالیف آلبوم عکس یا دفترچه، یا در غیر این صورت به اشتراک گذاشتن خاطراتی که از حیوان خانگی خود لذت بردید، می تواند میراثی را برای تجلیل از زندگی همراه حیوان خود ایجاد کند. به یاد داشتن سرگرمی و عشقی که با حیوان خانگی خود به اشتراک گذاشتید می تواند به شما کمک کند تا در نهایت حرکت کنید.
مراقب خودتان باشید
استرس از دست دادن حیوان خانگی می تواند به سرعت ذخایر انرژی و عاطفی شما را از بین ببرد. مراقبت از نیازهای جسمی و روحی شما به شما کمک می کند تا این زمان دشوار را پشت سر بگذارید. با افرادی که به شما اهمیت می دهند، وقت بگذرانید، رژیم غذایی سالم بخورید، بخوابید و به طور مرتب ورزش کنید تا اندورفین ها آزاد شوند و به تقویت روحیه شما کمک کنند.
اگر حیوانات خانگی دیگری دارید، سعی کنید روال عادی خود را حفظ کنید
حیوانات خانگی زنده همچنین می توانند هنگام مرگ حیوان خانگی از بین بروند و یا ممکن است از غم و اندوه شما ناراحت شوند. حفظ روال روزمره آن ها، یا حتی افزایش زمان ورزش و بازی، نه تنها به نفع حیوانات اهلی زنده مانده بلکه می تواند به افزایش روحیه و دیدگاه شما نیز کمک کند.
در صورت نیاز به کمک از یک آدم حرفه ای کمک بخواهید
اگر اندوه شما پایدار است و در عملکرد شما اختلال ایجاد می کند، پزشک یا یک متخصص بهداشت روان می تواند شما را برای افسردگی ارزیابی کند. برخورد و کنار آمدن با از دست دادن حیوان خانگی هنگامی که دیگران ارزش از دست دادن  حیوان خانگی و سوگواری شما را کم می کنند یکی از جنبه هایی که می تواند غم و اندوه از دست دادن حیوان خانگی را بسیار دشوار کند این است که از دست دادن حیوان خانگی توسط همه مورد قدردانی نیست. برخی از دوستان و خانواده ممکن است بگویند، "چه فایده ای دارد؟ این فقط حیوان خانگی است! "برخی تصور می کنند که از دست دادن حیوان خانگی به اندازه از دست دادن انسان آزاردهنده نیست، یا اینکه غمگین شدن برای حیوان نامناسب است آن ها ممکن است درک نکنند، زیرا آن ها حیوان خانگی خود را ندارند و یا نمی توانند همراهی و عشقی که یک حیوان خانگی می تواند داشته باشد را درک کنند.
در مورد اینکه غم و اندوه شما مناسب است یا خیر، با دیگران بحث نکنید
این واقعیت را بپذیرید که بهترین حامی غم و اندوه شما ممکن است از خارج از حلقه معمول دوستان و اعضای خانواده شما باشد. به دنبال کسانی باشید که حیوانات خانگی خود را از دست داده اند. کسانی که می توانند قدر ضرر و زیان شما را بدانند، و ممکن است راه های عبور از روند اندوه را ارائه دهند.
نکاتی درباره سالمندان و اندوه از دست دادن حیوان خانگی
با افزایش سن، تعداد فزاینده ای از تغییرات عمده زندگی از جمله از دست دادن دوستان عزیز، اعضای خانواده و حیوانات خانگی را تجربه می کنیم. مرگ یک حیوان خانگی حتی می تواند سالمندانی بازنشسته را حتی سخت تر از بزرگسالان جوان که ممکن است بتوانند به راحتی در یک خانواده نزدیک فوت کنند، ضربه بخورد، یا با روال کار خود را منحرف کند.
اگر شما یک فرد بالغ سالخورده هستید که به تنهایی زندگی می کنید، احتمالاً حیوان خانگی شما تنها همراه شما بوده است و مراقبت از این حیوان احساس هدف و ارزش خود را برای شما فراهم کرده است. با دوستان در ارتباط باشید. حیوانات خانگی، به ویژه سگ ها، می توانند به افراد سالخورده کمک کنند تا افراد جدید را ملاقات کنند یا در هنگام پیاده روی یا پارک سگ ها به طور مرتب با دوستان و همسایگان خود ارتباط برقرار کنند. حیوان خانگی خود را از دست داده اید، مهم این است که اکنون اوقات روز را تنهایی نگذارید. سعی کنید هر روز حداقل با یک نفر وقت خود را سپری کنید. تماس منظم با چهره به شما کمک می کند تا افسردگی را کنار بگذارید و مثبت اندیش بمانید. با یک دوست یا همسایه قدیمی برای تعیین یک تاریخ ناهار تماس بگیرید یا به یک باشگاه بپیوندید.
سرزندگی خود را با ورزش تقویت کنید. حیوانات خانگی به بسیاری از افراد مسن کمک می کنند تا فعال و بازیگوش باشند، این می تواند سیستم ایمنی بدن شما را تقویت کرده و انرژی شما را افزایش دهد. مهم است که بعد از از دست دادن حیوان خانگی خود، سطح فعالیت خود را حفظ کنید. قبل از شروع برنامه ورزشی با پزشک خود مشورت کنید و سپس فعالیتی را که از آن لذت می برید پیدا کنید. ورزش در یک گروه با انجام ورزش مانند تنیس یا گلف، یا ورزش یا کلاس شنا می تواند به شما در ارتباط با دیگران کمک کند. سعی کنید معنی و شادی جدیدی در زندگی پیدا کنید. مراقبت از حیوان خانگی که قبلاً وقت شما را اشغال کرده و روحیه و خوش بینی شما را تقویت کرده است. 
سعی کنید آن زمان را با استفاده از داوطلبانه، چیدن یک سرگرمی که مدت ها مورد غفلت قرار گرفته است،کلاس بگیرید، به دوستان، گروه های نجات یا پناهگاه های بی خانمان مراقبت از حیوانات خود یا حتی با گرفتن حیوان خانگی دیگر در زمان مناسب انجام دهید.
کمک به کودکان برای رفع غم و اندوه از دست دادن حیوان خانگی
از دست دادن حیوان خانگی ممکن است اولین تجربه مرگ فرزند شما باشد – و اولین فرصت شما برای آموزش مقابله با اندوه و دردی است که به ناچار همراه با شادی دوست داشتن یک موجود زنده دیگر است. از دست دادن حیوان خانگی می تواند یک تجربه آسیب زا برای هر کودکی باشد. بسیاری از بچه ها حیوانات خانگی خود را بسیار عمیق دوست دارند و بعضی از آن ها حتی وقتی حیوان خانگی در آن حوالی نبود، حتی زمانی را در زندگی خود به یاد نمی آورند. یک کودک ممکن است احساس عصبانی کند و خود شما را به خاطر مرگ حیوان خانگی سرزنش کند. کودک ممکن است از اینکه سایر افراد یا حیواناتی که دوستشان دارند نیز ممکن است آن ها را ترک کند احساس ترس کند. نحوه رسیدگی به روند اندوه می تواند مشخص کند که آیا این تجربه تأثیر مثبت یا منفی بر رشد شخصی فرزند شما دارد یا خیر.
برخی والدین احساس می کنند باید با صحبت نکردن در مورد مرگ حیوان خانگی، یا با صادق نبودن نسبت به آنچه اتفاق افتاده است، سعی کنند فرزندان خود را از غم از دست دادن حیوان خانگی محافظت کنند. تظاهر به این که حیوان فرار کرده است، یا به عنوان مثال "به خواب رفته است”، می تواند کودک را در حالی که سرانجام حقیقت را می آموزد احساس سردرگمی، ترس و خیانت کند. این بسیار بهتر است که با فرزندان خود صادق باشید و به آن ها فرصت دهید تا به روش خود غمگین شوند.
به فرزندتان اجازه دهید ببیند که شما از دست دادن حیوان خانگی خود ابراز ناراحتی کرده اید. اگر کودک شما همان احساس از دست دادن را تجربه نکردید، به غم و اندوه آن ها احترام بگذارید و به آن ها اجازه دهید احساسات خود را آشکارا ابراز کنند، بدون اینکه آن ها احساس شرم و گناه کنند. کودکان باید احساس غرور کنند که آن ها انقدر دلسوزند و به شدت با حیوانات خود مراقبت می کنند.
به فرزند خود اطمینان دهید که آن ها مسئول مرگ حیوان خانگی نبودند. مرگ حیوان خانگی می تواند سوالات و ترس های زیادی را در کودک ایجاد کند. ممکن است لازم باشد به فرزند خود اطمینان دهید که شما، به عنوان والدین آن ها نیز به احتمال زیاد نمی خواهید بمیرید. صحبت در مورد همه احساسات و نگرانی های آن ها مهم است. فرزند خود را در روند مرگ درگیر کنید.
اگر شما حیوان خانگی خود را انتخاب کرده اید، با فرزند خود صادق باشید. توضیح دهید که چرا انتخاب ضروری است و به کودک فرصت دهید که اوقات خاصی را با حیوان خانگی بگذراند و به روش خود خداحافظی کند. در صورت امکان، به کودک فرصت دهید تا یادداشت های درمورد حیوان خانگی خود ایجاد کند. به عنوان مثال، این می تواند یک عکس خاص باشد، یا یک گچ از چاپ پنجه حیوانات.
به کودک اجازه دهید در صورت تمایل در هر مراسم یادبودی شرکت کند. برگزاری مراسم تشییع جنازه یا ایجاد یک یادبود برای حیوان خانگی می تواند به کودک شما کمک کند تا احساسات خود را با صراحت بیان کند و به بهبود اذیت ایجاد شده کمک کند. قبل از اینکه شانسی برای غم و اندوه از دست دادن خود احساس ناراحتی کنید، در مطرح کردن موضوع "حیوان خانگی جایگزین” عجله نداشته باشید. ممکن است فرزند شما احساس بی اعتمادی کند، یا می توانید پیامی با مضمون اینکه احساس غم و اندوه در هنگام مرگ چیزی را می توان با خرید یک جایگزین برطرف کرد را ارسال کنید. 
تصمیم گیری برای مرگ آرام (اتازازی) حیوان خانگی
تصمیم گیری برای کنار گذاشتن حیوان همراه خود یکی از دشوارترین تصمیمی است که تا به حال برای حیوان خانگی خود اتخاذ خواهید کرد. با این حال، به عنوان یک صاحب حیوان خانگی دوست داشتنی، ممکن است زمان آن فرا رسد که شما نیاز به کمک به حیوان خانگی خود داشته باشید تا با کمک دامپزشک خود، از زندگی به مرگ انتقال یابد تا به روشی تا حد ممکن بدون درد و آرامش قرار بگیرد.
دانستن زمان مناسب جهت مرگ آرام حیوان خانگی
اتانازی برای حیوان خانگی محبوب یک تصمیم بسیار شخصی است و معمولاً پس از تشخیص بیماری ترمینال و با آگاهی از این که حیوان دچار رنج می شود، حاصل می شود. انتخاب شما برای حیوان خانگی شما باید با مراقبت و عشقی که نسبت به حیوان احساس می کنید، انجام شود.
موارد مهمی که باید در نظر بگیرید شامل موارد زیر است:
سطح فعالیت
آیا حیوان خانگی شما هنوز از فعالیت های دوست داشتنی قبلی لذت می برد یا اصلاً قادر به فعال بودن هستند؟
پاسخ به مراقبت و محبت
آیا حیوان خانگی شما هنوز هم به روش های معمول به عشق و مراقبت پاسخ می دهد؟
مقدار درد و رنج
آیا حیوان خانگی شما درد و رنجی را تجربه می کند که از لذت زندگی بیشتر است؟
بیماری ترمینال یا آسیب جدی
آیا بیماری یا آسیب دیدگی حیوان خانگی شما را از بهره مندی از زندگی منع کرده است؟ آیا حیوان خانگی شما در اثر آسیب یا بیماری با مرگ خاصی روبرو است؟
احساسات خانواده شما
آیا خانواده شما در تصمیم گیری متفق القول هستند؟ اگر اینطور نیست و هنوز احساس می کنید بهترین چیز برای  شما حیوان خانگی شماست، آیا می توانید با تصمیمی که باید اتخاذ کنید زندگی کنید؟ اگر تصمیم می گیرید که پایان دادن به رنج به نفع حیوان خانگی شما است، وقت خود را بگذرانید تا روشی را که ممکن است برای شما، حیوان خانگی و خانواده تان برقرارتر باشد، آرامش بخشید. به منظور خداحافظی، یا دیدار از حیوان خانگی در بیمارستان حیوانات ممکن است بخواهید روز آخر در خانه با حیوان خانگی داشته باشید. شما همچنین می توانید در طول سرخوشی حیوان خانگی خود حضور داشته باشید، یا از قبل خداحافظی کنید و در اتاق انتظار دامپزشکی یا در خانه بمانید. این یک تصمیم فردی برای هر یک از اعضای خانواده است.
انتظار دارید که حیوان خانگی خود را در خواب ببینید
طبق اعلام انجمن پزشکی دامپزشکی آمریکا، اتانازی برای حیوان خانگی اغلب با تزریق یک داروی محرک مرگ حاصل می شود. دامپزشک ممکن است برای آرامش حیوان خانگی خود ابتدا از یک دستگاه آرامبخش استفاده کند. به دنبال تزریق داروی اتانازی، حیوان خانگی شما بلافاصله بیهوش می شود. مرگ سریع و بدون درد است. حیوان خانگی شما ممکن است پس از دادن دارو چندین بار پاهایش حرکت خود را از دست داده و یا نفس عمیق بکشد، اما این ها رفلکس هستند و به این معنی نیستند که حیوان خانگی شما درد دارد یا رنج می برد.
چگونه مرگ آرام حیوان خانگی را برای کودک توضیح دهیم
صادق باشید این کار را با توضیح اینکه حیوان خانگی شما بیمار است، رنج می دهد، شروع کنید و این توانایی را دارید که آن درد و رنج را به روشی بسیار انسانی و ملایم به پایان برسانید. تزریق یک فرایند بسیار صلح آمیز و بدون درد برای حیوان خانگی شما است. گاهی اوقات، وقتی شما واقعاً حیوان خانگی را دوست دارید، باید این نوع تصمیمات دشوار را برای نجات حیوان از درد و رنج بیشتر بگیرید. 
کودکان تمایل دارند از نحوه واکنش والدینشان تقلید کنند. اگر رفتار هیستریک داشته باشید یا احساس کردید که این تصمیم نادرست است، احتمالاً فرزند شما به روشی مشابه واکنش نشان خواهد داد. اگر غمگین هستید، و به طور سالم با آن غم و اندوه مقابله کنید، فرزند شما نمونه شما را دنبال خواهد کرد. تا زمانی که حیوان خانگی مورد علاقه خود را به دلایل مناسب بخوابانید، به فرزندان خود بگویید که خوب است که احساس ناراحتی کنند، اما نیازی به احساس گناه نیست. شما باید احساس غم کنید، و فرزندانتان می توانند غم را احساس کنند، اما گناه را با غم و اندوه اشتباه نگیرید. یکی احساسات سالم است، دیگری احساسات ناسالم است. 
گرفتن یک سگ یا گربه دیگر پس از از دست دادن حیوان خانگی
دلایل شگفت انگیز بسیاری وجود دارد که می توانید یک بار دیگر زندگی خود را با یک حیوان همراه  داشته باشید، اما تصمیم این که چه زمانی باید انجام شود یک امر بسیار شخصی است. ممکن است با عجله کردن و پر کردن خلاء باقی مانده از مرگ حیوان خانگی شما با دریافت فوری حیوان خانگی وسوسه انگیز باشد.
در بیشتر موارد، بهتر است ابتدا برای حیوان خانگی قدیمی عزاداری کنید و صبر کنید تا زمانی که از نظر عاطفی آماده باشید تا قلب و خانه خود را به سمت یک حیوان جدید باز کنید ممکن است بخواهید داوطلبانه در یک پناهگاه یا یک گروه نجات شروع  به ففالیت کنید. گذراندن وقت جهت مراقبت از حیوانات اهلی نه تنها برای حیوانات عالی نیست بلکه می تواند به شما کمک کند تصمیم بگیرید که آیا شما آماده ی تهیه یک حیوان خانگی جدید هستید یا خیر. برخی از سالمندان بازنشسته که به تنهایی زندگی می کنند ممکن است دریابند که تنظیم زندگی بدون حیوان خانگی دشوار است.
اگر مراقبت از یک حیوان احساس هدف و ارزش خود و همچنین همراهی را برای شما فراهم کرده است، ممکن است بخواهید در مراحل اولیه دریافت یک حیوان خانگی دیگر را در نظر بگیرید. البته سالمندان همچنین هنگام تصمیم گیری در مورد حیوان خانگی جدید، باید سلامت و امید به زندگی خود را در نظر بگیرند. باز هم، داوطلب شدن برای کمک به حیوانات خانگی نیازمند می تواند راهی خوب برای تصمیم گیری در مورد آمادگی دوباره تبدیل شدن به یک حیوان خانگی باشد. 
         		            بسیار عالی بود         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خدا واسه هیچکی نیاره،من فکر مرگ سگم رو میکنم دیوانه میشم،اون واقعا فرزندم است         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من سگمو از دست دادم و الان ک اینجام فقط اشکام میریزه تنها رفیقم بود         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من امروز سگم رو از دست دادم و نمیدونم چکار کنم تنها یاورم همه زندگیم بود بخدا میخام خودکشی کنم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من عروس هلندیم مرده         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من گربم مرده..اتازازی شد?قطع نخا شده بود و مثانه و ریش اسیب دیده بود…دارم خفه میشم از حال بد نمیدونم چیکار کنم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من یک ماهه گربهام رو از دست دادم، مرگ گربه جلوی چشمام بدترین اتفاق تمام ۳۸سال زندگیم بود، هیچ شوقی واسه ادامه زندگی ندارم و دوس دارم خودمم زودتر بمیرم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    سگم مرده شرایط نگهداریشو این اواخر نداشتم همش می گم چرا واگذارش نکردم         				                     		                
         		            خدایا ببین بشر به کجا رسیده!
         		                            |         		                            
         		                    با درصد زیادی از فرمایشتان موافقم
         		                            |         		                            
         		                    سوالاتتون منطقی و قابل بحث و تفکر هست، ولی دوست عزیز چه ارتباطی با این مطلب بسیار مفید که حکیم مهر منتشر کرده داره؟ جواب این سوال هارو باید در جای دیگر جستجو کنید نه اینکه هر مطلب علمی منتشر میشود رو ارتباط بدید با مشکلاتی که در کشور هست. من دامپزشک کاری نمی تونم برای مافیای واردات گوشت بکنم. سیستم دولتی و افراد وابسته هستند که از واردات سود میبرند. نه من دامپزشک که خودم جزء مردم هستم و با حقوق دریافتیم زیر حد فقر هستم و چندان تفاوتی با اون دامدار که مثالش رو زدید ندارم. چه بسا که اون دامدار از من هم جلو تر باشد که حداقل ۵۰ تا گوسفند داره. در یک جمله مشکل ما در انتشار این مطالب توسط حکیم مهر نیست مشکل من و شما و دامدار مفروض در فساد اقتصادی و سیاسی هست.         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    ظاهرا ایشون این سایت را با سایت سیاسیت های کلان کشور در زمینه فقر و دارو و واردات گوشت و عدم وابستگی به کشورهای دیگه و ...... اشتباه گرفته. هر کسی دغدغه های داره بنا به شخصیت و وسع مالی و نوع زندگی که برای خودش تعیین کرده. اما ایمان دارم کسی که یه موجود بیگناه و عین نجاست میدونه باید برگرده به همون بانیان خودش که فذهنگ آموزی کنه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    شما هر وقت حیوان خانگی داشتی یه سگ داشتی که بعد چند سال از دست دادی بیا نظر بده         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    واقعا متاسفم برای همچین افکار بی محتوایی 
         		                            |         		                            
         		                    کلا ........... نوشتی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    آ دمی را آدمیت لازم است  ،  این صحبت ها مال خوی حیوانیه برای  خوی انسانی نداشته ات مراسم تدفین بگیر         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    سایت  خبری  جای چیه ؟  مطلب مفید چی از  این  مفید تر؟  کلی آدم  هستن  که  با این  مشکل  روبروان  خیلیا  اونقدر  درگیرش میشن  افسردگی حاد  میگیرن  حالا  یکی یه  مطلب علمی  منتشر کرده  که به درد  شما نیمخوره  باید  کلا  زیر سوال  ببرین ؟تمام  مشکلاتی  رو  که  گفتین  منم  قبول  دارم  و  ناراحتم  بابتش!
         		                            |         		                            
         		                    آقایی که به تحصیلات مقطع دکترای خود میبالی و بدجوری از زندگی سگها شاکی هستید....
         		                            |         		                            
         		                    از خدا میخوام به شما کمک کنه تا کمی انسان باشید
         		                            |         		                            
         		                    در دوران خدمت یکی از درجه داران درباره تمام موضاعات اظهارنظر میکرد و صرفنظر از موضوع بحث همیشه مثالهایی میزد که در آنها درباره شتر میگفت. بعدا مشخص شد از روستایی آمده که پرورش شتر شغل اصلی ساکنین آن روستا بود.
         		                            |         		                            
         		                    دانشجوی بی دانش، ................................
         		                            |         		                            
         		                    فقط بهت میگم دکتر بری حال کنی چون واقعا ازاین جور دکترها خیلی کم داریم از وقتی گفتن ست باوفا و نگهبان همه دزدها گفتن نجسته البته منظورم شما دکتر والامقام نیستی(دقیقاخودتی)         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    واقعا به من ثابت شد که سواد شعور نمیاره.
         		                            |         		                            
         		                    هرکس فهمش بیش،درکش بیشتر         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    متاسفم برای طرز فکرتون...واقعا متااااااسفم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    خدا بهت عقل بده .الکی نگو دانشجویی و گرنه باید در اون دانشگاه رو گل گرفت یا اسم اون بدبخت رو از سر در دانشگاه برداشت .چه دانشجوهایی قبل داشتیم چه جوجوهایی الان .داداش من  جوجه و مرغ جزو حیوان خانگی نیست کلا مسبب مشکلات مملکت رو سگ و گربه میدونی .آدمها کاره ای نیستند .چه ربطی داشت . اصلا توانیی محبت به یک حیوان مظلوم رو داری ؟ مسلما خداوند در وجودت روح خبیثی گذاشته که چشم و گوشت هیچ ناله حیوانی رو برای گرسنگی و درد نشنیده وندیده         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    شما افراد تا وقتی که یک حیوان خانگی نداشته باشید درد ما رو نمیفهمید 
         		                            |         		                            
         		                    خیلی متاسفم برای شما که حتی ذره ای محبت نسبت به حیوانات ندارید. اگر مشکل دارید، لطفا مشکل رو با مسئولش درمیان بزارید نه اینجا. حیوان خانگی که فقط سگ نیست. 
         		                            |         		                            
         		                    تو لطفا حرف نزن نمیدونی چ حس ناراحت کننده وبدیه وقتی حیوان خانگیت از دست میدی بدتر از حس مرگه جوری که دوست داری بمیری .من واسه مرگ فامیلام زیاد ناراحت نمیشم ولی واسه حیوانات خانگی داغون میشم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    اگه چیزیو درک نمیکنی راجبش نظر نده من الان حیوون خونگیمو از دست دادم در ۲روز که مریض بود ۴دفعه دکتر بردمش و ۳برابر مبلغی که خریدمش هزینه کردم چون دوسش داشتم و حاضرم ۱۰۰نفر مثل تورو قربونی کنم که حیوونمو یکبار دیگه ببینم ،پس اگه چیزیو درک نمیکنی ...........         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    دانشجوی بی دانش برات متاسفم . من جدیدا بچه ام (سگم) رو از دست دادم و خوندن این مطالب کمک میکنه که بتونم اندکی از دردم بکاهم . کسی که حقی برای حیوانات قائل نیست قطعا نمیتونه حقی رو نیز برای انسانها در نظر بگیره . همون سگی که شما نجس میدونی مظهر عشقه که شما قادر به درکش نیستی . در مورد چیزی که قادر به درکش نیستی اظهار نظر نکن . مشکلات اجتماعی کشور رو هم برو با دولتمردان مطرح کن که برات حل کنن . حیوانات نقشی در بدبختی و مشکلات مردم ندارن .         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    سلام دوست عزیز 
         		                            |         		                            
         		                    تو اسم خودت و بشر امروز نزار خیلی خیلی باشی بشر عصر پارینه سنگی هستی.         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    .................... هر کسی یه عشق و علاقه ای داره به این فکر کن اگر بچت بمیره چه د ردی رو تحمل میکنی ما هم بچمونو از دست بدیم بیشتر از اون درد رو باید تحمل کنیم شماها چقدر میتونید بی احساس و ....... باشید واقعا متاسفم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    خیلی هم خوب صحبت کردن موضوع حیوان خانگی برای خیلی از خانواده ها یک موضوع حیاتیه من هم اوایل نسبت به این مسائل بی تفاوت بودم واز روی غرور مثل شما صحبت میکردم ولی وقتی دخترم سگشو به خاطر پدرش که از سگ خوشش نمیومد فروخت و دخترم از غصه دق کرد ومرد فهمیدم که اون سگ در اصل مثل بچش بود و من و پدرش الان هرچی شیون و زاری می کنیم کاری از دستمون برنمیاد با خودمون می گیم ای کاش نگفته بودیم یگش رو بفروشه یا اینکه یه سگ دیگه براش خریده بودیم حیوون خونگی به بعضی ها در درمان افسردگی و کنار اومدن با مشکلات زندگی خیلی کمک میکنه قرار نیست همه آدمها مثل هم زندگی کنند پس شما هم نظر خودتونو به همه مردم تعمیم ندید این موضوع برا خیلی خانواده ها حیاتیه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    اولا متاسفم برای این طرز تفکرتان ودوما شما باید سوالتون راازجای دیگه بپرسین اینجا جای پاسخ شمانیست کسی که به حیوانی خوبی میکنه بدون که قطعا اون آدم با انسانها هم خوش خلق خواهد بود ..................... من خودم هم به حیوانات بیگناه میرسم هم دست نیازمندان گرفتم واین دو اصلا تناقضی باهم ندارن         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    تو خودت عین .......ی نه سگ ها که فرشته های روی زمین هستن. تو هیچی نمیفهمی.         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من فکرمیکنم ک شما قاطی کردی
         		                            |         		                            
         		                    سگ نجسه چراااا؟؟
         		                            |         		                            
         		                    الحق و النصاف که خیلی ........... هستی  آقای دکتر که حتی درک رابطه احساسی بین انسان و حیوانات همبرایت آنقدر سخت هست         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    به موجوداتی بدون درک و ........ و خود خواهی مثل تو فقط باید گفت ........ سگهای  مهربون و با وفا و دیگر حیوانات مهربان و دوست داشتنی میارزه به هزارتا امثال تو که فقط خودتو میبینی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    زات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است حیوان ها  همه پاک ومظلوم هستن این حرفت نشون میده چه آدم .......... و ........ هستی که درمورد سگ که یه حیوان باوفا هست این جور نظر میدی التماس تفکر         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    تفکر پوسیده ومسموم امثال تو خراب کرده چهره ی انسان رو ژ         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    خیلی ..... ساندیس خور         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    هر چی فکر میکنم میبینم چقدر ازت متنفرم ایشون هز کی که هست حداقل کمکی به یک سری آدما کرد مثل بی مصرفی تو نیست         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من دیروز گربه ی خود را وسط حیاط خانه پیدا کردم و در بد حالتی مواجه به مرگش شدم از پشت رفتم بغلش کنم ولی مرده بود امیدوارم درک کنی حس می کنم ته قلبم احساس سنگینی دارم انگار خواب دیدم مرده ولی واقعیت است دوست دارم جیغ بکشم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    خدایا ..... این `افکار ........ ` و `عقب مانده` و بحثهای مرتبط با این را از حیوون نجسته و گوسفند روح نداره تا .... به بانیان اولیه این بازگردان .
         		                            |         		                            
         		                    خدایا ما داریم میریک سال ۲۰۲۴ بعد تو داری میگی حیوون .......... .
         		                            |         		                            
         		                    بله اینجا دکتر مصدق رو داریم که هما چیز رو به اقتصاد ربط میدن مشکل از مملکت هم باشه با تفکر اینجور آدم ها به هیج جا نخواهیم رسی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم عروس هلندیم مرده????????         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم امروز سگم را مار نیش زد وفوت کرد الان هم خیلی ناراحتم هماش غصه میخورم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    وقت بخیر شما از اون دسته افرادی هستید ک فقط نظر میدید بدون اینک حتی تجربه کوچک از اون حال و جریان داشته باشید من  خودم به دلیل وسواس از حیوون نگهداری اونم تو خونه به شدت مخالف بودم اما وقتی بدون اطلاع درمقابل کار انجام شده قرار گرفتم و تجربش برام رقم خورد الان سالهاست زندگیم وقف حیوانات شده چون دقیقا این موجودات پاک میشناسی ک انسان هم نوعی حیوان ناطق هست یعنی حیوان احساسات عاطفه درد همه چی از ماها رو داره متاسفانه افکار بسته و ذهن بسته ک مثل زخم پیمونه دقیقا وقتی کاری براشون نمیکنی حداقل نظر هم بدون اینک تجربش داشته باشی نده یا متاسفانه کسایی دیگ ک حتی آسیب میزنن میگن فرهنگ یک جامعه رو میزان سلامتش رو به رفتار اون مردم جامعه با حیوانات    بسنج وای از این تعداد معدود افرادی ک با حیوانات متاسفانه زاویه دارن         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    با عرض سلام ، در جوابدانشجویphd دانشگاه شهید
         		            دکترجان هر کسی کار خودش رو بکنه همه نمیتونن برن دام بزرگ اولا دوما عزیز دلم واردات گوشت ایراد سیاست گذاریه نه دامپزشکی         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    این به ظاهر دکتر خدا بهت عقلی بده که نداده 
         		                            |         		                            
         		                    مطالب بسیار ارزنده بود ومن واقعا استفاده بردم.ممنون و سپاس از شما.
         		            سلام امشب بلبل خواهرم خیلی الکی مرد و به بچه هاش شوک وارد شد هممون خیلی ناراحت شدیم و گریه کردیم واقعا دردناک و سخته مثل از دست دادن عزیز،لطفا بگید چکار کنیم بچه ها آسیب روحی نبینن؟         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    باید صبور باشین سپس بگین برای اینکه روح بلبل شاد باشه وتوآرامش یه درخت برای یادبودش بکارین واین روند سوگواری امری طبیعی هست نباید جلوشو بگیرین تا به مرور زمان کمرنگ میشه من خودم گربه پرشین ام پنجساله بود ازدست دادم چند روزه فقط گریه میکنم عذاب وجدان دارم که کاش بیشتر محبت وتوجه میکردم وبرای تسکین آلام روحی ام درخت براش سفارش دادم بکارن         				                     		                
         		            خوب بود  کاش میشد  راهی میدادن  که برگردد         		                     		        
         		            ٤ روز پيش سگ برادرم كه با ما زندگي ميكرد مرد ،تا اخرين لحظه كنارش بودم و براش لالايي خوندم ،همه اطرافيان حتي دكترش باهام تماس گرفت و تسليت گفت و اين حس تنها نبودن خيلي بهمون ارامش داد، غم از دست دادن بهترين رفيق ادم خيلي دردناكه جوري كه حس ميكنم وزنه اي روي قلبم داره فشار مياره،اما خوشحالم كه كنار ما شاد بود اما كمي حس عذاب وجدان دارم كه چرا بيشتر بهش توجه نكردم،كاش خداوند صبر بيشتري بهم بده         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    اي كاش راهي بود كه تو خواب باهامون حرف بزن         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    اره منم حیوان خانگیم مرد         				                     		                
         		            دوستان عزیز وقتی یک حیوان خانگی با تمام وجودش وشیرینی خاص خودش به شما احساس عشق وشعف وشادی وارامش میده .
         		                            |         		                            
         		                    احسنت حرفات حقه طلا گفتی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    بهترین دوستم گربه عزیزمو همش یک سالش بود از دست دادم یک هفته پیش دارم میمیرم خودم کارم شده فقط گریه کردن باور نمیکنم خیلی حالم خرابه تنها شدم هر کاری از دستم میومد براش انجام دادم اما در عرض یک ماه مردش خیلی حالم خرابه .غم نبودش ویرونم کرده ...برفی برام بهترین و مهربانترین بود         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    ما هم دیروز بچه گربه ای که تازه 4 یا 5 ماهش شده بود و از خیابون نجاتش داده بودیم رو از دست دادیم ، خیلیییییی داغونیم اون بچه از درد کشیدن راحت شد ولی دردی به دل ما گذاشت که قابل توصیف نیست بیسوادی و بی مسئولیتی بعضی از دامپزشکها هم بی تاثیر نبود که اگر بعد از حداقل 7-8 دامپزشکی مختلف زودتر می فهمیدیم این بچه مشکل داره شاید الان از دست نرفته بود         				                     		                
         		            من سگمو مجبورم بفروشم یعنی اگ نگهش دارم خودخواهیه خودمو ثابت میکنم ولی هنوز دارمش و دارم روانی میشم اصن حس میکنم خیلی داغونم بی روحم دلم میخواد بمیرم واقعا کسی جز ما که حیوون خونگی داریم درک نمیکنه حال روزمونو         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم یه خرگوش دارم که شرایطه نگهداریشو ندارم از وقتی که به دنیا اومد خودم بزرگش کردم خیلی بهم وابستس مجبورم واگذارش کنم دارم داغون میشم واقعا         				                     		                
         		            موافقم         		                     		        
         		            سلام من دخترم پونزده سالشه و در این حدت قرنطینه خیلی منزوی شد و خیلی دلش یک خرگوش لوپ میخواست که براش کرفتیم ولی بعد یک ماه دیشب خیلی ناغافل مرد و دخترم با این صحنه مواجه شد وکل امروز گریه کرد و واقعا حالش بده ما باهاش همدلی کردیم ولی بیش از حد داره اشک میریزه و عمگینه باید چه کنیم ممنون میشم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خرگوش لوپ سفید نازنین منم با اون قیافه معصومش تو دستام جون داد و مرد .. دارم از ناراحتی میمیرم و ۳ روزه مدام گریه میکنم .. مخمل نازنینم امیدوارم منو ببخشه ک مواظبش نبودم پسر مظلوم من .. دارم اتیش میگیرم از ناراحتی ..         				                     		                
         		            امروز عروس هلندیم مرد         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    عروس هلندی خبییلی عزیزه
         		                            |         		                            
         		                    من یدونه عروس هلندیم مرد اونیکی هم بزور ازم گرفتنش بردن فروختنش معلوم نیست سرنوشته بقیه عروس هلندیام چی میشه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم یه عروس هلندی داشتم اسمش کاکل بود خیلی دوسش داشتم ولی دیروز مرد خیلی گریه کردم تموم روز رو کاش میشد دوباره زنده بشه و ببینمش          				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم عروس هلندیم مرد زنموی بدنجسم با دخترش کشتنش اون بی گناه کوچولو و پاک بود هنوز حتی یکسالش نشده بود وقتی ب این فکر میکنم ک چقدر درد کشیده ک چقدر دیگه میتونست زندگی کنه میسوزم میمیرم دارم دق میکنم من ب کمک احتیاج دارم تورو خدا بگید چکار کنم من خیلی عاشقش بودم بهش وابسته بودم کلی کلمه یادش داده بودم از طرفی اسممو صدا میکرد من دارم میمیرم براش         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    عروس هلندی من امروز مرد.
         		                            |         		                            
         		                    برای من ۶ ماهه مرده اما هنوزم حالا بده         				                     		                
         		            عروس هلندی من امروز مرد. بخدا از صبح اشکم بند نمیاد روزگارم سیاه شده         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    من قبلا کسی بودم که اندوه برای از دست دادن یک حیوان را مزخرف و خجالت آور میدونستم اما امروز که سه روز هست عروس هلندیمون رفته عمق این دردو میفهمم
         		                            |         		                            
         		                    امشب عروس هلندیم، جوجو، یهویی مُرد
         		                            |         		                            
         		                    امروز عروس هلندیم که سنش 6 ساله بود بخاطر من مرد نمیتونم با مرگش کنار بیام هیچ وقت بخاطرم سکته کرد خدا منو بکشه بیچاره پرنده با زحر مرد خودمو نمیبخشم هیچ وقت ی پرنده دستی مهربون تو این 6 سال حتی یک بارم گازم نگرفته بود همیشه رو شونه هام بود          				                     		                
         		            عروس هندی من 2ماه پیش مرد  الان با این که گذشته باز  حالم بده باز عروس هلندی گزفتم اما هنوز عذا وژدان ولم نمیکنه حتی این از اون یکی لا هوش تره بحرفم اومد ولی فکر قبلی ولم نمیکنه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم عروسم مرده 
         		            من ی خوکچه هندی داشتم و وقتی که مرد خیلی ناراحت شدم هرکسی که میخوات حیوان بخرند پیشنهاد میکنم نخرید اگه دوست دارید حیوانات را من هم بد کاری کردم ومامانم میخواست من روحم شاد باشه چون که من افسردگی بد گرفتم         		                     		        
         		            دیروز سگم مرد . خیلی ناراحت شدم .         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    سگ منم دوروز پیش مرده دارم دقمرگ میشم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم دو روز پیش سگمو از دس دادم.اسمش پابلو بود.دارم دیوونه میشم.خیلی احساس گناه میکنم ک آوردمش بیرون.عاخه پابلو خودش اصرار داشت ببرمش بیرون و در نهایت تصادف کرد و تا رسوندمش مشهد به خاطر جراحات ببش از حدش جون خودشو از دس داد.خیلی حالم داغونه.وقتی یاد روزایی ک زنده بود میفتم و اداهاش و صداش         				                     		                
         		            گربه قشنگ و بی گناه من امروز به طور ناگهانی مرد. انقدر سریع بود حتی فرصت نشد برسونمش بیمارستان. خدایا از انسانهای قاتل که به این موجودات بی گناه رحم نمی کنند و با سم میکشنشون نگذر
         		                            |         		                            
         		                    همسایه روانی ما هم گربه عزیز و سالممو از بین برده،حتی نمیدونم چه بلایی سرش آورده،یک لحظه از جلوی چشمام کنار نمیره،یک هفته دارم اشک میریزم و از خودم میپرسم آخه چطور دلشون واسه اون چشمای خوشگلش نسوخت،چطور دلشون اومد ازم بگیرنش،قلبم بدجوری درد میکنه،من همه جوره مراقبش بودم،واکسناشو زده بودم،عقیمش کرده بوده،دندوناشو جرمگیری کرده بودم،باورم نمیشه که فقط خاطراتش واسم مونده،اردیبهشت دوسالش میشد لوسی عزیزم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    بهار واقعا متاسف شدم :(((         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    وای خداگربه منم فک کنم سم بهش داده بودیهوزرداب بالااوردومردمنوداداشش داریم روانی میشیم دوقلوهای قشنگم یهومردش         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    سگ من دو روزه که مرده. دارم دیوونه میشم. 16 سالش بود. اسمش میشا بود. مشکل کبدی شدید پیدا کرد. روزای آخر آب و غذا نمیتونست بخوره. درد داشت. دلم طاقت نیاورد درد بکشه. با همسرم بردیم دامپزشکی و اتانازی کردیم. میدونم کار درستی براش بود ولی انگار یه تیکه از قلبم جدا شده. حالم خیلی بده.         				                     		                
         		            اینکه آدم نتونه احساسات دیگر انسان ها رو درک بکنه و لا اقل بهشون احترام بزاره مشکل شخصیتی و تربیتی و فرهنگی عمیقی هستش که باید براش تاسف خورد و ازش ترسید.
         		                            |         		                            
         		                    اره ،راست میگی ...ونوس برای من یه دوست شیرین .مهربون بود هرچند تو چشم بقیه یه مرغ  بود یه پرنده معمولی اما تمام  انگیزه من بود، من توی عید کرونا گرفتم برا همین تو قرنطینه بودم خیلی بیتابی میکرد بیاد بغلم که نوازشش کنم از پشت پنجره واقعا هر دومون سختمون شده بود ...روز 6 ام قرنطینه خیلی حالش خوب بود اما یهو نمیدونم چی شد افتاده بود کف قفسش ..در صورتی که درش باز بود ...من جوری گریه کردم که هر چی همسایه بود ریخته بود تو کوچه ...ونوس درست وقتی بهم زل زده بودیم جون داد ..همونجوری که نتونستم حتی با یه نوازش خداحافظی کنم ازش ...حالا چی ..هیچی همسایه ها میگن بابا فقط یه مرغ بود یا ادمای اطرافم ..میگن بابا بلاگردونت شده ...میخوام بگم ..تو میفهمی چقدر سخته دوستت جلو چشمات بمیره تو نتونی کاری کنی براش ..حتما باید دوست از جنس ادم باشن تا ارزش داشته باشن؟ ولله ونوس به حرفام گوش میداد . وقتی تنها بودم نمیزاشت ناراحت باشم ..با هم کتاب میخوندیم با هم بازی میکردیم ..ولی کدوم از این به اصطلاح ادم ها برام انقدر وقت گذاشتن ..مطمئناا هیچ وقت فراموش نمیشه وجود همچین دوستای خوبی ..ونوس نمیدونم کجایی ولی مرسی که یکسال همراه من بودی و بهم نیرو دادی دوست من ..کاش غصه اخرین نوازش کردنتو و اینکه نتونستم باهات خداحافظی کنم انقدر منو عذاب نمیداد ....یادمه مامان میگفت انقدر بهم وابسته ایی که اگه برم خیابونو برگردم دیوونه میشی ..میخاستم بگم تو واسه همیشه رفتی و حالا من.....         				                     		                
         		            واي خدا من مجبور شدم خوکچه هندیمو بفروشم الانم خیلی ناراحت نمی دونم چیکار کنم         		                     		        
         		            سگ من بیماره ، یا میمیره یا برای همیشه مشکل عصبی میگیره و تقریبا وحشی میشه 
         		                            |         		                            
         		                    طفلک امیدوارم خوب شه         				                     		                
         		            عروس هلندی من شش ماه رفته هنوز یادم نمیره         		                     		        
         		            عروس هلندیمون رفت امیدوارم یروزی تو ی دنیای دیگه با هم بازی کنیم دوستان تروخدا حیوان خانگی نگیرید بعد مرگ قلبتون میشکنه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم  دیگه  هیچوقت  سراغ  هیچ  حیوونی  نمیرم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    چجوری با مرگش کنار اومدید؟ من دارم دیوونه میشم
         		                            |         		                            
         		                    منم دارم مثل آبشار اشک میربزم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم امروز عروس هلندیم مرد تو دامپزشکی جلو چشم جون داد الان از صب حالم خیلی بده اصلا نمیتونم بهش فکر نکنم قفس خالی شو میبینم دلم اتیش میگیره         				                     		                
         		            سلام من دیروز شاه طوطیم  رفته بود زیر پارچه و ندیدمش یهو لگدش کردم طفلک مرد .خیلی حالم بده عذاب وجدان دارم نمیدونم چیکار کنم .اگه کسی میتونه کمک کنه ایدی تلگرامم رو میزارم بهم پیام بده         		                     		        
         		            سلام دیروز طوطیمو از دست دادم چون خودم باعث مرگش شدم البته سهوا ولی خیلی عذاب وجدان دارم نمیدونم چکار کنم .         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم  امروز  خرگوشمو  از  دست  دادم  و دقیقا  همین  حسو  دارم  ندونسته  بردم  دادمش  دست  یه  دامپزشکی که  تخصص لازمو  نداشت  بهش  پنی سیلین  زد  مرد          				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    چه جوری اخه منم لین اتفاق برام افتاده دارم دق مرگمیشم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    دوست عزیز اگه امکانش هست دوتا بچه طوطی بگیر بزگشون کن یه مقدار وجدانت اروم میشه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    وای منم باعث شدم طوطی برزیلی ماده ام بمیره خیلی داغونم         				                     		                
         		            من امروز طوطیم مرد،خودم باعثش شدم.حالاهم هرکاری میکنم نمیتونم بهش فکنکنم وفقط اشک میریزم،واقعا داغون شدم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم همینطور براش هر چیزی که در مرگ یه انسان میکنند کردم خودم هم باعثش  بودم خیلی هم بهش وابسطه بودم مال من تاریخ 11 بهمن 1399 از دستش دام هر روز از صبح تا شب حتی خواب براش گریه میکنم مشاوره هم رفتم اثری نداشت براش قبر هم درست کردم با آخرین امکانات...         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    درکت میکنم منم ماهیم مردد         				                     		                
         		            منم یه خرگوش داشتم مرد همین دیروز به دست یه روباه خیلی ناراحت کننده است که یه حیوان خانگی که به آن وابسته هستی یه روز بمیره خیلی         		                     		        
         		            امروز  خرگوشم  مرد          		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خرگوش پسر منم امروز مرد و منتظرم پسرم بیدار شه و سوگواریش شروع کنه هم از اینکه پسرم می خواد همچین غمی تجربه کنه ناراحتم هم از مرگ اون کوچولوی معصوم         				                     		                
         		            من اف آي پي داره  دكترا جوابش كردن نژادش اسكاتيشه بميرم براش فقط 6ماهشه كل خونواده داريم واسه از دست دادنش زجر ميكشيم خدايا خودت كمكمون كن         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    گربه من اسکاتی بود اف ای پی داشت شش ماهش بود که آوردمش خونه و وقتی فهمیدم اف ای پی داره با همه وجود نگهش داشتم با هم آب شدیم با هم شاد بودیم همه زندگیم بود و جلوی روم درد میکشید، مجبور شدم مرگ آسان رو براش انتخاب کنم اون رفت و من عمیقا غرق دردم اونقدر غمم بزرگه و اونقدر هیشکی نمیفهمتم که نا امیدانه تو اینترنت میچرخم و بدنبال راه تسکینم، بی انصافی که میگی چرا برای یه حیوان عزاداری میکنید از کجا میدونی شاید اون حیوون همه امید و زندگی اون آدم بوده همه شادیش بوده، دلم برای گربه ام تنگ شده، تنها آرزوم اینه بمیرم و برم پیشش، کاش ما آدم ها با هم مهربونتر بودیم و درک میکردیم شاید اون آدم اون محبتی رو که از اون حیوون صادقانه گرفته از هیچ انسانی دریافت نکرده پس عزاداری کمترین حقشه         				                     		                
         		            سلام. خرگوش من امروز صبح مرد. از چند روز پیش مدام دکتر میرفت و نوبت عمل داشت برای هفته ی دیگه ولی خب متاسفانه تا موقع عملش نرسید و فوت کرد. ۳/۵ داشتمش و باهم خاطرات فوق العاده ای داشتیم. الان از صبح دارم اشک میریزم و حالم بده. هر طرف خونه رو که نگاه میکنم یادش میفتم. امیدوارم جاش خوب باشه و یه روز دوباره توی دنیای دیگه ای ببینمش         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خرگوش دخترم هم امروز مرد ۴ سال باهامون بود خدا یه چیزی رو دل آدم سنگینی میکنه         				                     		                
         		            بنده فردی تنها و درگیر افسردگی هستم که با مادرم زندگی میکنم.
         		            سلام 
         		                            |         		                            
         		                    چجوری باهاش کنار اومدید؟         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    تورا خدا دوستان کمک کنید یک کربه داشتم عین بچه ام بود ۷ ماهه بود در عرض  ۵ روز مریض شد مرد دارم دیوانه میشم هر لحظه گریه میکنم دور برم مسخره ام میکنه هیچکس در کم نمیکنه تورا خدا بگید چیکار کنم واقعا مریض  شدم حالم خرابه لطفا راهنمایی کنید         				                     		                
         		            عروس هلندی ما پریروز مرد
         		                            |         		                            
         		                    عروس هلندی منم دو روز پیش مرد این روز سومیه که پیشم نیست دقیقا مشابه به پرنده تو مرد سه روز غذا نخورد بچم آخری با یه چشم باز و یه چشم بسته مرد همه میگن امید داشته بازم زندگی کنه خیلی عذاب میکشم از نبودش اونم شهریور امسال میشد چهار ساله که با ماست خیلی دردناکه جنازشو دیدن از اون دردناک تر با خاطراتش زندگی کردنه هرجای خونه منو یاد اون میندازه اصلا دلم نمیخواد یه لحظه هم تو خونه بایستم میخوام در قلبمو به روی یکی دیگه باز کنم و همه جوره مواظبش باشم         				                     		                
         		            سلام ،من یه گربه ضربه مغزی پیدا کردم وسط خیابون دکتر گفت اکه راه نره باید آمپول بزنیم راحت شه پلی خودش دوس داشت زندگی کنه بعد چن روز راه افتاد از اون لحظه که هواسش سر جاش اومد تو بغلمبود و شب سرشو میزان رو دستم اگه رونو اونور میکردم میومد اونور تا اینکه یهو دباره حالش بد شد و شب ولنتاین مرد احساس میکنم یکی از عزیزامو از دست دادم چون عین یه آدم رفتار میکرد،اشک چشم خشک نمیشه هر روز باید برم جایی که دفنش کردم ،کاش بیاد به خوابم خدا این حال بدو نصیب دشمنمم نکنه.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم قلبم داره تیکه تیکه میشه ارزو میکنم کاش من جای طوطیم مرده بودم دو روز تو خونه تنها موند توی اتاق نسبتا تاریک وگرم از دماغ خون اومده بود نمیدونم چرا عذاب وجدان داره خفم میکنه یک سره دارم اشک میریزم کاش بیاد تو خوابمو بگه منو بخشیده         				                     		                
         		            قشنگ حستونو درک میکنم
         		                            |         		                            
         		                    غمش مثل از دست دادن یک عزیزه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    من در کنار از دست دادن پرنده یک عزیز هم از دست دادم خیلی درد ناکه         				                     		                
         		            سلام وعرض ادب
         		            درست ما انسانیم واشراف مخلوقات  ولی من گاهی اوقات از بهترین دوست وشاید بگم حتی نزدیکترین اعضای خانواده خودم بی رحمی به معرفتی دیدم
         		            سنجابمو دیشب ازدست دادم حالم خیلی بده هفت سال بامن بود .نمیتونم کناربیام ازینکه ندارمش.داغونم چکارکنم؟         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خهلی وحشتناکه اصلانبایدسمت حیوانات بری نبودشون روانیت میکنه ازدیشب ک یکی ازدوقلوگربهام مرده خونمون عزاس مدام گریه میکنم داغونم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    سنجاب حیوان خانگی نیست حیوان وحشی هست. بدترین کارت گرفتنش بوده. برای گرفتن سنجاب ها یه عالمه سنجاب زنده زنده میسوزن و کلی درخت تو آتیش از بین میرن         				                     		                
         		            دارم میمیرم ساعت  ۱۳ مرغ عشقم مرد          		                     		        
         		            سلام دوستان 
         		                            |         		                            
         		                    منم به عروس هلندیم میگفتم موش موشی ولی امروز جلوی خودم مرد حالم بده         				                     		                
         		            دیروز عروس هلندیم که یک سالش بود یهو حالش بد شد بردمش دام پزشک دارو داد آوردمش خونه دوام نیاورد و دو ساعت بعد مرد. دیگه احساس تهی بودن میکنم چون واقعان از دست دادنش برام سنگین بود.و میخام با همه اونایی که حیوون خونگی شونو از دست دادن همدردی کنم از اینجا.چون حیوون چیزیه که با کم ترین توقع زندگی رو برای آدم ساده میکنه و بهت یاد میده که همه رو دوست داشته باشی         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم دارم میمیرم غم از دست دادنش داره دیوونم میکنه ب کمک احتیاج دارم اما نمیدونم باید چکار کنم من حتی نتونستم باهاش خداحافظی کنم حتی برای آخرین بار صداشو بشنوم من دارم دق میکنم کشتنش عروس هلندی نازمو زنموم کشتش دوست دارم بمیرم چطور تونست اینکارو کنه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم طوطی گرین چیکم،گل پسرم،پرهامم رو یک یک ماهه از دست دادم، سال و نیم بزرگش کردم،لحظه به لحظه باهاش زندگی کردم.، همسرم نگفت کجا خاکش کرده،ولی میرم آخر هفته ها همون محدوده و گریه میکنم،قلبم آروم نمیشه.طوطی زیبا و مهربونمو و مظلوممو میخوام.         				                     		                
         		            سلام خدمت همه منم ی بچه گربه بیمار و زخمی از تو کوچه اوردم خونه درمانش کردم خوب شد بعد از ۵ ماه ی شب رفت بیرون دیگه نیومد بعد از چند روز جست و جو جنازشو چند تا کوچه اونور تر پیدا کردم با ی حس و حال خیلی بدی دفنش کردم الان یک ماهه همش جلو چشممه همش خاطراتش میاد جلو چشام خیلی اذیت میشم حتی دو دفعه هم خوابشو دیدم کلی تو خواب با هم بازی کردیم خداوند به همه شماها انسانهای عزیز و بااحساس که حیوون عزیز خونگیتون رو از دست دادین بهتون صبر بده برا منم لطفا دعا کنید با این مشکل کنار بیام ⚘         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم بچه گربه ای که دستش مشکل داشت پیدا کردم .بزرگش کردم عقیمش کردم همه کاری براش کردم .توی پارکینگ و حیاط در رفت و امد بود .دیگه بلد شده بود بره بیرون .میرفت دور میزد و برمیگشت.یه روز تو کوچه دیدمش بغلش کردم و بردمش تو پارکینگ و رفتم باشگاه.وقتی برگشتم نبود .طبیعی بود بعضی وقتا میرفت تا یک روز و نمیومد .فرداش یه حس بدی داشتم رقتیم گشتیم و در بیابون اطراف پیداش کردیم.بچمو کشته بودن و جسدشو انداخته بودن تو بیابون.دارم دیوونه میشم همش یاد اخرین بار که دیدمش یاد شیرین کاریاش یاد بغل کردناش و مامان گفتناش میقتم .خدا صبر بده که هیچ دردی رو تا حالا عمیق تر از این درد حس نکردم         				                     		                
         		            من جوجه خودمو از دست دارم من مادر و پدر ندارم و من و بردارم فقط هستیم چیکار کنیم جوجه ام مرده         		                     		        
         		            سلام من پرنده خود را در اثر  آنفلانزا از درس دادم و نمیتوانم با غمش کنار بیام آخه من فقط 11 سالمه یک کمکی میکنید         		                     		        
         		            دختر ۱۱ سالم یک جوجه اردک داشت که در طی سه هفته اخیر که خریده بودش خیییییلی بهش وابسته شده بود امشب جلوی تلویزیون درحالی که مثل همیشه جوجه اردک رو در آغوش گرفته بود و خوابیده بود خوابش برده بود و جوجه حیوونکی زیر کمر دخترم خفه شده بود وقتی بیدار شد و فهمید همینجور داره اشک میریزه و من در حالی که خودم هم خیلی ناراحتم چون واقعا همه مون به این جوجه اردک وابسته شده بودیم نمیدونم باید چکار کنم .. دخترم نمیخوابه و همینجور گریه میکنه          		                     		        
         		            من وتا عروس هلندی دارم دیشب یکیش مرد جوری حالم بد شد که قرص قلب خوردم همش فکرمیکنم یه چیزی گم کردم خیلی ناراحتم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    من بابامو مقصر میدونم از طرفی اون مقصر بود چون دادش خونه عموم اینا و زنموم کشتش ی حیوون بی گناهو عروس هلندی نازمو اسم منو میگفت اون ی هیولاس چطور تونست دارم از شدت قلب درد میمیرم         				                     		                
         		            عروس هلندیم همه ی زندگیم به بدترین حالت ممکن مظلومانه از تنگی نفس جلو چشام مرد. من خودم دوساله افسردگی حاد دارم و تنها اون بود که خنده به لبم میاورد و شادم میکرد. مادرم اشک ریخت و برد تو پارک خاکش کرد بخاطره مادرم نمیتونم گریه کنم قایمکی میرم زل میزنم به قفس و تاب و اسباب بازیاش و گریه میکنم. حالم خیلی بده تازه افسردگیم داشت بهتر میشد دوباره داره حالم بد میشه. اون دیگه هیچوقت زنده نمیشه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم همین طور یمدت پیش بابام گذاشتمش اومدم ی شهر دیگه کار داشتم دادش یروز دست زنموم اینا کشتنش من حتی باهاش خداحافظی نکردم منو صدا میکرد همیشه حتی برای آخرین بار صداشو نشنیدم مبدونی دارم از تو میمیرم         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    برو به کمپین های حمایت حیوانات بپیوند به خدا که درمان قطعی افسردگیه نه این قرصا و روشایی که دکترا میگن،ارامش میگیری پر عشق میشی❤️         				                     		                
         		            من پونزدهم فروردین ۱۴۰۰ گربه م رو بعد از دوازده روز مبارزه سخت با بیماری، در حالیکه مدام و روزی دو بار میبردمش دامپزشکی از دست دادم، اونم تو سن سه و نیمگی!! یک سال و ۷ ماه پیش از یک حیوون ازار خریدمش، لگد زده بودن به شکمش و مثانه ش پاره شده بود، اون موقع درمانش کردم، و این بارم بخاطر همون مشکل مثانه بود. الان ۲۲ روزه ندارمش. من دو تا گربه دیگه هم دارم، خیلی برام سخته رفتنش، اینکه زندگی سختی داشت، اینکه اینقدر تلاش کردیمو نشد، اولش که مشکل قلبی گرفتم، داروی اعصاب میخوردم، (کسایی که حیوون خونگی دارن منو درک میکنم که اون حیوون میشه عین بچه خودت) الان از لحاظ روحی نمیتونم خودمو جمع و جور کنم، من قبلا افسردگی حاد داشتم و بوسیله همین موجودات و مخلوقات نازنین از افسردگی نجات پیدا کردم، ولی الان دوباره افسردگیم برگشته، تک تک ثانیه هام شده فکر کردن به گربه ای که از دست دادم، لحظاتی که درد میکشید یک لحظه از جلو چشمم نمیره. حس میکنم دارم دیوونه میشم، پیش روانپزشک و روانشناس هم رفتم ولی بیفایده بود، خواستم یه گربه دیگه بیارم ولی خونواده مخالفت کرد. نمی دونم چیکار کنم. فقط میدونم از لحاظ روحی و جسمی اصلا حالم خوب نیست، و خونوادمم بیخیالن نسبت بهم         		                     		        
         		            منم یه قناری داشتم نزدیک یک سال نیم تو اتاقم نگه میداشتم پرواز میکرد میومد رو سینم  رو گوشی مینشست هر روز صبح میومد رو پیشونیم موهای ابرومو میکشید از خواب بیدار میشدم چند ماه پیش تو خواب دیدم مرده با گریه از خواب پا شدم حالم خرابه   دیشب امدم دیدم افتاده تو تنگ ماهی خفه شده  دارم دیونه میشم نمیدونم چیکار کنم به عشق اون زود میومدم خونه یا روزهای تعطیل بیرون نمیرفتم جفتش تو قفس بود بخاطر اون تو تاریکی پرواز کرده بود افتاده بود تو تنگ هر جا میرم قیافش میاد جلوی چشام گریه میکنم از دیروز نمیدونم چرا ماهی اوردم اتاق دیروز یه حس داشتم که نکنه بیوفته تو تنگ  خودم باعث شدم اینجور بشه واسه همون دارم از عذاب دیونه میشم از دیشب هیچی نخوردم نمیدونم چیکار کنم کسیم نیست.. میگن خجالت بکش به خاطر یه پرنده گریه میکنی         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    عذاب وجدانش خیلی بده
         		                            |         		                            
         		                    عروس منم امروز واسه همیشه چشماشو بست...خودم ندیدمش پا گذاشتم روش..چطور با این غم کناربیام چطور خودمو ببخشم پسر قشنگتر از ماهم..پسر مظلومم مامان باید میمرد نه تو.من بدون تو سخت میتونم زندگی کنم خیلی سخت..لطفا به ی شکل دیگه برگرد پیش من چون از این نبودنت میمیرم مامان         				                     		                
         		            دوستان من دیشب دخترم مورفی(سگ بود ) رو از دست دادم.خیلی یهویی و بی دلیل ..واقعا نمیدونم چیکار کنم،،از دیشب یه چشمم اشکه یه چشمم خون..واقعا احساس پوچی میکنم همه جای خونه میبینمش ...همیشه شعری که واسش ساخته بودم و میخوندم میومد بغلم مینشست یجوری نگام میکرد و آروم میگرفت ،،،،،کسی درکم نمیکنه میگن سگ بود دیگه ..اما انگار منم باهاش مردم...چطوری کنار بیام با نبودنش آخه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    من کاملادرکتون میکنم،همسایه بیمارو وحشی ما سگ نازنینم رو مسموم کرد و بعد ازچندروزدربیمارستان نتونستن کاری کنن کلیه هاش ازکارافتادومجبورشدیم رضایت بدیم  اتانازی کنن،تادوماه مریض بودم و افسرده،تازه یه کم کناراومدم بامرگش،خیلی سخته،ازروزیکه مرده توی حیاط نرفتم که جای خالیش رو نبینم،نمیتونم انسانهاییکه اینطوری حیوانات رو میکشن ببخشم،خداهم حتماسزاشون رو میده         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    منم دیروز سگ عزیزم میشل قشنگم مرد از دیروز خانوادگی عزاداریم و واقعا اشکمون بند نمیاد ، کاملا درکت میکنم ولی نمیدونم چطوری با این غم کنار بیام         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    کاملا درکتون میکنم عروس هلندی منم امروز مرد         				                     		                
         		            من یه جوجه داشتم بعد دو ماه مرد و الان افسردگی گرفتم کاش میشد یه بار دیگه باهاش حرف بزنم         		                     		        
         		            عروس هلندی من دو ساله که نیست 
         		                            |         		                            
         		                    سلام پسر من هم  سه روز عروس هلندیش رو که جلوش پرواز کرد و رفت ناراحت و غمگینه ما هم نمی دونیم با پسرم چ کار کنم که زودتر غم از دست دادند رو فراموش کنه من هم راهکار می خوام .....         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    تورو خدا نخرید!! تا ما میخریم فروشنده هم تولید میکنه من خودم قسم خوردم دیگه هیچ حیوونی به اسارت نگیرم که رنحش برای ما ازاونا بیشتره بزارید تو طبیعت باشن حیوونا به اونجا تعلق دارن         				                     		                
         		            من سه روز پیش خرگوشمو از دست دادم ، نمیتونم تحمل کنم،نزدیک 6سال بود که داشتمش، حس میکنم انگار هر گوشه از خونه نشسته داره به من نگاه میکنه، هر کاری که می کردم قبلا اون پیشم بود، حتی وقتی برای 2 ساعتم میرفتم بیرون دلم براش تنگ میشد دلم میخواست بیام پیشش، الان که رفته نمیتونم تحمل کنم ، تا میخوام بخوابم همش تو خواب میبینمش از خواب میپرم، نمیدونم بدون اون چیکار کنم.دلم میخواد حداقل برای یک بار دیگه هم که شده بوش کنم ، خیلی دلم براش تنگ شده بدون اون نمی تونم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    هم درد عزیز من ۱۱ سالمه پرندم عروس هلندی را از دست دادم اسمش بیوتی بود         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    ما هم بعد ۶ سال خرگوشمونو از دست دادیم. دخترم و خانمم و خودم داریم میمیریم
         		                            |         		                            
         		                    الهی عزیزم چقدر سختتت،حس و حالم خیلی شبیهته.۳ روز پیش خرگوش خوشگلمو بعد ۵ سال از دست دادم.با اوک همه ی خاطراتش چه جوری میتونم کنار بیام هر وسیله ی منو یاد اون مینداره.دفترم که اون با دندوناش بالاشا جوییده بود،جوری که قایمکی و شیطونکی یه پولکی چسبیده به جعبه ش رو داشت میخورد.با آن همه خاطره چه میشود کرد بعضی کلمات حتی تا سال های بعد خاطره او زنده میکنند         				                     		                
         		            دیشب خرگوشم بر اثر خونریزی مرد خیلی باهام رفیق بود خیلی  جون این اواخر خیلی تو دامپزشکی ها اذیت شد همش بهش آمپول می زدن اخر جلو چشام جون داد خیلی سخت جون داد  بردم خاکش کردم اصلا نمی تونم فراموشش کنم یه چیزی راه گلوم رو بسته دارم نابود  می شم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    ما هم بعد شش سال بر اثر خونریزی مرد
         		            یکی هم درد بشه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    والا ب دامپزشکی های الآنم نمیشه اعتماد کرد مطمئنید ک جای خوب و قابل اعتمادی بردین         				                     		                
         		            دیروز جوجه اردک نازنیم مرد         		                     		        
         		            من یه جوجه خیلی خوشکل داشتم اما خیلی دستم گرفتمش تا که امروز مرد اون تازه ۸ روزش شده بود از ۴ روزگی گرفته بودمش یعنی من یه روز کامل رو گریه کردم انقدر که چشمام میسوزه احساس گناه میکنم میگم ای کاش انقدر دستم نگرفته بودم وهمش گریه کردم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خودتو سرزنش نکن من جوجه زیاد داشتم دلیلش این نیست عزیزم ، اون پرورش دهنده پس فطرت حیوونای قویرو خودش برمیداره ضعیفارو میریزه رنگ میکنه گشنگی و تشنگی و مصیبت میده میرسونه دست ما ، البته سنتی هام همینن نه فقط ماشینیا نژادای خوب برای پرورش دهندست که سود بگیره ، تنها کاری که میشه کرداینه که حیوون نخرید و به این چرخه بهره بری از حیوونا پایان داد         				                     		                
         		            اون کسی که ادعا داره مدرک دکترا گرفته کاش مدرک شعورم  می گرفت تا این قدر به راحتی به مخلوق خدا نگه نجس و اینکه اگه محتوای اخبارو دوس نداری لزومی نداری بخونی و نظر بدی و اینکه ................ و ربطی به یه گروه خاص یا جاندار خاص نداره سو تفاهم نباشه ها دکتر جون به خودتون نگیرین.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    سلام کاملا موافقم بعضی انسانها اونقدر بیشعورند که برای مخلوقات خداوند ارزشی قائل نیستند .....پدر شوهر کثیف دختر من  چند روز پیش که دخترم خونه نبود طوطی که6سال مثل گل بوش میکردیم کشت...الهی که به بدترین وجه ممکن تقاص پس بده....این کثافتها رو باید بذاری تو اتاق گاز کم کم بمیرند....         				                     		                
         		            فقط خدا میدونه ما امشب توی خونه چی کشیدیم که در نیم ساعت حیوون با ادب و مظلوممون جلوی چشامون از شدت بالا بودن دمای بدنش پر پر شد و شب ساعت ۳ هیچ کاری از دستمون بر نیومد. شمایی که بویی از احساسات و انسانیت نبردی دیگه از فقر و سیاست و اینا هم صحبت نکن که بهت نمیاد اصلا.
         		            کمکم کنید         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    فروختی عیب نداره مال ما مرد فقط گریه میکنیم         				                     		                
         		            امروزجوجه ۵ روزم مرد دامپزشک میگفت خونریزی داخلی از کلیه هاش داشته
         		            من یه عروس هلندی دارم اسمش چیکوعه از بچگی پیشم بوده هنوزم زندس و پیشمه تازه 1سالو 5ماهش شده وقتی فکر میکنم یه روزی میره دلم میگیره  گریه میکنم به همتون تسلیت میگم این حقیقته کسی که حیوون خانگی داره یه موجودی کنارشه به حرفاش گوش میکنه با کسی که تنهاس خیلی فرق داره و کسی اون فردو درک نمیکنه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    اسم عروس هلندی منم چیکو بود امروز مرد خیلی حالم بده جلو چشم خودم جون داد تو دامپزشکی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    میدونی دردم از چیه؟براش اسم نزاشتم ک زنده بمونه شنیده بودم اگه اسم نداشته باشه زنده میمونه اما رفت بدون من تو تنهایی با درد چون کشتنش من نتونستم باهاش خداحافظی کنم قلبم بشدت تیر میکشه مشکل قلبی دارم و این بزام سنگینه اون حتی یسالشم  نشده بود هشت نه ماهش بود فقط         				                     		                
         		            سلام.
         		            تنها عشقی که توزندگیم بود مرد         		                     		        
         		            تنها عشقی که توزندگیم بود مرد         		                     		        
         		            امروز صبح عروس هلندیم حالش خراب شد بردم دامپزشکی اونجا خواستن با دستگاه ماینه ش کنن که برق رفت و عروس هلندیم جلوی چشم خودم جون داد خیلی خیلی خیلی حالم بده از صبح هر وقت قفس خالیش رو میبینم دلم اتیش میگیره نمیدونم چیکار کنم خیلی ناراحتم         		                     		        
         		            امروز وقتی مثل هر روز رفتم سراغش دیدم فندق مرده عروس قشنگم تازه دوماه نمیشه  که داشتمش ولی خیلی ازش خاطره دارم جاش بدجور خالیه         		                     		        
         		            من دیروز اولین جوجه مرغ عشق خودمو که تو خونه خودمون به دنیا اومده بود از دست دادم چون اولین جوجه مون هم بود اسمشو گذاشتم خداداد. یک ماهگیش مریض شد و بردمش دکتر مریضیش خوب شد ولی خیلی ضعیف موند و نتونست پرواز یاد بگیره. همیشه مینشست روی انگشتم من دستمو میگرفتم بالا تو خونه میچرخوندمش و عشق میکرد. با این که دوتا جوجه دستی دیگه دارم که اگه از بین برن کل موهای سرم سفید میشه از غصه ولی این کوچولو رو یه طور دیگه دوست داشتم. مادرمو که میدید سرشو از میله های قفسش بیرون میآورد که مادرم نازش کنه بیست دقیقه این کارش شاید طول میکشید. دیروز بعد یه هفته که حالش خیلی بد شده بود و ضعیف، نشستم جلو قفسش درش آوردم نازش کردم گفتم خدایا خودت به دادش برس زجر نکشه که یک ثانیه نشد دیدم داره تلاطم میکنه گذاشتمش زمین چندتا نفس کشید و جیک جیک بلند کرد و جون داد. طفلی تو این 5 ماهی که از خدا عمر گرفت به خاطر ضعفش سختی زیاد کشید ولی ما عاشقش بودیم. عاشق راه رفتنش توخونه، عاشق گاز گرفتنش عاشق ناز کردنش. میومد پشت در اتاق من شاید 10 دقیقه می ایستاد که مادرم درو باز میکرد براش میومد پای میز من میآوردم میذاشتمش رو سینه م. از دیروز نمیتونم برم تو اتاقش به خواهرم میگم اون یکی پرنده هامو از قفس دربیاره بیاره پیشم. ای کاش اگه دنیای دیگه ای وجود داشته باشه من بتونم باز این موجود زیبا و دوست داشتنی رو ببینم و باهاش زندگی کنم. بهشت من همین چیزاست. دعا کنید که نبات اون یکی مرغ عشقم که مثل بچه م میمونه حداقل گرفتار مریضی نشه که من میمیرم دیگه.         		                     		        
         		            اشکم در اومد با خوندن پیامتون . منم دو روزه که سگم رو از دست دارم مهربونیاش همش جلو چشمم هست . لحظه های اخر خودشم میدونست که داره از بین میره مهربونیش بیشتر هم شده بود حتی توی اون وضعیت بیماری پر از عشق و محبت بود . بیلی عزیزم سه ماه و نیم بیشتر نداشت خیلی غمم زیاده خیلی          		                     		        
         		            من 45 سالمه و تازگی به گربه کوچولویی در کوچه مون دوبار غذا دادم و دیشب گربه ای اونو گاز گرفته بود .از صبح کوچولوی نازم تو کوچه از درد به خودش می پیچیده   ولی یک مسلمون کمکش نکرده من که بی خبر رفتم کوچه یکهو با این صحنه برخورد کردم بردمش دامپزشک تا عصر سرم خورد ولی جان کوچولوشو از دست داد. از دیشب ناراحتم و غمگین مثل غم از دست دادن یک عزیز حتی به مراتب بیشتر . اصولا در محل کارم اگه آدم فقیری معرفی می کردند من بیشتر کمک می کردم .کسانی که به حیوانات کمک می کنند  به انسانها هم بیشتر رسیدگی می کنند . حیوان دوستی  لیاقت می خواد که خداوند به هر کسی این  رو نمیده و صد البته هر نعمتی مسئولیت و درد و رنج انسان رو بیشتر می کنه  و مطمئنا پایان این دردها لطف و عنایت خداست .البته من به گربه دیگه ای قبلا پناه دادم و الان دائم تو خونه مون میاد و دوستمونه و به سگ ها غذا میدم ولی چون  صحنه های درد آور درباره سگها زیاده خیلی افسرده میشم و از کشوری که به مظلوم ترینها اینجور بی تفاوت و گاهی حتی خصومت داره متنفر میشم  سعی می کنم به بچه های  بگم اینکار رو بکنند .سگها اینقدر مهربونند و مظلوم ولی خیلی رنج می کشند .تو رو خدا مسولین کمکشون کنید با عقیم کردن و کم شدن جمعیت حداقل غذا بهشون برسه. حیوون مظلوم و بی زبون رو به ستم نکشید ای شهرداریها . شما دستتون باشه کودکان کار رو هم می کشید تا راحت بشید         		                     		        
         		            من عروس هلندیم مرده اسمش نبات بود و تنها کسی بود که داشتم         		                     		        
         		            من عروس هلندیم مرده اسمش نبات بود و تنها کسی بود که داشتم.گربه اومد تو خونه رو دوشم زدش و اون از ترس مرد         		                     		        
         		            من یه اردک داشتم سه ساله بزرگش کردم همدم تنهایی هام بود جاشم داشتیم دیدم افسرده شده چون جفت نداشت دلو زدم به دریا و بردم پارک ملت (یه پارک که یه عالمه اردک مواظبت میکنن و رود خونه داره ) بخاطر خودش کردم ولی خیلی دلم واسش تنگ شده همش گریه میکنم اخه سه سال خیلیه وابسته بودم بهش پراشو بو میکنم اشکام جاری میشه         		                     		        
         		            این مثاله یکی از دردناکترین و بدترین اتفاقاتی است که ممکن است برای کسانی که حیوان خانگی دارن بیوفته و تا دوران خودش رو سپری نکنه از یاد نمیره من فکرمیکنم گریه خیلی میتونه ادم رو تخلیه روانی کنه ولی درکل کسایی که حیوان خانگی دارن باید یک روز منتظر همچین لحظه ای باشند چون عمر حیوانات خیلی کمه من خودم طوطی عمرش تموم شد هزار بار میگم ای کاش خودم میمردم مرگشو رو با اون مظلومیت نمیدیدم.         		                     		        
         		            دیروز سانی عروس هلندیه قشنگم،از شدت وابستگی از تو اتاق پرید تو بالکن که پیش من باشه،اما آنقدر از محیط باز ترسید که خدا میدونه چقدر جیغ کشید،چقدر با صدای محزونش منو صدا زد،هر کاری کردم برنگشت،از دیروز تا الان قلبم شکستس،واقعا بچم بود،جز عشق،جز محبت،هیچی ازش ندیدم،شدید بهم وابسته بودیم،خدااااایا از نبودش دارم زجر کش میشم،اما هیچ کس نه میفهمه ونه حال منو درک میکنه،فقط از ته قلب دعا میکنم یا برگرده،یا صاحبی بسیار بهتر از من پیدا کنه         		                     		        
         		            سلام ، طلای قشنگه منم امشب از پیشم رفت ... دخترنازنینم با اون نگاه مهربون و معصومش همینطور ک با غم ب چشمام نگاه میکرد و سرش رو برمیگردوند با سختی تا منو ببینه مرد... تا عصر خیلی شیطون و سرحال بود یهو دم غروب چند بار استفراغ کرد و تلو تلو میخورد و صداش ناله شده بود و ساعت یک نصفه شب مرد... خیلی دلم خونه جگرم داره اتیش میگیره از ۲۰ روزگی خودم بزرگش کردم ۷ ماهش بود کلی خاطره داشتم ازش ، عینه بچم بود ، خیلی باهوش بود خیلی دوستم داشت خیلی دوستش داشتم...
         		            امروز،درحالی که میرفتم سگم رو بردارم ببرم پت شاپ،دیدم مرده،من خیلی بهش بد کردم،میخوام منم سریع تر برم پیشش،لعنت به من،وای باورم نمیشه پنی مرده مگه میشه ،آه،قلبم میسوزه         		                     		        
         		            پنی از ۲۰ روزگی پیش من بود،من این بازی کثیفو میدونستم،انقدر ادمای بی عقل دورم بودن احساس بین منو پنی کسی نمیفهمید،دنی ۶ ماهش بود که رفتم ببرمش پت شاپ دیدم مرده وای من ،لعنت به من،من خیلی بهش بد کردم،چقدر باهم خوش بودیم چقدر کنار من بود خندیدم گریه کردم،امید وارم منم بمیرم،من دارم میمیرم،پنی از پیشم رفت لعنت به من،معلوم نبود قبل اینکه بیام چی خورده بود کاشکی حواسم بهش بود،هعی،حواستون باشه قدر حیوون خونگیتونو بدونین از ته قلب بقلش کنین،پنی کاش بودی بقلت میکردم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    همه سهوا اشتباه میکنن، تو هیچوقت نمیخاستی اون بمیره، بی شک پنی الان ازت میخواد که این قضیه رو بپذیری و به زندگیت ادامه بدی         				                     		                
         		            منم عروس هلندیم عسل خانم چهار روز مرد خیلی باش بیقراری میکنم تمام خونه باهاش خاطره دارم حتی موقع نماز خوندن بدو بدو میومد با سجاده وتسبیح بازی میکرد خیلی دوستش داشتم ودارم از دست دادنش برام خیلی سخته ،همیشه بیادش اشک میریزم         		                     		        
         		            امروز خوکچه هندیم مرد در ۲روز بیماریش ۴دفعه دکتر بردم به دلیل نارسایی کلیه مادر زادی و تشخیص ندادن بیماری توسط ۲تا ددامپزشک معتبر و گرون در دامپزشکی مرد ۱۰ماه پیشم بود فکرشم نمیکردم تو ۱سالو ۳ماهگیش بره از پیشم ،دلم براش تنگ میشه فکر کنم کلی درد کشیده ،کوچولوعه پشمالو اسمش فندوق بود همیشه تو قلبمه،روحت شاد مادر         		                     		        
         		            من یه سنجاب داشتم از بچگیم داشتمش بچه که بودم مادرم واسه تولدم خریده بود ۳روز پیش یهویی مرد الان سه روزه حالم بده خعلی میخاستمش وقتی ب خونش و اسباب بازیاش نگا میکنم بغض گلومو میگیره هووف         		                     		        
         		            عروس هلندیم امشب مرد پای دخترم رفت روش دارم میمیرم از غصه قلبم داره کنده میشه چیکار کنم دوستان انقد خودمو زدم بدنم لمس شده         		                     		        
         		            سلام من امشب دوتا همسترام مردن و بنظرم تقصیر خودم بود چون بهشون غذا نداده بودم دارم از عذاب وجدان میمیرم:)          		                     		        
         		            عروس هلندی من آزاد دیروز صبح که طبق معمول رفته بود حیاط بگرده از یه مگس ترسید وپرواز کرد دیگه هم بر نگشت هرچی هم گشتیم پیداش نکردیم خیلی ناراحتم از درون احساس خلا میکنم اخه شیش ماه بود داشتمش خیلی بهش وابسته بودم هرروز تا شب وقتمو با اون میگزروندم واقعا داغون شدم از دیروز انقدر بهم فشار اومد چشم چپم از دیروز پر خونه هیچی نمیبینم فقط خدا خدا میکنم جاش خوب باشع لاقل، من خیلی ادم حیوون دوستی هستم عاشق حیوونام حق من این  نبود من حتی واسه حیوونای توی خیابونم دل میسوزونم و کمکشون میکنم چرا بایدتنها وابستگی من تو این دنیا از پیشم میرفت؟ الان خیلی دو دلم کع بازم چیزی بخرم تافراموشش کنم یانه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    به این فکر کن ک عروس هلندیت حداقل زنده س و داره نفس میکشه.شاید دست تقدیر اون طفلی رو به پرواز درآورده تا آزادانه بچرخه.تو میتونی با فکر کردن به زنده بودن اون عروس هلندی به خودت قوت قلب بدی چون خداروهزار مرتبه شکر غم و اندوه مرگشو نداری.برعکس من.میدونی من دو روز میش سگمو از دس دادم.اسمش پابلو بود.دارم دیوونه میشم و همین الان ک دارم باهات حرف میزنم بغض گلومو گرفته.عذاب وجدان داره خفه م میکنه ک چرا اوردمش خیابون.عاخه تو این شیش سالی ک داشتمش هزار بار اورده بودمش خیابون و هیچوقت مشکلی پیش نمیومد.اون روز هم طفلی کلی اصرار میکرد پاهاشو به زمین میکوبید ک منو ببر بیرون.منم بردمش اما یهو طفل معصوم فرار کرد وسط خیابون شلوغ و یه ماشین بهش زد         				                     		                
         		            من سگم خییلی حالش بده ترووخدا براش دعا کنید حالش خوب شه         		                     		        
         		            منم مبینای عزیزم رو که خیلی دوستش داشتم و یک مرغ بود رو از دست دادم. الان سه روزه که دست و دلم به کار نمیاد. هر وقت یادم میاد گریه ام می گیره. آخه تو تراس نگه می داشتم رفتم که سا نخوره روش پلاستیک گذاشتم باعث مرگش شد. الان عذاب وجدان ولم نمی کنه هر وقت یادم میاد گریه ام می گیره حتی همین الان. نمی دونم چه جوری آرام شم         		                     		        
         		            من قلبم دارخ از جا کنده میشه به خاطر مرغ نازنینم. نمی دونم چی کار کنم چون در مرگش خودم رو مقصر می دونم         		                     		        
         		            منم سگم مرد الان فهمیدم برق گرفتش چجوری تحمل میکنین من یه لحظه هم نمیتونم تحمل کنم         		                     		        
         		            سلام و عرض ادب !
         		            من روز نهم مهر ماه سگ نازنینم را از دست دادم من بد جوری عاشقش بودم برام درست مثل یک بچه میموند مثل بچم دوستش داشتم دادم میمیرم بگین چیکار کنم البته ای کاش میمردم ولی فقط دارم تو آتیشش میسوزم و نمیمیرم بد زجری میکشم بگین چیکار کنم الهی خدا منو بکشه تورا خدا هر کی این پیامو میخونه از خدا بخواد منو مرگ بده شاید دعای یکیتون اجابت بشه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    دختر كوچولوي من امروز از پيشم رفت. بردم عقيمش كنم ٢ ساعت بعد از اينكه به هوش اومد ايست قلبي كرد. فقط ٢ سالش بود 
         		                            |         		                            
         		                    منم دیشب گربم مرد، میدونم چه حالی داری،ولی بدون اون از تو میخواد قوی باشی و به زندگیت ادامه بدی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    فتانه عزیز ، من تدی عزیزمو ، پسر گلمو روز ۲۹ شهریور از دست دادم . داغش داره نابودم میکنه . دارم دق میکنم . درکت میکنم که چه حالی داری .... نابودم من ... شب و روزم به اشک و زاری میگذره .... هر گوشه بچه امو می بینم ... هنوز ظرف غذاش ، رختخوابش ، همه اینجاس ولی عزیز دلم نیست         				                     		                
         		            ایشون احتمالا یه روباته که هیچ احساسی  به موارد ذکر شده نداره . ............         		                     		        
         		            من دیروز پسرم (گربم) رو از دست دادم، یک ماه پیش بدون هیچ پیش زمینه ای و کاملا ناگهانی تشنج کرد و صورت و سرش رو کوبید به دیوار و داغون کرد خودشو، وقتی از سرکار برگشتم ساعت 3 شب بود حالش خوب نبود تا صبح بالا سرش نشستم و دوبار دیگه تشنج کرد تا نزدیکای 7 بالا سرش بودم بعد خیالم راحت شد یکم خوابیدم و صبح وقتی که جونی نداشت بردمش کلینیک ، اورژانسی بهش کلی دارو و امپول و سرم زدن من فقط خشکم زده بود، شاید باورش سخت باشه نزدیک 30 تا امپول زدن به بچم حتی یک ساعت زیر اکسیژن بود دکترش نا امید بود اخرش گفت تا فردا موند بیارش برای درمان ،
         		                            |         		                            
         		                    گربه من هم ديروز از بين رفت،، دارم ديوونه مي شم،، غمش طاقت فرساست،، همه جاي خونه مي بينمش،، دايم منتظرم بدوئه بياد،، حالم خيلي بده         				                     		                
         		            سلام لطفا پیش هر دامپزشکی نرید. 
         		            من پسر (گربه). ۵سالمو از دست دادم از ۷ ماهگی باهام بود هیچوقت اولین باریم که دیدمشو یادم نمیره اول گوشایه سفیدو خوشگلشو دیدم که از باکسش زده بود بیرون تو نگاه اول عاشقش شدم انگاربچه خودم بود فقد من به دنیا نیاورده بودمش جوری که همه میگفتن شکل همیم از اون روز من دیگه ناراحتی نداشتم خوش بودم هر روزم با پسرم قشنگ بود ۵سال بهترین سالانه عمرم بود که پسرم باهام بود ولی دیگه نیست بچم یهو لاغر شد بردیمش دکتر گفت دندوناش جرم گرفته دندوناشو جرم گیری کنیم خوب میشه جرم گرفتیم آوردیم هی اشتهایه بچم کم تر شد هی لاغر تر شد بی حال شد دوباره بردیمش کلی آزمایش گرفتیم گفت کم خونی داره دارو دادیم سرم زدیم بهتر شد گفت بورو یه هفته دیگه بیا دوباره حالش بد شد رفتیم تهران سونو گرافی گفت جوفت کلیه هاش از کار اوفتاده قلبشم مشکل داره دنیامو ازم گرفت همون موقع بچم اندازه یه ماه جنگید یه ماه درد کشید پسر قوی من شب آخرش که تو بغلم داشت جون میداد همه جاام بسته بود التماسش میکردم صبر کنه تا صبح ساعت ۹ببرمش دکتر بچم صبر کرد از ساعت ۸ دمه کلینیک بودیم دکتر نمیومد بچم داشت تو بغلم جون میداد تا ساعت ۹تا۹ صبر کرد دقیق ساعت ۹دیگه نفس نکشید دم کلینیک تو بغلم جون داد بچم ساعت ۹:۱۵اومدن باورم نمیشود حاظر بودم تمام اعضای بدنمو بدم بگن زندس ولی بچم رفت ۱۷خرداد۱۴۰۰ساعت۹ بچم تو بغلم رفت ...من قبلا نمیخواستم بمیرم میترسیدم...ولی الان دوست دارم زود تر زندگیم تموم شه پسرم منتظرمه... من هیچ وقت کنار نمیام هیچ کیم جایه بجنورد پر نمیکنه الانم میبینمش انگار کنارمه انگار خوابه من تو خواب باید بوسش کنم ناز کنم او دستایه خوشگلشو ... خدایا زود تر منو به بچم برسون سخته خیلی درد داره خود داری میبینیم کمک کن         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منمدو روزه گربه پرشین ام که شش سالش بود ازدست دادم هروروز بی قراری وگریه میکنم میرفتم بیرون بدرقه ام میکرد وقت خواب تا من نمیرفتم کنارش نمیخوابید صبحها بیدارم میکرد خدا فقط کمکم کنه         				                     		                
         		            سلام من تا حالا واسه کسی تعریف نکردم چون هیچ کس حال دلمو نمی فهمید اتفاقی این سایت رو سرچ کردم.تک تک کامنت هاتون رو خوندم و با هر کدومش یه دل سیر زار زدم و گریه کردم.من افسردگی شدید داشتم تو خونه چنتا مرغ داشتیم من با وسایلی که تو خونمون بود یه دستگاه جوجه کشی کوچیک درست کردم و ۲۱ روز تمام ازشون نگهداری کردم.  تو روز ۶بار به دستگاه سر می زدم کلی زحمت کشیدم تا چهار تا تخمی که تو دستگاه گذاشته بودم جوجه بشن درست روز تولد خودم جوجه های قشنگم به دنیا اومدن باهاشون خیلی خوشحال بودم.بیشتر از همه با آینازم.اسم یکی شون رو گذاشته بودم آیناز. به خاطر چشمای قشنگ و معصومش.خلاصه گذشت تا یه سال و چهار ماهشون شد و شهریور آینازم از پیشم رفت اونم به بدترین شکل.ده روز مریض بود تو این ده روز خودم تو بغلم میگرفتمش و تو دهنش غذا میزاشتم اینقدر اون روزا نگرانش بودم که حد نداشت اما کم کم  در عین ناباوری همه خوب شد آینازم دختر قوی بود.هیییییییییییی قشنگم. دوسه روز خوب بود و خودش آب و غذا میخورد اما بعدش مار نیشش زد و یه روز صبح وقتی رفتم از تو لونه ش درش بیارم تشنج کرد و سرش افتاد تو بغلم منم سریع بغلم گرفتمش و بعد هم برای آخرین لحظات نالهی ضعیفش و چشماشو بست و رفت.نمی دونید چی کشیدم بدتر از اینکه همه مسخرم میکنن واسه ناراحتی م نمیدونم چیکار کنم.یه خروس هم داشتم که خیلی برام عزیز بود وقتی که منو میدید فورا میومد کنارم و کنارم راه میرفت تا هر جا که میرفتم.همیشه کاکلش رو ناز میکردم.خیلی قلبم شکسته .ببخشید این قدر پر اکنده و طولانی نوشتم.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    سلام منم 40 روز پیش گربم مرد، میدونم خیلی سخته، ولی بهتر به اين فکر کنی که اون الان جاش خوبه و دردش تموم شده و تو شادی و آرامشه، اون الان از تو میخواد قوی باشی و به زندگیت ادامه بدی، همه میرن اون دنیا، بلاخره میبینیش         				                     		                
         		            عروس هلندیمون دیروز پرید رفت از دیروز خواب وخوراک نداریم دخترم اصلا آروم نمیشه حتما راه گم کرده یا یکی گرفتش کاش برگرده         		                     		        
         		            راهنمایی خیلیییییییی مهمممممممم
         		                            |         		                            
         		                    اتفاقی که برای شما افتاد عینا برای من رخ  داد....تقریبا بیست روز مبگذره ولی حال من هیچ تغییری نکرده احساس میکنم زندگی هیچ عنا و مفهومی نداره....منم دخترم رو به دلیل قصور پزشکی در انجام عمل عقیم سازی از دست دادم....هم از اینکه نیست به وسعت عشقی که بهش داشتم غمگینم و هم عذاب وجدان دارم....کاش عمر من نصف میشد اما تا اخر عمرم داشتمش...جاش خیلی خالیه....دلم براش تنگ شده خیلی زیاااد         				                     		                
         		            من یه طوطی گرین چیک داشتم خیلی ناز بود اخرین روزیکه زنده بود یه عکس از گرفتم تا باهاش استیکر بسازم بعد رفتم خوابیدم اونم کنار من خوابید بعد من پاشدم اونو گذاشتم کنار رفتم بازی دانلود کنم و رفتم خوابید وقتی بلند شدم طوطی پیش داداشم بود بابام اومد طوطی رو بزاره تو قفس که داداشم دستشو گرفت گفت چی کارش داری بزار باشه دیگه بعد بابام رفت خوابید چند دیقه بعد داداشم طوطی رو با خودش برد تو اتاق خوابید یه ساعت بعد صدا جیق کشیدن طوطی رو شنیدم ولی گفتم چیز خاصی نیست بعد نیم ساعت داداشم از اتاق اومد بیرون طوطی هم دستش بود ولی مرده بود داداش بیشعور من نمیدونم وقتی می خوا  بخوابه چرا طوطی رو با خودش میبره تو اتاق عوضی طوطی که سه چهار ماهش بود رو کشت اشغال چقدر هم از سرما بدش میومد الان توی همون سرما خاک شده یادمه وفتی زنده بود ps4 رو روشن میکردم که ازش باد گرم بیاد وقتی سردش بود بره پشتش وایسه هروقت هم میرفتم اشپز خونه از پشت ps4 میومد پایین بعد میومد زیر پام که بزارمش رو شونم بیچاره دلم براش میسوزه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    سلام .درکتون میکنم طوطی گرینچیک ما هم دهم خرداد در حالی که با همسرم خوابیده بود زیر پتو خفه شد،منم توی نشمین درس میخوندم،فک کنم صدایی ازش شنیدم انگار ناله یا تقلا بود،ولی گفتم شاید توهم زدم،اصلا صحنه مرگش وقتی ساعت ۴ صبح رفتم از زیر پتو بزارمش توی قفس و تکونش دادم دیدم مرده یادم نمیره،احساس گناه میکنم،همیشه از ترس خفه شدنش میرفتم از کنار همسرم برش میداشتم،اونشب تا دیروقت درس خوندم،نمیدونم چرا اون صدا رو جدی نگرفتم،یک ماهه هر روز خون گریه میکنم،طوطی مظلوم و زبون بسته من         				                     		                
         		            پنجشنبه ، گربه م به نظر پزشک و استادهاش یوتانازی شد ... و خیلی حالم بده نمیتونم کنار بیام با قضیه.. مادر و خواهرم مسخره کردنو خندیدن ک بخاطر گربه دارم زجه میزنم.. خیلی سخته ک کسی درکت نکنه.. هووف... خدا ب هممون صبر بده ک خیلی سخته... بچم ۶ماهش بود خیلی کوچولو و خوشگل بود... هرکیم توهین میکنه ب این نازنینا به خاطر اینه جراتشو قلبشو نداره ک بخواد عشقشو با این زبون بسته های مهربون ب اشتراک بذاره.. عاشقی جرات میخواد قلب میخواد که ی سریا ندارن.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    درکت میکنم گربه منم ۲۲ روزه فوت شده و من واقعا تو عذابم و کسیم درکم نمیکنه...سه سال و نیمش بود و واقعا حالم بده و اعتقاداتم رو از دست دادم...         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    واقعا درکت میکنم، خیلی سخته خیلی 
         		            من هم سه روز قبل خرگوش لوپم را از دست دادم ... سه روز ناراحت هستم         		                     		        
         		            منم ۳۵ روزه سگم رو از دست دادم دارم دیوونه میشم لطفا بگید چیکار کنم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم ۵۴ روزه گربمو از دست دادم
         		            من یه توله داشتم که دیروز رفتم دیدمش تو نگاه اول عاشقش شدم قرار بود هفته ی دیگه بیارنش پیشم حتی اسم هم براش انتخاب مردم یه مدته حالم بده اونم خیلی تازه داشت حالم خوب میشد که الان نیگن نمیتونن اون توله سگ و بیارن من حتی اسم هم واسش انتخاب کردم الان دوباره تا اومدم شاد باشم شادیم داره نابود میشه این دفعه دومه دارم سگم رو اینطوری از دست میدم         		                     		        
         		            سگمون  اسمش رابل فقط دوماه داشت دیشب روباه کشتش خیلی ناراحتم موندم الان که پسرم بیدار شد چطور بهش بگم علاقه زیادی بهش داره خودش اسمشو انتخاب کرده خیلی باهاش بازی میکرد         		                     		        
         		            من احمق گربه ی نازنینم رو باربی قشنگم رو که ۷ ماهش بود واگذار کردم به کسی که فکر میکردم از خودم بهتر مراقبشه الان بعد از یک هفته فهمیدم رهاش کرده و رفته دارم دق میکنم دیوونه شدم عذاب وجدان رهام نمیکنه هر شب خوابشو میبینم ... خدایا چطور با این موضوع کنار بیام. خدایا منو ببخش بخاطر این اعتماد بی جا..... واای من یعنی الان کجاست چی میخوره کجا میخوابه؟  اصلا زندست....         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم خرگوش نازنینمو واگذار کردم .دیروز بهم گفتن حالش بده رفتم دیدم داره میمیره بردمش دکتر ولی فایده نداشت اوردمش خونه تو دستام جون داد . قلبم داره اتیش میگیره .حس عذاب وجدان ولم نمیکنه         				                     		                
         		            منم حدود 4 هفته پیش مرغم که اسمش کپل بود مرد .... همه میگن فقط مرغ بود و درکم نمیکردن من خیلی دوستش داشتم بعد یک روز که بردمش بیرون بازی کنه دقیقا جلوی خونمون بعد دیدم خبری ازش نیس اون موقع اعصابم سر موضوعی خورد بود دیگه نرفتم دنبالش 2 ساعت بعد رفتم که دیدم نیس 2  ساعت با پدر و مادرم گشتیم ولی خبری ازش نبود           		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    نگران نباش گربه هابلدن چیکارکنن گاهی ادم اشتباه میکنه خودخوری نکن شده دیگه         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    یعنی چی فقط مرغ بود؟ حیوون حیوونه و وابستگی عاطفی میاره ،حالا معلومم نیست بلایی سرش اومده باشه شاید یکی برداشته برده نگهش داره         				                     		                
         		            من دوتاگربه دوقلوتوخونمون بدنیااومدن وبزرگ شده ۶ ماهشون بودنروبسیارزیباوطلاییوسفیدهرکی میدیدعاشقشون میشدبهشون میگفتم زردالوبازیگوش مودب بینهایت شیرین یهویکیشون زرداب بالااورددکتربردم دارودارولی یروزه فوت شدالان اون یکی اه ونالش همجاروبرداشته هیچی نمیخوره دنبالش میگردم خودمم ک دارم روانی میشم خهلی حالم بده اخه حیونات خهلی مهربونن بودن باهاشون ته عشقه ازدست دادنشونم دیونه کنندس وتاکسی باهاشون ارتباط نگیره نمیفهمه         		                     		        
         		            خرگوش بیچاره من مرد دیشب مرد ..از عذاب وجدان دارم میمیرم فک کردم پیش خرگوش های دیگه ببرمش خوشحال میشه اما ندوستم باعث مرگش میشم . فک کردم پیش هم نوع خودش باشه خوشحاله گفتم شاید توخونه موندن اذیتکنه یا تنها موندن ولی اشتباه کردم رفتم واگزارش کردم ب کسی ک چند تا خرگوش داشت نمیدونم چیکارش کردن ک هیچ غذایی نخورد و مرد دارم دیوونه میشم ک چرا بردم واگذارش کردم . خرگوش بیچاره م کلی وزن از دست داده بود و وقتی ک رفتم ب دادش برسم دیر رسیدم . بردم دامپزشک ولی وقتی اوردمش خونه مرد ... دارم از غصه دق میکنم کاش منو ببخشبه ک انقد صاحب بدی بودم براش . دارم دق مرگ میشم از ناراحتی         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    وای عزیزم منم دقیقن اشتباه شما کردم خرگوش نازنینمودوسالو نیم داشتم یکماه بعد واگذاری ک گفتم جفت داشته باشه فوت کرد 
         		            فیدل عزیزم رو یک ماه و نیم پیش از دست دادم و چون سرطان داشت و به گفته دکترش به خاطر کهولت سن نمیشد درمانش کرد و من در حالیکه پوست و استخوان شده بود حیوون رو به پیشنهاد دکترش یوتانایز کردم و الان جای خالیش خیلی عذابم میده و دلتنگشم و اصلا باورم نمیشه که دیگه نیست. 12سال و نیمش بو و از سه ماهگیش پیش من بود دایم خودم رو سرزنش می کنم که ای کاش ازش بهتر مراقبت میکردم تا شاید الان زنده بو د و بیشتر عمر میکرد. حالم بد خیلی بد یک لحظه از فکرش بیرون نمیام همیشه و همیشه تو قلب و ذهنم میمونه         		                     		        
         		            نلی خوشگلم گربه ای که تازه دو ماهش شده بود انقدر بامزه بود و شیطون امکان نداشت کسی عاشقش نشه از بلندی افتاد پاش لنگ میزد بردنش پیش یه دانپزشک ....... بهش مسکن تزریق کردن و یه پماد دادن اوردیمش خونه پمادش زدم پاشو پوس میکردم بچه روز به روز لاغر تر میشد در عرض دوروز پیش سه تا دامپزشک بردم اون پماد داخل ترکیباتش از گیاه سمی استفاده شده بوده و نلی بدش میموده زبون میزده دکتر ....... بهمون نگفت که باید روی اونو میبستیم امروز که بردیمش دامپزشکی براش سرم زد گفت ساعت 5بعد از ظهر بیارید دوباره سرم بزنم دهنش که باز کرد لثه و زبونش سفید شده بود دکتر گفت اون پماد باعث شده کبدشو از کار بندازه خدایا من مقصر بودیم اون گربه 2ماهش بود فقط ساعت 2مرد  خواهرم گربشو دوهفته خریده بود ولی خیلی بهش وابسته شده بودیم هر روز میومد لیس میزد صورتمونو که بهش غذا بدیم شیطنت هایی که داشت خدایا چکار کنیم الان که مینوسیم گربه ی ما حدود 1ساعت پیش ما نیست شاید اگر همون دکتر اگه بشع اسمش گذاشت درست تشخیص میداد و فقط آتل میبست گربم الان پیشمون بود .................         		                     		        
         		            منم همسترم که اسم او ماشا هست مریضه الان دادمش برای درمان دلم میسوزه و نگرانی وجودم رو گرفته و با گریه دارم این متن رو منویسم         		                     		        
         		            عروس هلندیم ۲ماهه پیشمه و اندازه جونم دوستش دارم  متاسفانه فروشنده عروس هلندی پیر رو بهمون داده بوده و حدود ۲ سالشه و دیگه با ما دوست نمیشه  باید بریم عوضش کنیم ولی 
         		            من خرگوشم خونه نبودم فرار کرد نارحت بودم آنقدر گریه میکردم که صدام گرفته بود تا اینکه ۱۲ شب یکی از همسایه هامون میگه توی خیابون دیدیمش و گرفتنش من تنقدر خوشحال شدم آنقدر بوسش کردم و بغلش کردم خیلی گریه کردم خرگوشمم اشکامو لیس میزد         		                     		        
         		            دوماه پیشعروسهلندیمنمرد. طلامتخم گذاشتهبودولی بچمضعیفبود 
         		            سلام به همگی
         		            بیشتراز یک هفته اس.سگمو گم کردم.چندساعت خونه نبودم پیش خوانواده بود،ازخونه فرارکرد هرچی ام گشتیم پیداش نکردیم.
         		                            |         		                            
         		                    اول اینکه متاسفم?این اتفاق دقیقا برای منم بدبختانه افتاد یکسال و چند ماه پیش. تمام حالت رو منم تجربه کردم. اتفاقیه که افتاده خودتو سرزنش نکن با گذر زمان غمش کم میشه ولی سخت فراموش میشه. موفق باشید         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    خوش بحالت که حیوونت رفته و احتمالا زنده ست...ولی من مرغ مینام بعد سه سال عشق دو طرفه پاک تو دستام مرد...سه ماه سرگیجه داشت دوبار بردم دکتر ولی از عذاب وجدان دارم میمیرم که چرا نبردم اون یکی دکتر یا بیشتر تلاش نکردم خوبش کنم...غم خیلی بزرگیه از دست دادن حیوون خانگی که هرکسی نمیتونه درک کنه ...مشکلات روزمره در برابر این غم بنظرم خیلی کوچکترن ...         				                     		                
         		            منم گربمو ۶ روز پیش از دست دادم
         		            دلم برات تنگ شده برفی قشنگم
         		            منم خرگوشم مرده
         		            دانشجوی بی دانش برات متاسفم . من جدیدا بچه ام (سگم) رو از دست دادم و خوندن این مطالب کمک میکنه که بتونم اندکی از دردم بکاهم . کسی که حقی برای حیوانات قائل نیست قطعا نمیتونه حقی رو نیز برای انسانها در نظر بگیره . همون سگی که شما نجس میدونی مظهر عشقه که شما قادر به درکش نیستی . در مورد چیزی که قادر به درکش نیستی اظهار نظر نکن . مشکلات اجتماعی کشور رو هم برو با دولتمردان مطرح کن که برات حل کنن . حیوانات نقشی در بدبختی و مشکلات مردم ندارن         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    دقیقا آفربن .منم گربه ام ازدست دادم هنوز در سوگش هستم برام مثل یه عضو خانواده بود         				                     		                
         		            سه ماه پیش به اصرار پسرم یک عروس هلندی سه ماهه خریدیم، این مدت چون مراقبتش با من بود خیلی به من وابسته شده بود، هر کدوممون خونه میومدیم جیک میزد و ذوق میکرد، مدام روی سر و شونه من بود، همین مینشستم میومد رو دست و سینهم سرش رو کج میکرد که نازش کنم، دیروز بخاطر یه اشتباه خیلی مسخره خودم پر زد در حالیکه چشمش به من بود ولی بلد نبود برگرده، دیشب اونقدر گریه کردم داشتم میمردم، از تصور اینکه شب چکار میکنه باد میومد سردش شده، چیزی برای خوردن نداره و بدتر اینکه خودش نمیخواست بره اشتباه من باعثش شد، همه اینها داره دیوانهم میکنه، امروز رفتم بیرون و مرتب صداش زدم از اونور خیابون صداش رو شنیدم که جوابم رو میداد، رفتم دیدمش و صداش زدم اونقدر مظلومانه نگاهم میکرد و صدام میزد، چند نفر جمع شدند و اونم پرید و رفت و هنوز پیداش نکردم، حالم خیلی بده، عروس هلندی بومی ایران نیست، غذاش هم بیشتر دانهست تا سبزیجات، دارم دق میکنم که دوام نیاره و چقدر ترسیده و چقدر سختشه، آخه هنوز بچهست، ولی کسی درکم نمیکنه و مسخرهم میکنند. گاهی فکر میکنم مردنشون راحتتر از فرار کردنشون هست، اقلا میدونی که دیگه زجر نمیکشند. من خیلی مخالف نگهداری حیوانات بودم ولی الان پسرم زیاد ناراحت نیست ولی خودم انگار بچهم هست، اگر کسی تجربهای داره تو رو خدا بگید واقعا تحملش خیلی سخته         		                     		        
         		            منم عروس هلندی ۶ سالمو دیروز از دست دادم غمش دیوانه کنندس عذاب وجدان دارم که کاش زودتر میبردمش دکتر واقعا خیلی سخته همه جا صداشه خاطراتشه حتی خرابکاریاش هنوز مونده دلم داره اتیش میگیره خدا بهمون صبر بده. نمیتونم حالمو توصیف کنم انگار دنیا به اخر رسیده.. کاش دکترا کاری از دستشون برمیومد         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم هروس هلندیمو فروختم
         		                            |         		                            
         		                    میفهمم واقعا منم دوتا عروس هلندی دارم فقط امیدوارم وقتی میمیرن درد نکشن که من تااخر عمر دیوونه میشم ، دوتا اردکم داشتم یکیشون امروز مرد انقدر داغونم همش میگم کاش همون دیشب برده بودمش دکتر ، ولی خب دامپزشکای ایرانی هم مهارت انچنانی ندارن بازهم تحتمال مرگش بود ،به هرحال مرگ جز پروسه طبیعته و سوگواری هم حس طبیعی هست ، انشالله به ارامش برسیم         				                     		                
         		            مرغ عشقم رو دو روز پیش از دست دادم. حالم خیلی خرابه مادرم میگه مثل کسی شدی که بچه اش رو از دست داده. من واقعا بهش وابسته بودم و حالم داره از این وضعیت بهم میخوره. جای جای خونه میبینمش هی احساس میکنم الان میاد ولی نیست. تنها بودم تنهاتر شدم. بهترین دوستم رفت و من آماده رفتنش نبودم...با این حال خواندن نظرات دیگر دوستان اینجا حالم رو کمی بهتر کرد و حداقل فهمیدم در این مورد تنها نیستم و درک میشم.         		                     		        
         		            اینا چه راهکارییه من میخام خودکشی کنم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    خیلی درد و غم بزرگیه خداصبر بده❤️         				                     		                
         		            من عروس هلندیموحدودا ۴ماه پیس از دست دادم یعنی فرارکردهنوزم که اینهمه وقته گذشته حالم هنوز خوش نیست هیچ چیز نمیتونه جاشو پر کنه وفتی یاد کاراش میافتم خیلی حالم خراب میشه واقعا همتای روهم که میخونم فایده ای نداره         		                     		        
         		            اینها همه موجودات خداهستن همونطوری که ماحق زندگی داریم اونام دارن.عقب افتاده وبی فرهنگ نباشیم         		                     		        
         		            منم نزدیک سه سال پیش یه مرغ عشق داشتم از بس بهم وابسته شده بودیم که حتی انتظارشو نداشتم
         		                            |         		                            
         		                    ایشالله که زنده باشه و اگرم کرده درارامش این اتفاق افتادت باشه ، قلب پاکت همیشه پاک بمونه دختر زیبا❤️         				                     		                
         		            من خرگوشم مرده واقعا حالم بده. هیچ وقت کسی که کشتتش رو نمیبخشم         		                     		        
         		            من خودمگربه م روبروم بخاطر بیسوادی دامپزشک مرد...حالا نظرما لابد نمیذارید انتشار پیدا کنه..ولی بذارید باشه چون واقعا بعضی دامپزشکها بیسوادند و دکار گربه مفقط داشت اون وسط پول سرنگ واینها شو ده  بار جمع میزد و حواسش به گربه قشنگم نبود که میزان سرمزیاده یا.. و متاسفانه گربه م مرد.چند ماه گذشته.ماه های اول داشتمدبوانه میشدم...مطمئنم توی زندگی خود اون دکتر برمیگرده این طبابت مسخره و الکییییی         		                     		        
         		            سلام من ۳ تا طوطی برزیلی داشتم که ۵ سال با هام زندگی کردن و روزای خوشیو باهاشون داشتم و از خیلی از ادمای توی زندگیم بیشتر دوستشون داشتم به طوری که از مثل خانوادم بودن.بچه دار شدن خیلی داستان قشنگی داشتن باهام...متاسفانه به خانه ای دیگه ای رفتیم که شرایط خوبی برای طوطی ها نداشت و نمیتونستم ازادشون کنم.خانه تاریک بود پنجره و شرایط نوری مناسبی نداشت و کوچیکه پدر مادرم هم خیلی نسبت به سرو صداشون حساس شدن و مدام بهشون تشر میزدن و قر میزدن چون خونه کوچیک بود.بل اجبار مجبور شدم بگردم کسی رو پیدا کنم که بتونه سر پرستیشونو بر عهده بگیره و ادم مناسبی که خودش چند تا پرنده دیگه هم مثل قناریو ... داشت پیدا کردم و عشقامو دادم بهش برد... الان خیلی حال خوبی ندارم و همیشه ناراحتم و دارم خودمو با شرایط وفق میدم دلم براشون خیلی تنگ میشه بهترین رفیقام بودن و واقعا هیچ جایگزینی براشون نمیشه پیدا کرد...حال خوشی ندارم و راه چاره ای هم ندارم کسی هم نمیتونه کمکم کنه...         		                     		        
         		            منم چند روز پیش گربه ۸ سالمو از دست دادم. با پای خودش بردمش دامپزشکی. سرحال بود. ۱۰ روز بستریش کردن آزمایش های مختلف و سونوگرافی و تزریقهای جورواجور.... خدا ازشون نگذره که روی بچه های ما درمانهای تحقیقاتی میکنن. بیست میلیون خرجش کردم ولی بچه م پر کشید. جفت گلیه هاش از بین رفت. مامانشو تنها گذاشت. با دستهای خودم دفنش گردم. همش به خودم فحش میدم اگه نمیبردمش دامپ شک الان زنده بود و انقدر عذاب نمیکشید. من این بچه رو وقتی نوزاد بود و دکترها قطع امید کردن طی یک ماه درمان نجاتش دادم. بچه م عمرش ۸ سال بود. دارم دیوونه میشم از غمش. فقط میدونم روح این بچه ها بعد مرگمون دوباره به ما ملحق میشن. برای همین آرزوی مرگ دارم.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    چقدر این فکر که روحشون بهمون ملحق بشه ارامش بخشه امیدوارم واقعی بشه❤️         				                     		                
         		            اگر فکر می کنید فردی احساسی و دل نازک هستید در این کشور بی خیال نگه داشتن حیوانات خانگی بشید. چون .................. و حیوون خانگی شما رو به چشم پول میبینن و اگر مریض بشن ممکنه اون رو از دست بدید. خود من گربه ای 2 ساله داشتم بسیار زیبا و شاد که تا پنج روز فبل از مرگش بازیگوشی می کرد و حالش کاملا خوب بود ولی در اثر گرفتگی مثانه ............... در عرض 5 روز مرد. غم از دست دادن حیوون خونگی که بهش دلبسته میشی خیلی سخته.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    دقیقا منم همین تصمیمو گرفتم لعنت به من اگر دیگه یه موجود زیبا رو به اسارت بگیرم و به این چرخه بی رحمانه پول دراوردن همه دست اندرکارانش ادامه بدم ، کمترین خدمات و امکاناتی ارائه نمیشه و دامپزشکان با هم یا خهارت ندارن یا اگر دارن .............         				                     		                
         		            دیشب حیون خونگیم مرد ..خیلی حالم بده. انگار یچیز سنگین گذاشتن رو قلبم.تا یروز قبلش خوب بود. بهترین اتفاق تو زندگی من بود. بهترین محبوب من.. عزیز دل من بود. قشنگ ترین اتفاق.منو تنها گذاشت.خیلی سخته خیلی..عیسانا عزیز دلم دوستت دارم.         		                     		        
         		            سلام من یه مرغ عشق داشتم خیلی با احساس بود حرف میزد استثنا بود مرده  فقط اشک میریزم  حتی نمیتونم به فیلم هاش  نگاه کنم دلم براش تنگ شده         		                     		        
         		            خرگوشم بنی و توی خونه آزاد گذاشته بودم و براش جای خاصی درست نمیکردم تا ازاد بشه و بخاطر پی پی و جیشش ک زیادم بود شوهرم عصبی شد و گفت باید واگذارش کنی منم با چشمای گریون ب خواهرم سپردمش ولی خودش بازیگوشی کرده بود و از باغشون رفته بود بیرون و سگ شکارش کرده بود الان خیلی حالم بده اینقدر گریه کردم ک دیگه اشکی برام نمونده همش خودمو مقصر میدونم ک چرا توی خونه براش لونه درست نکردم با حتی توی حیاطم !از عذاب وجدان دارم میمیرم نمیدونم چکار کنم دنیا برام بی مفهموم شده ،کاش بشه تو اون دنیا باز دیدش         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    ناراحتیت رو میفهمم اما نباید خودتو ازار بدی انقدر ،حیوانات خانگی برای ما متفاوتن اما همه این حیوونا حزیی ازطبیهتن که ما به انحصار دراوردیمشون به این فکر کن که روزی هزاران خرگشون توطبیعت شکار میکشن! پس خودتو سرزنش نکن عزیزم ❤️         				                     		                
         		            من موش داخل خونمون هست
         		            سلام.من یه گربه داشتم ۹ ماهش بود.هیچوقت بیرون نرفته بود.دوستم یه سگ یورک شایر داشت و اینا با هم خیلب دوست بودن و فکر میکرد همه سگ ها دوستاشن.واسه چند روز به خونه دوستم رفتم واسه انجام کاری.گربم خونه ویلایی دید و عتشق حیاط شد و کم کم بیرون میرفت.هرکاری میکردم باز میرفت بیرون و ۱۰ متر بیشتر فاصله نمیگرفت.دیشب صدا شنیدم.سریع رفتم دم در.دیدم ۶ تا سگ وحشی اونجان و یکیشون دخترمو به دندون گرفته و دست و پاهاش سیخن.سنگ پرت کردم و دنبالشون رفتم ولی ولش نکردن و بردنش.دارم داغون میشم.نفسم بالا نمیاد.چند ساعت محوطه رو گشتم و یه روزه جنازشو پیدا نکردم.موقع گشتن ۲ تا جسد خورده شده گربه و یه جسد ترییر پیدا کردم که صاحبش ۹ سال اونو داشت و سگارکشتنش.الان سم و مرگ موش و گوشت خریدم.شب میرم توی مکانی که سگا هستن و همشونو میکشم.که به هیچ حیوون یا انسانی ضرری نرسونن         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    قطعا ناراحتیت قابل درکه اما یادت باشه اونا طبق خوی حیوانی خودشون عمل کردن و ما هیچ شیر و روباهی رو بخاطر   شکار موجود دیگه نمیکشیم! قطعا شما ازمرگ حیوان خودت ناراحتی اما این غرور و خودخواهی انسانه که موجودی که خودش دوست داره رو نگهداری کنه و بقیه موودات رو نجس و بد و وحشی بدونه و بکشه! شما اونارو میکشی که به حیوونای دیگه اسیب نزنن؟! اما خودت داری به حیوونا اسیب میزنی؟یکم فکر کنی تناقض بزرگی هست و امیدوارم سر اون حیوونای بیچاره هم بلایی نیاورده باشی که اگر اوردی بدون هیچ عملی به ویژه اگر از غرور و خشم وشهوت که گناه های بزرگی هستند ناشی بشه بی جواب نمیمونه، این نظام طبیعته         				                     		                
         		            من بتازگی گربه عزیزم ک توی خونه خودم متولد شد رو ازدست دادم
         		                            |         		                            
         		                    مطالعه این کتاب بشدت توصیه میشه :
         		            سگم...عزیز دلم..نفسم مرد...شیرین و باهوش ترین فرشته دنیا که تمام دوران بد زندگیم دوران تنهایی با من بود ..رو سینم دراز میکشید تو چشمام زل میزد..عاشق بود...همیشه انکار میخندید..خیلی هم حسود بود که کسی بجز اون کنارم نشینه...البته دو تا خوهراشم هستن و مامانش اما بامبی خانوم برام ی دنیای دیگه بود...کاری پیش اومد که برم تهران..غذاشونو دادم و گفتم تا پس فردا همه چی دارن تا دو روز دیگه برمیگردم..خونمون استخر داره ..همیشه دور استخر ورجه ورجه میکرد...آخر شب رفتم تهران با همسرم...پس فردا عصر حرکت مردم..وقتی درب رو زدیم بالا بامبی که همیشه زودتر از همه نیومد نپرسد بیرون...قبل رسیدن همسایه زنگ زد و گفت سگا از پریشب پارس میکنم..همسرم گفت شاید گرسنه آن...برای همین همسایه براشون از روی دیوار غذا ریخت..
         		                            |         		                            
         		                    عزیزم چقدر میفهممت! منم پرندمو ازدست دادم تاعمر دارم خودمو نپیخشم که شب خونه نیومدم ، اما زندگی همینه پر ازخطاهای کوچک و بزرگ و ماهم انسانیم میدونم این حرفا چیزی ازغمت کم نمیکنه اما سرزنش کردن خودت بی فایدست به جاش این غم رو به یه چیز مثبت تبدیل کن از سگ های بیمار به سرپرستی بگیر تو که هم چین قلب بزرگ و احساس مسئولیتی داری❤️         				                     		                
         		            مهمتر از همه ..میدونم چقدر منتظرم بود که نجاتش بدم...چقدر منتظر بوده دست و پازده....خسته شده غرق شده....چقدر زجر کشید         		                     		        
         		            این مطلب حکیم مهر بشما کمک می کنه :
         		            سلام .من سگمو چند ساعت پیش از دست دادم و دارم دیوونه میشم 
         		            سلام سگ من دو هفته ای میشه مرده ولی من هر وقت عکساشو میبینم یا ب نوازش کردنش فک میکنم مثل چی گریه میکنم این عادیه یا ن؟):
         		                            |         		                            
         		                    عادی بودنش رو نمیدونم ولی واقعیت اینجاست من خودمم این حسو نسبت به پرنده ای که سالیان ساله ازدست دادم تازه دستی هم نبود دارم ،آدمیم دیگه احساساتمون قوی و متفاوته پس خودتو با کسی مقایسه نکن،به گروه حمایت ازحیوانات بپیوند تارامش بگیری یا هرراه دیگه❤️         				                     		                
         		            دوستان لطفا کمکم کنید . دو تا عروس هلندیمو خریت کردم سر اینکه نمیتونستم برسم به یه ادم بی وجدان که گفت واسه بچه هام میخوام فروختم بعد فهمیدم طرف دلال بوده و اونارو به کسی داده که طرف پرنده فروش بوده پرنده هام جفت بودن نمیتونستن جدا از هم زندگی کنن الان بهش میگم پس بده پرنده هام و دیگه نمیده فک کنم جدا فروختتشون خودم باردارم دارم دق میکنم ارزوی مرگ دارم بگید چیکار کنم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    عزیزم میفهمم چه حسی داری نگران نباش کردم خداروشکر فرهنگشون رفته بالا احتمالا دست ادمای خوبی افتادن عروس هلندی هم عادت میکنه به ادمای اطرافش هرکی گرفته ایشالله خوب نگه میداره شما الان به فکر سلامتی کوچولوی نازنینت باش که یه مامان خوشحال و قوی میخواد❤️❤️         				                     		                
         		            عروس هلندی  من دیروز جلوی چشام پرواز کرد و رفت من همیشه  میگفتم چبه طرف برای حیوون خونگیش گریه میکنه الان  خودم مثل دیوونه ها شدم نمیدونم چیکار کنم         		                     		        
         		            منم دیروز مینا مو از دست دادم خیلی خیلی ناراحتم پنج سال بود باهامون زندگی میکرد الهی بمیرم واسش         		                     		        
         		            من پارسال ی گربه خیلی خاص و دوشت داشتنی ما از دست دادم و کلییییی حالم بد شدددد.امسال هم چند تا دیکع شونا از دست دادم.و الان و دیروزم دو تا دیگه را از دست دادم.پارسال بخاطر اهمال کاری اون دامپزشکی که بردم و گربه عزیزم توی لرز و تشنج رفت بخاطر دوز زیاد و اشتباهی سرم...
         		            من چند روز پیش قناری ام (حنایی) رو از دست دادم 
         		            منم دوماه پیش عروس هلندیم طلا رو از دست دادم سره استباه مادذم تو وبتامین دادن بهش هنوز یادم نمیره از دست مامانم فرار کرد اومد اتاقم من نزارم قطره بده به مامانم گفتم ولش کن کف نه کمبود ویتامین داره قطره ریختنی خفه شد سه تا دامپزشکی بردیمش براش کپسول اکسیژن گرفتیم اما از صبح فردلش میدونستم میره از پیشم رفتم پیشش نکاش میکردم اشکام میومد نفس بزور میکشید طفلک خودشم ترسیده بود پیشش نشستم نکاش کردم اشکام میومد میودنستم اخراشه اخرم تو راه دکتر از پیشم رفت چند روز کارم گریه بود اللن بعد دوماه شنبدم عروسه دوستم مربض شده باز رار زدم کربه کردم تک تک پیاماتونو خوندم اسک ربختم بهترین و پاک ترین کسی بود که کنترم بود از سرکار زود میومدم که طلام تنها نباسه بهش همه چی یاد داده بودم خبلی دوسش داشتم خیلی همه میگفتن منو بیستر از همه دوس داره حتی گازمم میگرفت من بوسش میکردم طلام دلم برات خیلی تنگ شده از وقتی رفتی حالم بده هی گریه میکنم جای خالیتو قشنک حس میکنم  هرچی از دستم بر اومد برات کردم جات خیلی خالیه پیشم طلا خیلی با اون چشمای خشکلو مطلومت که اخرا ساکت نگام میکردی جفتمون ففط همو نکاه میکردیم دوس ندارم زندکی کنمدوس دارم بیام پیشت میدونم روح قشنکت احیایاتمو میشنون حتی الانم که دوماهه رفتی بزرگ ترین تکه ی قلبم متله توعه         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    منم مادرمو بخاطر مرگ پرندم سرزنش میکنم ، ولی خب اون بنده خداهام خوبشونو میخواستن تقصیری ندارن ،امیدوارم خدا به هردومون ارامش بده❤️         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    آخه داروهای پرنده ها رو تو آبشون حل می کنن تو حلقشون که نمی ریزن         				                     		                
         		            من دو ماه پیش یه گربه به سرپرستی گرفتم یه بچه گربه ی خیلی کوچولو اندازه کف دست بود اونموقع بیمار بود ولی درمان شد و تا چند روز پیش داشت بازی میکرد تو خونه حتی با خرگوشمم بازی میکرد خیلی شیطون  و پر انرژی بود خیلی بهش وابسته شدم خیلی دوستش داشتم ولی چند روز پیش دیدم خیلی اروم شده من فکر کردم چون داره بزرگ میشه اخلاقشم داره بهتر میشه و اصلا فکرشم نمیکردم که تنفسش بد باشه فکر کردم عادیه . ولی یهویی یه روز دیگه غذا نخورد و حرکت کردنشم از روزای قبل خیلی کمتر بود اول بیماریش اینطوری بود که اصلا نمیتونست دستشویی کنه تو بچگی . خوب شد با کلی زحمت خوب شد بچم داشت تپل میشد من متوجه لاغر شدنش تو چهار پنج روز نشدم هیچوقت خودمو نمیبخشم به خاطر اینکه دیر متوجه شدم دستشویی نکرده . روز اخر بردمش پیش دکتر .بهش سرم زدن گفتن اگه تا فردا زنده بمونه دیگه میمونه . تا ساعت چهار صبح که صداشو شنیدم اوردمش بیرون از جاش و بچم با کلی درد مرد صدای جیغش هنوز تو ذهنمه نمیدونم چجوری با مرگش کنار بیام . دکترش میگفت یا جسم خارجی خورده یا بیماری مادرزادی داره . جلو چشمام پر پر شد . شاید اگه زود تر میفهمیدم که مریضه و دستشویی نکرده و زود تر میبردمش پیش دکتر الان خوب بود و زنده میموند . حتی اگر بیماری مادر زادی هم بود شاید وقتی بزرگ میشد میتونستم با عمل خوبش کنیم .هیچوقت خودمو نمیبخشم .         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    عزیزم کامل میفهممت منم دارن خودمو و خانوادمو بخاطر مرگ اردکم سرزنش میکنم اما این شایدها فقط احتمالاتیه که توذهن ماهست هربیماری و مشکلی قابل درمان نیست دامپزشکم خدانیست شایداگر میبردیش بازهم میمرد اما کلی استرس دستای غریبه دکتر و پرستار و پروسه درمانو میکشید! این حس گناه هم طبیعیه خصوصا برای ادمای حساسی مثل ما ، بهتره به یه گروه حامی حیوانات بپیوندی تااین غم رو تسکین بده و خودتم اروم شی و کلی عشق رو به موجودات دیگه که عین گرربه خودتن بدی         				                     		                
         		                            |         		                            
         		                    ونوس من الان پیامت رو دیدم . ممنون برای حرفات الان بیست و دو روز از اون روز گذشته ولی غم و عذاب وجدانم هنوزم همون مونده همش فکر میکنم و مظمعنا هیچوقت نمیتونم خودمو ببخشم . از چند روز بعد از اون سعی کردم یه گربه دقیقا کپیش پیدا کنم ولی هنوز نتونستم چه تو رابینسه چه تو دیوار تا سرپرستی یه گربه شبیهشو میینم سریع زنگ میزنم که دوباره به سرپرستی بگیرم و این احساس رو کنم که مثلا انگار دوباره خودش اومده پیشم ولی تا الان سه تا گربه شبیه بهش پیدا کردم اما یکیشون خیلی بزرگ تر از اون بود و نمیتونستم علاقه بهش پیدا کنم دوتای دیگه هم تبلیغ کرده بودن ولی سرکاری بود و هنوزم نتونستم جاشو پر کنم . هرچقدر دارم سعی میکنم با خودم کنار بیام ولی نمیشه عذاب وجدان ولم نمیکنه و احساس میکنم فقط وقتی بمیرم راحت میشم .خیلی برام سخته . نمیتونم عضو حمایت از حیوانات بشم چون نه خودم کار و شغل دارم که پول دربیارم و خرجشون کنم نه دلشو دارم که بهشون کمک کنم اگه دوباره مرگ یه حیوون دیگه رو جلو چشمام ببینم حالم خیلی بد تر میشه .         				                     		                
         		            چند روز پیش گربه نازنینمو از دست دادم.بهترین اتفاق زندگیم بود خیلی داغون شدم حجم غمی که رو سینمه قابل وصف نیست دلم خیلی براش تنگ شده نمیدونم کی حالم بهتر میشه اصلا بهتر میشه؟ دلم برات تنگ شده مهربون من         		                     		        
         		            دیروز طوطی برزیلی خوشکل و باهوش و بازیگوش و مهربونمون رو در اثر یه تصادف از دست دادیم.خیلی دوست داشت همه چیز رو ریز ریز کنه داشته اسباب بازی پسرم رو تکه میکرده پسرم ۴ سال و ۸ ماهشه یه ضربه بهش زده و اون بیچاره مرده. وای از دیروز تا حالا دارم شدیدا گریه میکنم حتی تو خواب همش دارم بلو رو میبینم هر جایی اونو میبینم همش به فکرشم میومد رو دوشم می نشست با موهام لونه برای خودش درست میکرد خیلی دوسش داشتیم. از همه بدتر این که پسرم خیلی ناراحته نمیدونم چیکار کنم از فکرش در بیاد دور از جونش میگه کاش من مرده بودم نمیدونم با این ضربه روحی که خورده چطور برخورد کنم کسی میتونه کمکم کنه راهنمایی کنه؟         		                     		        
         		            من یه جوجه دو ماهه داشتم خیلی خیلی بهم وابسته بود و هرجا میرفتم میومد یا پیشم مینشست یا رو پام یا تو لباسم یا پشت سرم کز میکرد حتی موقع خوابش باید خودم تو بغلم خوابش میکردم و تا صبح مراقبش بودم دو روز پیش روی مبل نشسته بودم رفتم پشت کمرم و طبق معمول خودش اونقدر خودش رو چسبوند که و دست و پا زد من هم فکر کردم مثل همیشه میخواد به گرم تریم جای ممکن برسه اما بعد از چند دقیقه وقتی خوابید تعجب کردم زیاد خوابیده درومدم دیذم مرده الان دو روزه خواب و خوراک ندارم روحیم داغونه عذاب وجدان دارم و صحنه مرگش از جلو چشمام در نمیاد حتی اون قسمت از کمرم رو حتا موقع خواب دوست ندارم رو زمین بذارم واقعا حالم بده لطفا راهنمایی کنید         		                     		        
         		            این مطلب حکیم مهر بشما کمک می کنه :
         		            گربه ها یا سگها و یا هر موجود دیگه ای در این دنیا یک نشانه بزرگن برای وجود خدا . شاید یکسری دوستان اعتقاد داشته باشند که انسان میتونه نشانه بزرگتری باشه و باید برای انسان وقت بیشتری صرف کرد تا به وجود خدا بیشتر و عمیقتر پی برد . ولی به شخصه بعد از سپری کردن ۳۷ سال از زندگیم و داشتن ارتباطات مختلف اجتماعی با انسانها دریافتم فاکتوری غیرقابل انکار در ارتباط با حیوانات و به طور کلی طبیعت پیرامونمون هست که با تمامی ارتباطات اجتماعی و حتی خانوادگی ما متفاوته . این فاکتور و یا اگر بشه گفت خصوصیت که تفاوت اصلی ما انسانها با حیواناته ، شفافیت و صداقته نه از سر حتی عشق یا وظیفه که ما به خاطرش ممکنه به صورت مقطعی یا محدود به یک انسان خاص ، احساس صداقت و یا شفافیت داشته بشیم . این خصوصیت بزرگترین ویژگی انسان باید میبود که امروز قابل رویت در هیچکدام از افکار ، رفتار ، کردار و اعمال انسان نیست . و به سختی میتونیم از انسانهایی نام ببریم و یاد کنیم که از این خصوصیت برخوردار بوده باشند . در بیشتر کتب الهی صداقت و شفافیت زیباترین خصوصیت انسان در نظر گرفته شده که در نهایت باعث راستگویی ، رفتار , گفتار و کردار نیک میشه و باعث سعادتمندی انسان در این دنیا و دنیاهای دیگه خواهد شد . تصور من اینه که هیچ پدیده ای به اندازه خداوند از این خصوصیت برخوردار نیست . و به نظرم پدیده هایی که در جهان پیرامونمون بیش از همه به این خصوصیت نزدیک باشند ، بیشتر میشه خدا رو در اونها دید و پیدا کرد . حیوانات بر خلاف ما انسانها دارای شفافیت و صداقتی عمیق هستند که ما انسانها تمام عمر با تمام تواناییهای بشری به دنبالش هستیم و اکثریتمون تا لحظه مرگ به این مهم نزدیک هم نمیشیم . در واقع به نظر من این ویژگی بزرگ و عمیق برای انسانهایی مثل ما که بویی از صداقت و شفافیت حتی در خلوت خود نبردیم ، یک رویاست . رویایی که همیشه سرلوحه قرار میدیم ولی هیچ گاه در جهت رسیدن و تحقق بهش حرکت نمیکنیم به دلایل بسیار زیادی که وجود داشته و داره . ولی حیوانات بر عکس ما بدون اینکه بدونند رویاها رو به تصویر میکشند . حتی وحشی ترین حیوانات طبیعت از این قاعده مستثنا نیستند . ارتباط عمیق با حیوانات از نظر بنده یعنی ارتباط عمیق با رویاهای از دست رفته ، یعنی شناخت عمیقتر خودمون و خالقمون و هدف بزرگی که برای ما سعادتمندی و برای خالق شادی از خلق چنین اثری رو به همراه داره . شاید خیلی فلسفی به نظر برسه و تا وقتی که ارتباطتون رو با حیوانات عمیقتر کنید و تمرکزتون رو برای مقایسه خودتون با یک حیوان خانگی بالا ببرید ، کار نشدنی جنون آمیز و مسخره ای به نظر برسه . ولی ارتباط عمیق با حیوانات و طبیعت پیرامونمون ما رو به آنچه که باید باشیم نزدیکتر میکنه . راهی رو که به نظر تاریک میرسه و روشن میکنه و یکی مثل من رو بیشتر به وجود خداوند و هدفش برای خلق این هستی نزدیک میکنه . گربه ها یا سگها یا اسب ها فرقی نمیکنه از هر نژادی همیشه در طول عمر یک گربه یکسگ و یک اسب زندگی میکنن و در نهایت از این دنیا میرن . ولی این تنها انسانه که با وجود این همه توانایی به نسبت حیوانات در طول عمرش حتی ممکنه از یک یابو کمتر بفهمه و حتی در نهایت کمتر از یک شغال یا کفتار از این دنیا بره . عشق ورزیدن برای حیوانات چه خانگی چه غیر اون و تمرکز بر رفتارهاشون به ما نشون میده که چقدر از راهی که باید میرفتیم دور افتادیم و تا چه حد از خصوصیت ها و ویژگیهای اساسی در این دنیا عقب افتادیم . حیوانات نشانه بزرگی برای ما هستند برای اون دسته از انسانهایی که امیدوارانه به آینده خودشون و این دنیا نگاه میکنن . من اعتراف میکنم بعد از سپری کردن این سالها و بعد از تجربه نقشهای متفاوت اجتماعی در بین انسانها هیچ چیز یاد نگرفتم ، ولی در اثر زندگی و تمرکز بر حیوانات و طبیعت پیرامونمون به نتایج عمیقی در خودم دست پیدا کردم که برای خودم غیر قابل انکار هستند . کافیه شروع کنید و نیازی هم نیست حتما حیوانی رو به حریم خصویتون وارد کنید تا این موضوع رو درک کنید . تنها کافی ست تا تمرکزتون رو نسبت به اهدافی که به خاطرش به این دنیا اومدید و تفاوت سطح تلاش خودتون و یک حیوان رو در ذهن و قلبتون سبک و سنگین کنید . تا زمانی که اینقدر درکتون عمیقتر میشه نسبت به موضوع که اشکی سراریز میشه و لب به اعتراف گشوده میشه و مطمئنا تغییرات به سمت هدف اصلی از همینجا شروع خواهد شد . پذیرش اینکه من شفاف صادق و مهربان نیستم ولی نشانه های میبینم که میتوانند مرا امیدوار کنند به این که میتوانم باشم و همینطور از این دنیا برم .         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    بسیار زیبا نوشتید، از خوندن مطلبتون لذت بردم         				                     		                
         		            سلام من مثل شما غم از دست دادن حیوان خانگی را تجربه کردم  ۰ عروس هلندی منم وقتی که هفت ماهش بود از دست دادم وقتی که سرلاکی بود آوردمش من و خواهرم بزرگش کردیم و دونخورش کردیم اون وقتی که چهار ماهش بود سرما خورد من و خواهرم خواستیم ببریمش دامپزشکی اما پدرم گفت من یک عالمه کفتر و قناری داشتم وقتی اینجوری میشد فقط یک ویتامین اد سه ای دو قطره میریختم توی ابشون منم گوش کردم همین کار را کردم و خوب شد سه ماه  گذشت دوباره دو روز بود که همین شکلی شد خاستم ببرمش دامپزشکی اما دوباره بابام گفت پسرخاله ی من سالن پرنده داره از اون بپرس من خنگ هم حرفش رو گوش کردم پسر خاله بابام گفت چیزی نیست خوب میشه فقط جاش را گرم نگه دار منم این کارو کردم دو روز گذشت شب و روز بالا سرش بودم که دیدم یک دفعه دهنش رو باز و نفس کشیدن براش سخت شده بود آوردمش بیرون و نفس کشیدن براش سخت تر شده بود خیلی وقتی با چشماش مظلومانه نگاه می کرد دلم آتیش میگرفت اخر توی دستای من جلوی چشمام آخرین نفس ها کشید من همش آرزوی مرگ برای خودم میکنم همه جای خونه را که میبینم ازش خاطره دارم دو روز افسرده شدم دوست دارم هرچه زودتر بمیرم تا توی اون دنیا دوباره ببینمش و باش بازی کنم یا توی خواب ببینمش بغل کنم هیچوقت اون لحظه که مظلومانه نگام میکرد رو یادم نمیره آخه مگه اون طفلی چه گناهی کرده دلم میسوزه چون من حتی براش اسم هم نداشتم چون میگفتن اگه اسم بزاری زودتر میمیره، عشقم عمر جونم همه چیزم وقتی هفت ماهش بود  جلوی چشمام از دست رفت من دارم از عذاب وجدان و ناراحتی میمیرم اون پسرم عمرم جونم بود هر جای خونه را نگاه میکنم خاطرات میبینم امیدوارم که توی اون دنیا خوش حال باشی عاشقتم پسرم .         		                     		        
         		            سلام من یه مرغ مینای خیلی خوشگل داشتم اسمش کوکو بود از جوجگی اوردیمش غذای خوب براش میخریدم قفسشو هر دفعه که میشستیم با چوب نشیمنشو جای غذا و جای ابش رو همیشه ضد عفونی میکردیم  هیچ وقت نه مامانم نه خودم بهش غذای غذای خودمون رو هم ندادیم  همیشه به بهترین نحو مممکن ازش نگه داری کردیم ..
         		            سلام من طوطی ام را از دست دادم و دوست دارم هر کاری بکنم وفقط برای اینکه یک بار دیگه هم اون را ببینم چون مقصر آن خودم بودم که دکتر نبردم          		                     		        
         		            واقعا متاسفم که بعضی ها نامانسانیت را بر حماقت وقساوت قلبشان گذاشتن جانداران دیگرانند یکزندگی موازی با ما بابزرگواری ما را که وارد  محیط زندگی آنها شدیم (طبیعت) پذیرفتند آنها باید ازحق محبت واحترام وامنیت  برخوردار باشند درضمن در آن دانشگاه را گل بگیرند که جنابعالی دانشجوش هستید با این افکار مالیخولیایی         		                     		        
         		            سه روزه طوطی برزیلیم از خونه فرار کرد خیلی حالم بده همش تو فکرشم نمیدونم قراره چه بلایی سرش بیاد خودمو نمیبخشم         		                     		        
         		            گربه ای دوروزه رواز کوچه پیداش کردم رحمم اومد اوردم خونه بادل وجون از ش مواظبت کردم تادیروز که دیدم حیوونی مرد وعصر هم که از خونه زدم بیرون دیدم یه گربه مادر روهم که افتاده کنار یه شاختموتی که بنایی داشتن مرده وواش کرده بکدن دلم اشوبه خدایا چه جوری تحمل کنم از بین رفتن این گربه های بیچاره رو         		                     		        
         		            سلام
         		            باسلام و تشکر از مطلب مفیدتون، من با اینکه خودم روانشناس هستم ولی سه روزه که اومدیم شمال با طوطی برزیلیهام که جفت بودن، طوطی ماده پرید و گم شد و سه روزه که تمام این محوطه دو میچرخم هم پیاده و هم با ماشین جفتش هم بیقراره و دائم میگه بدو بریم پیس پیس ، اینحوری صداش میکنه و خودم همش دارم گریه میکتم  با اینکه من درس قطع وابستگی میدم دیدم من وابسته هستم و همش شیطونیهای طوطیم جلوی چشمم هست ، ی سری پر همرنگش روبروی خونه پیداکردم وبیشتر حالم بدشده چون اینحا گربه ها زبادن ، واین مطلب خیلی به دردم میخوره این طوطی مثل بچه کوچیک خونمون بود وتمام وسایل رفاهی رو داشت و هممون حالمون بده ومن و جفتش بیشتر         		                     		        
         		            من امروز گربه یک ساله مو از دست دادم حالشم خوب بود وهیچ مشکلی نداشت صبح دیگه بیدار نشد دارم دق میکنم 
         		            مطالعه کتاب 
         		            دیروز ساعت ۳ و نیم طلاییم رو از دست دادم.۲ و نیم سالش بود .شاید مسخره بیاد ولی کمرم شکست .ایکاش میمردم....قلبم تو دهنمه.چیکار کنم ب کی پناه ببرم..آخ طلایی ...         		                     		        
         		            منم جوجه دو ماهمو دو روز پیش از دست دادم،تو دلم پر از غمه،نفس که میکشم فقط فق میزنم از دردش،جفتش آروم نمیگیره تو خونه میچرخه دنبالش صدا میده خیلی حس بدیه،دیگه نمیخوام حیوان خونگی داشته باشم،حس میکنم دیگه زندگی کنسل کننده  و بیروح شده...         		                     		        
         		            راستش من ۱۵ خرداد همین سال اردکم رو از دست دادم. خیلی دوستش داشتم و عاشق ان بودم. همیشه همچی براش محیا بود. خیلی اون به من و من به اون وابسته بودم♡ صبح که بیدار شدم دیدم که حالش بده و بعد از ۵ دقیقه از دنیا رفت. کلی گریه کردم و رفتم بیرون و خاکش کردم و براش سنگ قبر هم گذاشتم. همیشه وقتی نبودم جیک جیک میکرد. اصلا اعصابم خورد شد.         		                     		        
         		            من ی گربه داشتم مثل بچه خودم ازش مراقبت کردم ولی یهو مریض شد از این دنیا رفت من دارم دیونه میشم واقعا عاشقش بودم         		                     		        
         		            سلام من دخترم ده روزی هستش که مرغ مینا شو از دست داده هرکاری کردیم وسایل دور کردیم بازم از یادش نمیره  و گریه میکنه چون خیلی دوست داشت  و داره کمکم افسرده میشه دنبال راهکار هستم         		                     		        
         		            با سلام.
         		            من دیشب عروس چهارو نیم ماهمو از دست دادم. دو روز اومدم شهرستان . دست شوهرم بود. شوهرمو سرزنش میکنم. یهو شب میبینه بسختی نفس میکشه و صدا میده. ب این فکر میکنم شاید من بودم زودتر متوجه میشدم میبردمش دکتر. اینکه چند علت گفتن ولی علت اصلیشو نمیدونم. اینکه اونجور از هر چیزی میترسید چطوری رنج کشید و رفت؟ چ حسی داشت؟ اون فقط منو داشت. منم پیشش نبودم. اون لحظه ک اون رنج میکشید من چیکار میکردم. چقدر دیشب با مامانم کلیپ میدیدم میخندیدم خبر نداشتم بچم رفته. از اینکه من مسیولش بودم اون فقط منو داشت. خیلی دوسش داشتم. من از جلو دیدش میرفتم جیغ میزد یا میپرید سمتم. اینقدر حساس بامحبت ترسو . بمیرم براش. چطور با این غم کنار بیام. مگه اسباب بازین . بخاطر پول تولیدمثلشون بدن باد بیفتن دست یکی مثل من و راحت جون بدن؟ کاش زمان برگرده ب عقب. چطور با نبودش کنار بیام. خیلی حالم خرابه. من چند تا از فامیل و آشنا رو از دست دادم ولی هیچ کدوم ب اندازه عروسم که دوماه و نیم کنارم بود داغونم نکرد. چرا اون موقع ک من نبودم اینطور شد. همسرمو سرزنش میکنم. حالم خرابه خیلی         		                     		        
         		            منم عروس امو که از وقتی به دنیا اومد سرلاک دادم بزرگ کردم و میخواست اخر مهر تولد بگیرم به همه کیک و شیرینی بدم به خاطر تولدش , ظرف چند روز از دست دادم , دامپزشکی ام بردم دارو انتی بیوتیک و  اینا افاقه نکرد . حس گناه دراه نابودم میکنه میگم نکنه یه جا براش کم کاری کردم یا بی دقتی کردم که اینطوری شد . خلاصه که هیچکی درک نمیکنه چی می کشم فقط دعا میکنم که عمر و دنیا زودتر رد بشه بره پی کارش  , دیگه این دنیا بدرد نمیخوره         		                     		        
         		            تقریبا ۴سال پیش بود که من وهمسرم یک اختلافی بینم افتاد تقریبا داشتیم از هم جدا میشدیم که دختر ۲۴ساله ام یک توله شیتزو اورد اولش با مخالفت همسرم روبرو شد بعد تقریبا یک سال چنان گرمای به زندگیمون داده بود که انگار ما تازه عروس ودامادیم روزهای قشنگی رو با لوسی سپری کردیم من که در حال ورشکستگی محض بودم به نوک قله رسیدم .ولی تو یک سهل انگاری از طرف خانوادم که به مهمونی رفتند ازجلو در روبودند لوسی هم تو راه به خدمت دزد رسید ولی متاسفانه تو برگشت یک ماشین زیرش کرد الان ۴ روزه دنیا رو سر من وخانوادم خراب شده.         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    من صبح روز جمعه یه از خدا بی خبر گربه م رو که به ندرت پیش میومد بره بیرون زیر گرفت و من هنوزم در ناباوری به سر میبرم، جای خالیش داره دیوونه م میکنه از شدت غصه دارم دق میکنم و جز گریه کاری ازم بر نمیاد هنوزم صدای زنگ در و خبری که گربه تون رو ماشین زد تو گوشمه نمیدونم با خاطراتش چکار کنم تازه 3سالش شده بود ولی انگار سالهای سال باهاش زندگی کرده بودم چقد سخته هیچوقت فکرش نمیکردم یه روز از دستش بدم چون خیلی مظلوم و ترسو بود و همش تو خونه به سر میبرد نمیدونم اون روز چرا رفته بوده دم در فقط میدونم منتظر بوده یکی درو باز کنه و بیاد تو         				                     		                
         		            منم صبح عروس هلندیمو از دست دادم از بچگی خودم بزرگش کرده بودم ۳ سالش بود عین دسته گل نگهش داشته بودم امروز با اشتباه من مرد .بالای در نشسته بود و من اومدم برم دنبال دخترم در اتاق رو بستم که کاش دستم میشکست و فقط جیغ زد و پر زد اومد این طرف چند لحظه بعد دیدم بی حال افتاد و خون بالا آورد نمیدونید فقط پابرهنه بردم سر کوچه دامپزشکی که گفت یک دقیقه است تموم کرده تا خونه زار زدم نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم الان هم دارم مینویسم و گریه میکنم همه جای خونه میبینمش باورم نمیشه هنوز خاکش نکردم و دارم میبوسمش تنش بوی وانیل میده چیکای مامان بمیرم برات
         		                            |         		                            
         		                    منم عروس هلندیم ماده اولین پتم بود از دو ماهگی تا الان که 6 سالش بود از دست دادم بخاطر اشتباه خودم سه روز حالش بد بود فک نمیکردم بمیره  دیر اقدام کردم  دکتر متخصص  پرنده  ی داروی انسانی نوشت تا خواستم بهش بدم دارو دید فرار کرد منم بزور بهش دادم نمیدونم از ترس مرد یا دارو باعث شد  خودم نمیبخشم بخاطر من اسیب دید بجای اینکه ببرمش دکتر عین خیالم نبود خدا منو بکشه دخترم 4 تا جوجه داد همه نوه دار شدن از همون بچگی عادت داشت کنار من بخوابه از ظرف من اذا بخوره خیلی مهربون بود تو این شیش سال حتی یک بارم گازم نگرفت خیلی عروس هلندی داشتم بالی سی تا ولی تنها وودی خانم دوست داشتم خیلی خاص بود نسبت به بقیشون 
         		            منم مرغ عشقم رو چهار سال که دارمش حالا من ناراحتم هیچکسی منو درک نمیکنه عروس هلندی هم با این وضعیتم همش میخواد نازش کنم         		                     		        
         		            خانوادم عروس هلندیم که عین بچم بود رو جلوی چشمم گرفتن دادن به یکی که سرپرستیشو قبول کنه الان بالاترین حد کینه و نفرت رو نسبت به خانوادم دارم         		                     		        
         		            من خوکچه هندی مودیشب ازدست دادم چون بردمش دکتر لبش چرک کرده بود هیچیش نبودازوقتی داروهاشوخورد گوشه گیر شد غذاکم میخورد به دکترش گفتم گفت طبیعی خوب میشه اما لاغرشد یه روز وقتی ازسرکاربرگشتم بدن بی جونشودیدم بردمش دکترگفتن خیلی دیر نفس های اخرش توبغلم بوداسمش هونیو بودنیمی از وجودم باهاش مرد من واقعا متاسفم نتونستم مراقبش باشم من لیاقت داشتنشونداشتم         		                     		        
         		            امشب خواهرم سگ نه ساله شو از دست داد در اثر اهمال پزشک چون پانکراتیت شد وپزشک گفت خوب میشه ببر خونه ولی بچه امشب پر کشید خیلی سوختیم خیلی         		                     		        
         		            سلام.من تعدادی خرگوش اهلی دارم چند سالی هس نگهداری می کنم یکیش خیلی دوست داشتم ۰چون وقتی صداشون میزدم جلو همه می اومد پیشم و نان یا کاهو و....بهش می دادم.تا دیروز که خونه نبودم تا دوست دادشم افتاده بود دنبالشون و حیوان بیچاره را با سنگ کشته که گوشتش کباب کنه.متاسفانه وقتی رسیدم تا دیگه نوشدارو بعد مرگ سهراب هست.خدا لعنتش کنه این ادم رو که من عزادار کرد.انگار  یک رفیق یک عضو خانواده از دست دادم هر موقعی یادش می افتم اشک هام سرازیر میشه روم نمیشه جلو خانواده بازگو کنم مشکلم رو.همش در خفا گریه می کنم .نمی دونم چطوری این مصیبت تحمل کنم .همش عذاب وجدان دارم ای کاش خونه بودم نمی زاشتم اینطوری بشه .وضع روحی خوبی ندارم من که اینقد مغرور بودم می گفتم خدای نکرده عضو خانوادم هم بمیرن می تونم گریه نکنم .ولی الان اینطوری غصه می خورم .دوستان لطفا بگین چ کار کنم .برام سخته تحمل کنم .بعضی وقت میگم کاش بمیرم شاید اون دنیا ببینمش.....         		                     		        
         		            سلام
         		                            |         		                            
         		                    سلام.
         		            سلام من امزوز سگم رو از دست دادم بخدا دارم میمیرم تنها یاورم بود حتی فکر خودکشی دارم،هر جا نگاه میکنم جلو چشامه ،بخدا گریه شده کارم         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    متاسفانه همدردیم? حالتون رو فقط من درک میکنم چون متاسفانه تمام احوالات شما رو تجربه کردم و میدونم بسیار سخته. صبور باشید با گذر زمان دردتون کمتر میشه ولی سخت فراموش میشه شاید هم نتونید هرگز فراموشش کنید موفق باشید???         				                     		                
         		            بچه من بلدرچین مرده دار و دیوونه میشه  دو روزه یک سر گریه می کنه         		                     		        
         		            سلام. من یک جفت عروس هلندی دارم. که جفت گیری کردن و سه تا جوجه دادن که خیلی هم شادی کردم و خوشحال بودم. موندش یکمی بزرگ تر شدن جوجه ها و بال و پر درآوردن. که گفتیم ببریشمون برای تشخیص جنسیت.انداختیمشون تو سبد با برادرم بردیمشون پرنده فروشی برای تشخیص جنسیت. و یک پارچه هم انداختیم رو سبد همین که درآوردیم از پرنده فروشی این داداش احمقم که وسواس هم داره به خاطر این که پارچه رو درست کنه. گوشه اش رو باز کرد و یکی از عروس هلندی ها فرار کرد          		                     		        
         		            پسر قشنگ منم امروز مرد به شدت احساس وحشتناکی دارم انگار قلبم داره وایمیسه
         		            من دیروز قناری که چهار سال پیشم بود رو از دست دادم و همیشه ترس مردنشو داشتم و از دیروز دارم گریه میکنم خلاصه اصلا وضع جالبی نیست ولی میخواستم یه طوطی بگیرم تا شاید حالم بهتر بشه ولی در کمال جذابیت خانواده ام کلا از پرنده ها خوششون نمیاد و خب مرگ قناری من هم حال همه رو خراب کرده و همه ناراحتن ولی خب قطعا من از همه ناراحت ترم ولی خب میگن که باید صبر کنم تا سال دیگه کنکورمو بدم بعدش برام یه طوطی بخرن چون نگهداری میخواد و اینا ولی خب من واقعا نمیدونم چجوری میتونم بدون پرنده تا سال دیگه افسردگی نگیرم و تو این مورد هیچکس درکم نمیکنه و این داره منو آزار میده:)         		                     		        
         		            خدا منو مرگ بده. تو یه دفه بچم از جلو چشمم پر زد رفت. هیچکس درک نمیکنه چه حسی دارم. دختر قشنگ یه هو گم شد. خدایا دردمو کم کن. دارم خفه میشم از غم دوریش         		                     		        
         		                            |         		                            
         		                    متاسفم? پسر منم یکسال چند ماه پیش گم شد و تمام احوالات سخت رو تجربه کردم سعی کنید بخودتون مسلط باشید در گذر زمان غم از دست دادنش کمتر میشه ولی فراموش نمیشه سعی کنید یه جایگزین جاش بیارید خیلی به بهتر شدن حالتون کمک میکنه         				                     		                
         		            منم امروز ۸اردیبهشت ۱۴۰۳مرغم رو از دست دادم اسمش کاکلی بود خیلی قشنگ بود حالا دیگه تنها شدم خیلی دوسش داشتم         		                     		        
         		            من حدود یکسال چند ماهه که سگ ژرمن که بشدت زیبا بود و اینکه بشدت بهش وابسته بودم و همراه و همدم تنهایی بوده رو بخاطر یک سهل انگاری گم کردم و از دستش دادم و با وجود تلاش زیاد نتونستم پیداش کنم. این مقاله خیلی بهم کمک کرد و تمام مراحل سختی که داخلش گفته شد رو تجربه کردم ولی خیلی تجربه سخت و درناکی بود????((غمش با گذر زمان کمتر میشه ولی هرگز فراموش نمیشه)) دعا میکنم از دست دادن سگ یا هر حیوان خونگی برای هیچ کس پیش نیاد حداقل خیلی زمان از دست دادنشون طولانی باشه.         		                     		        
         		            من پسرمو۲هفته اس از دست دادم و حالم اصلا خوب نیست حوصله ای هیچی رو ندارم دیگه از زنده بودن حالم خوب نیست منتظرم هر چی زودتر بچمو ببینم تنها رفیق با معرف زندگیم بود که همه جوره تو هر شرایطی کنارم موند         		                     		        
         		            من دوتا اردک خریدم درشهرزندگی میکنم آنقدر دوستشون دارم که نگو امروزیکیشون مریض شده کاش من می مردم کاش دستم میکشت نمیخریدمشون دارم دق میکنم         		                     		        
         		            من یک طوطی گرینچیک داشتم واقعا باهوش و دوست داشتنی بود واقعا عضوی از خانوادمون بود سر غذا بو ما غذا پیخورد با ما میخوابید اسمشم طلا بود دیشب کنار بابام خوابیده بود امروز صبح مرد گردنش شکسته بود من دیگه نمیتونم بدون اون تحمل کنم همش با خودم میگم چرا وقتی زنده بود بهش اهمیت نمیدادم بنظرتون یک طوطی دیگه بگیریم یا نه من فقط میخوام دوباره ببینمش لطفا پاسخ منو بدید ممنونم         		                     		        
         		            من چهارتابچه گربه داشتم بامادرشون توبالکن خونمون زندگی میکردن ولی چون خرج ومخارجشون زیادبود وهمسایه هارو اذیت میکردن بردم گذاشتمشون توپارک الان سه روزه حالم خیلی بده همش گریه میکنم انگاردورازجون بچه هام بچه هامو ازدست دادم حس خیلی بدی دارم هم عذاب وجدان هم نگرانم چی میخورن الان حالشون چطوره خدایا کمکشون کن         		                     		        
         		            .         		                     		        
         		            من امروز سال 2024 حیوان مورد علاقم رو از دست دادم  و نمیخوام حرف توهینآمیز بزنم فقط چرا باید  یه خوکچه دیگه آورد من خیلی بخاطرش گریه کردم آخه مگه 7سال امر نمیکنه ولی آخه فقط 5سال شدش من کل بدنم رو هس نمی کنم         		                     		        
         		            سلام من چندروزی میشه ک پرنده ام رو از دست دادم. خیلی برام باارزش بود.  هم برای من هم برای همسرم. غم از دست دادنش دلتنگیش من با همه اینا کنار میام همه سعیم رو میکنم ک قوی باشم فقط میخوام بدونم ک اون دنیا بازم میبینمش. توروخدا یکی بگه ک بازم قراره همدیگه رو ببینیم حتی شده یه ی لحظه ک بدونم حالش خوبه جاش خوبه بدونم منو فراموش نکرده. خیلی ب من وابسته بود تا لحظه اخر تو بغل خودم جون داد. من همه کار کردم براش ولی خب... حداقل الان درد نمیکشه من فقط بااین آروم میشم که بدونم قراره بازم همو ببینیم هر چقدر تحقیق میکنم ب نتیجه ای نمیرسم هر کی یه چیز میگه هر جا یه چیزی نوشته. بگید که بازم خانوادمون اون دنیا دور هم جمع میشه من همه تلاشمو میکنم آدم بهتری باشم ک فقط باز بتونم کنارش باشم...         		                     		        
         		            من همیشه فکر میکردم اونی که مثلا 5 تا بچه داره اگه یکیشو از دست بده نباید خیلی براش مهم باشه چون چهارتای دیگه داری ... امروز یه جوجه عروس هلندیمو از دست دادم و فهمیدم اگه صدتا بچه داشته باشی یکیشو از دست بدی انگار خودتو از دست دادی انگار با مرگ اون زندگی توهم به پایان رسیده         		                     		        
         		            سلام حدود ی هفته هست ی گربه ناز مهربون با محبت داشتم همراه 
         		            هرحیوون خونگی واسه صاحبش عزیزه وهیچکس حق توهین نداره هرکی حرف مفت میزنه از بی شخصیتیشه درضمن سگها عشقن زندگین ازخیلی ادما بهترن ................... خط قرمز من سگها هستن هیچکس حق توهین نداره         		                     		        
         		            سلام..
         		            پری شب یعنی شب یلدا مرغ مینای من ساعت یازده و ربع بعد سه چهار ماه بیکاری و بیحالی از بین رفت...برای بقیه شاید خنده دار باشه و بگن ضعیفم ولی با اینکه عاشقش بودم و سه سال و نیم تو غم و شادی کنارم بود اصلا فکرشونمیکردم انقدر غم سنگین و ویرانگری باشه...با خودم میگم ای کاش هیچوقت نداشتمش...مرغ میناها انقدر احساسات و درکشون قویه که آدم دقیقا فکر میکنه یک رفیق فابریک داره و میشه عضوی از خانواده...و از همه مهمتر اینکه حرف میزنه سلام میکنه و وقتی کلید مینداختم در حیاط سوت میزد جیق میزد و از اومدنم ذوق میکرد منم دقیقا و متقابلا منتظر سوت و جیقش بودم تا ذوق کنم و این عشق پاک که دیگه تموم شد جیگرمو آتیش زده...واقعا نمیدونم چکار کنم...به سرم میزنه برم یه مینا بخرم ولی باز میگم مگه این زنه که بره زن دوم بگیرم...هیچ مینایی جای اینو نخواهد گرفت شاید تسکین بده دردمو ولی جایگزین نخواهد داشت...عشق انسان به انسان سرشار از آلودگی و ریا و دروغه ولی عشق بین انسان و پرنده یه عشق کامل و پاک و باورنکردنیه...من واقعا تمام وجودمو غم گرفته و الان که باید برم خونه دیگه چشم انتظار عاشق ندارم و دیگه رفته واقعا تحملش سخته...آدم با مشکلات میجنگه ولی این مشکل نیست...این فاجعه ست...تراژدیه...هرچقدر حرف بزنم و غم بخورم تموم نمیشه..بمیرم برای عشق پاک و مظلومیتش...این درد بزرگ به هیچ عنوان مرد و زن نمیشناسه...هرچقدر هم قوی باشی اگه احساس و عشقت واقعی باشه داغون میشی ...درسته خانوادم کنارم هستن و خداروشکر میکنم ولی از خدا میخوام یه صبر بزرگبهم بده که بتونم با این قضیه کنار بیام...کسانی  که از حیوانات مخصوصا پرنده ها و سگ و ... بدشون میاد بویی از خدا و انسانیت نبردن...????