حکیم مهر: «دکتر علی اسلامی» چهره ماندگار دامپزشکی ایران واستاد ممتاز دانشگاه تهران در روز 24 اردیبهشت سال 1315 در تکیه رجبعلی، گذر مستوفی در محله تاریخی سنگلج که همسایه خیابان گلوبندگ و منطقۀ بازار است، متولد شد. برای دوره دبیرستان برادر بزرگترش او را به دفتر دبیرستان رازی برد و در آنجا که با مدیریت فرانسویان بود، نامنویسی کرد. خودش میگوید: «مدیریت آنجا خوب و مرتب بود و من عضو تیم والیبال بودم. گاهی جمعهها حتی در زمستان و با بارش زیاد برف شبهای مهتابی در کوه دربند با دوستانم روی برف مینشستیم و اشعار مورد علاقه ما و دکلمه را میخواندیم. بطور کلی، از اوان جوانی تا کنون ورزش کردن، کوهنوردی، پیاده روی و باغبانی که نوعی ورزش است را دوست دارم. از بین درسهایم، زبان فرانسوی را بیشتر دوست داشتم و حتی در داخل خانه با خودم راجع به موضوعات عادی روزانه به زبان فرانسوی صحبت میکردم که این مساله گاهی اعتراض اهالی خانه را در پی داشت و حوصله آنها سر میرفت.»
دکتر اسلامی بعد از فارغالتحصیلی در مقطع عمومی دامپزشکی، انستیتو رازی را برای فعالیت انتخاب کرد: «شرکتکنندگان برای ورود به این مرکز باید دو بار در دو امتحان زبان خارجی فرانسوی و انگلیسی شرکت میکردند که من اولین نفر شدم و مدتی در بخش کرمشناسی شروع به کار کردم. این انستیتو از نظر علمی ایران مهمترین و در دنیا کم و بیش همطراز سایر سازمان های بینالمللی بود. باغی بزرگ با هوای پاکیزه و پر از درخت و گل بود؛ از آنجا خاطرات خوبی دارم.»
وی در ادامه با استفاده از یک بورس در آمریکای شمالی و انگلستان، ابتدا برای مسائل اداری فائو به مدت یک هفته در رم بود و در 25 اکتبر 1966عازم واشینگتن شد. خودش میگوید: «در مریلند نزدیک واشنگتن اطاقی اجاره کردم و قرار بود مدتی برای کارآموزی کرمشناسی در آزمایشگاه انگلشناسی بلستویل Beltsville Parasotology Laboratoy کار کنم. این لابراتوار به بزرگی شهرکی بود. برای ادامه پروژه فائو به لندن آمدم و بقیه کار را در مرکز کمکهای سمعی و بصری ورای بحار برای کارآموزی تولید بورد و وسایل کمکی برای افزایش اطلاعات شما درباره انگلهای گوسفندداران و روستائیان و درجهت افزیش فرآوردههای دامها و کنترل آلودگی کرمی گوسفندان و بزها و... انجام دادم.»
حکیم مهر: آقای دکتر، متولد چه سالی و کجا هستید؟
نام اصلی من «علی حجتالاسلامی» است و داستان تغییر نام خانوادگیام را بعدا برای شما شرح خواهم داد. در واقع پوستهای عوض نکردهام و شخصی نیستم که برای پسند روز چهرۀ دیروزم را بزک کنم. در روز 24 اردیبهشت سال 1315 در تهران و در خانوادهای مذهبی مانند همه ایرانیها متولد شدم. جمعیت خانوادهام 10 نفر بود شامل مادر و پدر، 4 خواهر و 4 برادر. قرار بود پنجمین برادر ما «عباس» باشد ولی ظاهرا دنیا را دوست نداشت و بعد از سه ماه از رحم مادرم با دنیا خداحافظی کرد. بنا بر سنت آن روزها، قبری کوچک زیر ناودان حیاط آماده کرد و با گریه فراوان او را به خاک سپرد. چندی بعد مادرم در سی و هفت سالگی جوانمرگ شد و تاکنون سوگوار غیبت او هستم و هستیم. پدرم اهل بروجرد بود و در آن زمان نام خانوادگیاش حجتی بود که عضوی از خانواده بزرگ بروجرد بود. پدرم مرید آیتاله بروجردی بود، بنابراین فامیلیاش را به حجتالاسلامی تغییر داد.
حکیم مهر: دوران کودکی شما چطور گذشت؟
در تکیه رجبعلی، گذر مستوفی در محله تاریخی سنگلج که همسایه خیابان گلوبندگ و منطقۀ بازار است، متولد شدم. جمعیت تقریبی تهران پایتخت ایران حدود 300 هزار نفر بود. بهتر است بگویم که این منطقه از تهران دارای موقعیت ژئوپلیتیک است. طبقۀ حکومت و دولتیها، ثروتمندان، سرمایهداران، موسیقیدانانی مثل مرحوم پایور که روحش شاد باد، دانشمندانی بزرگ در سطح ملی و بینالمللی، شادروان دکتر حسابی و سیاستمداری پاکاندیش و ایراندوست مثل مهندس بازرگان و موسیقیدانانی مثل مرحوم پایور که روحش شاد باد... . درباره خانه ما و محله ما مینوشتند که بیشک بهترین محله بوده و ساکنین آن از اعیان، فقرا و طبقه متوسط بودهاند.
خانه ما مشرف به تکیه حاجی رجبعلی و داخل یک کوچه بود. برای باز شدن در و ورود به دژ مستحکم، باید در را محکم دقالباب میکردند. خانه مرکب از دو حیاط بیرونی کوچکتر و حیاط درونی بزرگتر بود و مجموعآ این دو حیاط 13 اطاق داشت که صاحبخانه و خانواده ما در آن زندگی میکردیم. ما در یک اطاق نشیمن و دیگری اطاق مهمانی بودیم و در سایر اطاقها، خانوادههای مختلف شامل 25 نفر زندگی میکردند. درست است که محل خانه ما جزء منطقه اعیان بود و هنوز بعد از حدود 100 سال علیرغم تغییرات پابرجاست اما بیشک خانواده ما اعیان به معنای ثروتمند مادی نبودند، بلکه یکی از خانوادههای واقعی اعیان بودیم. کمااینکه یکی از معانی کلمه اعیان مردان بزرگ و شریف است. پدر ما به معنای معنوی اعیان بود یعنی رادمرد، بزرگ و شریف بود و آن خانه را از یک دعانویس و پزشک سنتی به نام «آسید طالب دعانویس» که در ایران معروف بود، به قیمت 27 تومان خرید. در یکی از رمانهای سریالی به نام شهر آشوب به قلم حسینعلی مستعان که در مجله تهران مصور منتشر میشد، آدرس کامل خانه ما نوشته شده است.
تکافوی معیشت خانواده پر جمعیت ما، حقوق کارمندی وزارت دادگستری و اجاره 13 اطاق بود که مدیریتش عالی بود. ایشان، هم مادر و هم پدر ما بود اگرچه خواهرهایم کمی جای مادر را پُر میکردند. بازیهای بچهگانه میکردیم و از سروکله یکدیگر بالا میرفتیم و افسوس که آن دوران خیلی زود گذشت.
حکیم مهر: لطفا کمی از دوران دبستان بگویید.
شش سال ابتدایی را در دبستان عسجدی خواندم و دنیای جدید الفبا را آنجا آموختم. در کلاس اول قرعۀ من به کلاس خانم افشار نیفتاد و آقای ملا که البته آخوند نبود و فامیلی ایشان ملا بود، معلم من شد؛ فردی با هیکل تنومند و تنبیه بدنی شدید. اگر در کلاس شیطنت میکردیم، ما را به جلوی کلاس میآورد و میگفت زبان خود را به بالا بکشید که این نوعی تنبیه بدنی محسوب میشد.
یکی از خاطرات کلاس اول دبستان را که فراموش نمیکنم، نفر بغلی من در نیمکت بود. فامیلیاش اکبری بود و شاگرد کفشدوز بود. وقتی آقای ملا در صندلیاش استراحت میکرد، گاهی دو نفری زیر نیمکت دولا شده، یکی از جورابها را خارج کرده و مانند توپ با آن بازی میکردیم. اگر آقای ملا میدید، تنبیه بدنی بالا بردن زبان را انجام میداد. 80 سال پیش زنگ موسیقی داشتیم و در دبستان، آقای البرزی ترومپت مینواخت و ما هم کیف میکردیم. آن دوران به همین ترتیب گذشت. در کلاس ششم آقای جابری معلم ادبیات ما کتاب کلیله و دمنه را که ترجمهای از زبان هندی بود، برای ما در سن 14 سالگی میخواند و ما هم باید آن را از رو میخوانیم که به نظر میرسید کمی برای سن ما مناسب نبود.
برای دوره دبیرستان برادر بزرگترم مرا به دفتر دبیرستان رازی برد و در آنجا که با مدیریت فرانسویان بود، نامنویسی کرد. مدیریت آنجا خوب و مرتب بود و من عضو تیم والیبال بودم و کوهنوردی را هم دوست داشتم. گاهی جمعهها حتی در زمستان و با بارش زیاد برف، گاهی شبهای مهتابی روی برف مینشستم و اشعار مورد علاقهام را میخواندم.
کلیه درسهای دبیرستان رازی به زبان فارسی بود ولی میزان آموزش زبان فرانسوی بیشتر از سایر دروس بود. معلم زبان فرانسوی ما، موسیو کارتو بود که با ما دیکته، انشاء و قرائت کار میکرد. نوبت به من که میرسید، تلفظ فامیلی من برای موسیو کارتو "حجت الاسلامی" Hodjatoeslami مشکل بود و باعث میشد کمی به تِتِه پِتِه بیفتد. بالاخره به من بدون گفتن اسم من، میگفت "vous ” "شما".
بطور کلی در دوره دبیرستان هم موفق بودم. اگر دانشآموزی در هر کلاسی از نظر درسی و اخلاقی بهتر بود، آن زمان کارت آفرین در عمده دبیرستانهای غیرانتفاعی رایج بود. 70 سال پیش "موسیو اندریا" مدیر دبیرستان رازی هر ماه وارد کلاس میشد و به کسانی که از سایرین بهتر بودند، پس از احترام به پا و نشستن به فرانسوی میگفت: "کسانی لایق دریافت کار آفرین هستند" و به تعداد اندکی از دانشآموزان کارت میداد که من هم یکی از آنها بودم و اکنون تعدادی از کارتهای آفرین را دارم.
از بین درسهایم، زبان فرانسوی را بیشتر دوست داشتم و حتی در داخل خانه با خودم راجع به موضوعات عادی روزانه به زبان فرانسوی صحبت میکردم که این مساله گاهی اعتراض اهالی خانه را درپی داشت و حوصله آنها سر میرفت.
در آن زمان، ولی کلاسهای دیگری هم بود که کلیه درسهای آن تا پایان دبیرستان به زبان فرانسوی بود و تعدادی از دانشآموزان در آن کلاسها مختلط بودند. یکی از دخترهای این کلاس خانم فریبا دیبا بود که بعدا همسر شاه ایران شد.
حکیم مهر: چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
زندگی روزانه در این خانه با 25 نفر اهالی آن به این شکل بود که مردها به دنبال انجام حرفههای خود میرفتند و خانمها مشغول جارو کردن، پختن غدا، شستن لباس و بازیهای کودکانه با بچهها میشدند. در کنار آن عوعو کردن گربهها و دعوای آنها با یکدیگر هم بود. لذا آن خانه جای درس خواندن برای کنکور نبود و بهترین جا برای درس خواندن، رفتن به پارک شهر بود. 10 تا 15 دقیقه طول میکشید تا به آنجا برسم. در آنجا کنکوریهای دیگر را که درد مشترک داشتیم، میدیدم و به نوبت ظرف چای، استکان و قند میبردیم و همواره درخصوص انتخاب رشته با هم صحبت میکردیم. صحبت اکثریت روی رشته پزشکی بود و از رشتۀ دامپزشکی خبری نبود.
آن زمان کنکوریها طبقهای بودند و شامل طبقه کارگر، طبقه سرمایهداران و طبقهای از جوان ایرانی که بعد از دوازده سال دبستان و دبیرستان، منتظر کنکور بودند. من هم یکی از افراد طبقه سوم کنکوریها بودم که موفق به قبولی در رشتۀ دامپزشکی شدم.
حکیم مهر: بعد از دوران عمومی دامپزشکی چه کردید؟
بالاخره شش سال درس خواندن و تحصیلات دانشگاهی تمام شد و آیندهام مبهم بود. من انستیتو رازی را انتخاب کردم. شرکتکنندگان برای ورود باید دو بار در دو امتحان زبان خارجی فرانسوی و انگلیسی شرکت میکردند که من اولین نفر شدم و مدتی در بخش کرمشناسی شروع به کار کردم. انستیتو باغی بزرگ با هوای پاکیزه و پر از درخت و گل بود که من و دکتر توسلی که همدبیرستانی بودیم و متاسفانه دو سال پیش فوت کردند، در خیابانهای زیبای انستیتو قدم میزدیم و ساعت 6 صبح، صبحانه میخوردیم.
خانه ما واقع در جاده پهلوی یا خیابان ولیعصر چهارراه پارکوی کنونی بود که هنوز چهارراه پارکوی نشده بود. از آنجا با اتوبوس به انستیتو میرفتم. من و سایر همکاران که ساکن تهران بودند، در انستیتو رازی مشغول کارهای علمی و تهیه واکسنهای بیماریهای عفونی بودیم و فرآوردههای بیولوژی، بیماریهای انگلهای خارجی و کرمشناسی را به فرانسه صادر میکردیم.
روزی دکتر کاوه ریاست انستیتو که خدا او را بیامرزد، مرا به دفترش احضار و اعلان کرد که شرکتکنندگان باید برای دومین بار امتحان ورودی فقط با زبان انگلیسی بدهند. من این بار هم قبول و نفر اول شدم. در دوره 6 ساله دانشکدۀ دامپزشکی یکی از دروس ما یک ساعت در هفته زبان انگلیسی بود که شامل خواندن قصههای کوتاه انگلیسی بود. من در یکی از کلاسهای زبان انگلیسی ثبتنام و چند جلسه شرکت کردم. معلم زبان من یک افسر نیروی هوایی بود.
علاوه بر امتحان زبان، یکی از شروط قبولی، مصاحبه در حضور دکتر مولتون و تعدادی اعضای سازمان فائو بود که من قبول شدم و شروع به فعالیت در بخش کرمشناسی کردم. همکاران قدیمی این بخش آقایان دکتر شهلاپور و آقای دکتر الیازان بودند و دو نفر کارشناسان فائو شامل دکتر اسکرمن اپیدمیولوزیست و تکنیسین ایشان اقای هیلمن اهل استرالیا. آنجا شروع کار مکالمه من با زبان انگلیسی بود.
دکتر اسکرمن گفتند که در یک دوره 6 ساله از 1348-1342 درباره «بررسی اهمیت آلودگیهای کرمی لولۀ گوارش گوسفندها و بزها و خسارت اقتصادی آن در سطح ملی» تحقیق کنم. در آن زمان، تخمین جمعیت گوسفندان و بزها در ایران 110 میلیون راس بود که در مقایسه با سایر دنیا، ایران هفتمین کشور به شمار میرفت. من جوانترین همکار این بخش بودم و در تمام مسافرتها و عملیات مزرعهای متعدد، من همکار و مترجم دکتر اسکرمن بودم، و سپاس از کمکهای مفید و موثر ادارههای دامپزشکی. کاروان حامل مسافران آن، دکتر اسکرمن، من و آقای ستار راننده بودیم. این کاروان، هتل، رستوران و آزمایشگاه (میکروسکوپ، یخچال کوچک، ترازو و...) بود و با آن شاهد مناظر زیبای ایران شامل کوهها، دشتها، دریاچهها و... بودیم.
حکیم مهر: جزئیات این تحقیق شامل چه مواردی بود؟
هدف واقعی این پروژه اهمیت اقتصادی آلودگی کرمی لوله گوارش بود. از 110 میلیون راس گوسفند و بز ایران روی تعدادی از گلههای مختلف کشور آزمایش مدفوع، تعیین تعداد تخم در گرم (EPG= Egg per gram ) انتخاب تعدادی گروه 40 راسی از گلهها و آزمایش علمی - عملی روی آنها بود که شامل تقسیم به دو دستۀ 20 تایی مشابه از نظر تعداد تخم در گرم و وزن، یک گروه درمان شده سه بار در سال و گروه دیگری شاهد بدون درمان بود.
حکیم مهر: نتایج این تحقیق و اهمیت اقتصادی آن در سطح ایران چه بود؟
نتایج این پروژه به وزارت کشاورزی و سازمان دامپزشکی ابلاغ شد و قرار بود به مدت یک سال درمان رایگان کلیه بزها و گوسفندان انجام شود. امیدوارم که صاحبان آنها این یافته را تا کنون ادامه دهند.
ما در مزرعهها سیر میکردیم، کاروان ما هتل، رستوران و آزمایشگاه بود ولی گاهی نهار مهمان روستائیان بودیم و در مورد احتیاجات گذراندن شب در بالای کوه، برای آوردن گوسفند، بز و سگ چوپان و گاهی صرف شام از آنها کمک میگرفتیم. جمعیت ایران در سال 1345 بالغ بر 25 میلیون نفر بود. بخشی از معاش حدود نیمی از روستائیان و تامین غذای پروتئینی آنها شامل شیر، کره، کشک، کود، خون، پوست و... از طریق نشخوارکنندگان کوچک بود.
در ادامه پروژه 6 ساله، کلاس آموزشی دامپزشکان کشورهای عراق، عمان، اردن، سوریه، قبرس و... برگزار شد و دکتر اسکرمن چند روز قبل عازم بغداد شد و من هم چند روز بعد به به آنجا رفتم. شام را خوردیم و برای تدوین برنامه فردا، دکتر اسکرمن گفتند که صحبت شما درباره کنترل به عهده شما است. سال 1343 بود و من باید معلم انگلیسی و انگلشناسی میبودم. من ناراحت شدم و گفتم که قادر به درس دادن به تعدادی به زبان انگلیسی نیستم. اگرچه در یک سال قبل اجبار به صحبت کردن با دکتر اسکرمن و آقای هیلمن به انگلیسی موقعیت خوبی بود، اما در هر صورت دکتر اسکرمن گفت که اگر قادر نیستی، به ایران برگردید. شانس بسیار خوبی بود، من ماندم و ماجرای زبان فرانسوی را برای دامپزشکان عراق شرح دادم.
موضوعهای علمی کرمشناسی این چند سال را در کتاب:
Skerman,K.D. and Hillard,J.J. 1967 "Handbook for Studies of Helminth Parasites of Ruminants ,Near East Animal Health Institute, Iran Unit United Nation Development Programme/ Special Fund نوشتم.
جالب بود و واقعآ نمیدانستم که نسخهای از این کتاب را برای کلیه کشورهای عضو فائو سارمان ملل ارسال کرده بودند. این موضوع مربوط به دانشکده بود. در یکی از کنگرههای دانمارک که من به همراه آقای دکتر رهبری در کنگره انگلشناسی در دانمارک شرکت کردیم، مقارن با تشکیل دورههای دکترای تخصصی مختلف از جمله انگلشناسی در دانشکده ما بود. از آزمایشگاه گروه انگلشناسی دانشکده دامپزشکی بازدید کردیم و از مسئول آزمایشگاه دانشکده پرسیدیم که کتابهای مفید برای دانشجویان رشته انگلشناسی تخصصی را به ما معرفی کنند. ایشان یکدفعه همان کتاب فائو را به ما نشان دادند و من به همان کتابی است که عکس من در اواخر صفحات کتاب موجود است؛ برای ایشان غیرمنتظره و برای من و یا ما موجب خوشحالی بود.
در این مدت 6 ساله پروژه فائو در ایران تمام شد و آقای دکتر اسکرمن که مانند یک ایرانی برای روستائیان، گوسفندها و بزها دلسوز بودند، ایران را ترک کردند. همسر ایشان خانمی باشخصیت بود و بعدا به کلمبیا یا نیکاراگوئه رفتند، ولی متاسفانه در یکی از مسافرتهایش هواپیما سقوط کرد. روحشان شاد.
حکیم مهر: دوران زندگی شما در آمریکا چه زمانی بود؟
برای مسائل اداری فائو یک هفته در رم بودم و در 25 اکتبر 1966 عازم واشنگتن شدم. در مریلند نزدیک واشنگتن اطاقی اجاره کردم و قرار بود مدتی برای کارآموزی کرمشناسی در آزمایشگاه انگلشناسی بلستویلBeltsville Parasotology Laboratoy کار کنم. این کار 30 دقیقه طول میکشید. همراه با آقای دکتر کیتس یکی از اعضای لابراتوار و تنظیم برنامه اداری به محل لابراتوار میرفتیم. فکر میکنم شهرکی کوچک و بزرگترین مرکز تحقیقاتی در دنیا بود. مرا به قسمت دپارتمان کرمشناسی معرفی کردند و ریاست این قسمت از من خواستند که درباره ایران و مسایل دامپزشکی صحبت کنم. ضمنا نام ریاست این قسمت را فراموش کردم اما ایشان یکی از دوستان آقای دکتر رفیعی بودند. مرحوم دکتر رفیعی (روحشان شاد) در یکی از کنگرهها پیشنهاد شد که سیگار را ترک کرده و در زمان هوس کردن، به جای سیگار کشیدن، آب نبات بمکند. ایشان هنوز آبنبات در میز و جیبشان داشتند که آن را به من نشان دادند و گفتند که کشیدن سیگار را ترک کردهاند. آن وقت خانم دکتر چیتوود بازنشسته شده بودند و همه کرمشناسان او را یکی از بزرگترین کرمشناسهای دنیا میدانستند و صمیمانه به من کمک و راهنمائی کردند. روحشان شاد.
در تاریخ 14 ژانویه 1967عازم شهر مادیسن از ایالت ویسکانسن شدم و در فرودگاه با آقای سوان از دفتر برنامه بینالمللی و کشاورزی و دکتر بنز از دپارتمان علم دامپزشکی ملاقات کردم. در ادامه همراه با دکتر بنز که مشغول گذراندن PhD درباره آلودگی کرمی نشخوارکنندگان جنوب آمریکا بودند، تعدادی کرم را تشخیص دادیم. آقای دکتر تاد که ریاست دپارتمان انگلشناسی دانشکدۀ دامپزشکی ویسکانسن را برعهده داشتند و گوئی هزاران سال بود که من را میشناختند، به من گفت که در دانشکده دامپزشکی وبسکانسن به عنوان دانشجوی ویژۀ بینالمللی ثبتنام کنم. برنامه دروس تئوری و عملی شامل دو واحد در گروه جانورشناسی انگلهای حیوانات و انسان و یک درس تئوری 3 ساعت در هفته و 4 ساعت در آزمایشگاه بود. ضمنآ در آزمایشگاه کرمشناسی و تشخیص کرمها به دانشجویان دوره عمومی دامپزشکی کمک کنم و برای پایاننامه عملی من «کنترل بیولوژیکی آلودگیهای کرمی نشخوارکنندگان توسط عصاره یونجه» در دو دسته 12 راس بره (خوراندن عصاره یونجه و شاهد) در 63 روز با نتیجه مثبت کامل شد و قرار بود در تعطیلات تابستانی 8 واحد تئوری گرفته و دفاع کنم! و ادامه ولی دکتر تاد گفت که ولی با رضایت حکومت ایران. ولی مرحوم آقای دکتر کاوه که روحش شاد، اگر ادامه کنید ولی حقوق را شما قطع خواهد کرد.
برای ادامه پروژه فائو به لندن آمدم و بقیه کار را در مرکز کمکهای سمعی و بصری ورای بحار برای کارآموزی کمکهای تبلیغاتی برای کمک به روستائیان در جهت افزیش فرآوردههای دامها وکنترل آلودگی کرمی گوسفندان و بزها و... انجام دادم. همان زمان در روزنامه The Time,Education Supplementnv 17 novmber 17 1967 «تایمز آموزشی» عکسهای مختلفی ازجمله عکس من ضمن رسم چاپ شد.
حکیم مهر: بعد از پروژه فائو چه کردید؟
اتمام پروژه 6 ساله فائو در انستیتو رازی همراه با کاهش فعالیت بخش کرمشناسی ازجمله من بود. یک روز به دفتر آقای دکتر کاوه آمدم و از ایشان خواهش کردم که با ادامه فعالیت و انتقال من به گروه انگلشناسی دامپزشکی دانشگاه تهران موافقت نمایند. شرط ایشان قبول انتقال توسط مرحوم دکتر عزیز رفیعی که استاد بزرگ من و رئیس دانشکده دامپزشکی بودند، بود. انتقال در چند روز امکان نداشت. ایشان برای من شانس بسیار بزرگی بودند. تا انتقال رسمی به دانشکده از جناب آقای دکتر کاوه چهار ماه اجازه گرفتم و پرداخت حقوق من در انستیتو رازی همچنان ادامه پیدا کرد؛ مرحوم آقای دکتر کاوه و مرحوم آقای دکتر رفیعی. در نهایت از تاریخ 1/10/48 به شکل رسمی به دانشگاه تهران منتقل شدم. روحشان شاد.
فکر میگویم که در سال های تدریس، تحقیق در دانشکده هر روز از صبح زود از ساعت اداری و تا بعد از ظهرها عمدتا در فقط یک ساعت برای نهار مشغول کار بودم. و گاهی صبحها عمدتا زمستان که هوای تاریک بود و ورودی بسته بود، ابتدا دربان نگاه کرده که من کیستم و بعدا درب را باز میکرد.
حکیم مهر: چه سالی ازدواج کردید؟
ازدواج، یک اتفاق شادیبخش در زندگیام بود. فرصتهای حضور در اجتماع، مانند دانشگاه و محل کار، روش خوبی برای آشنایی با افراد جدید است. در سال 1349 با یکی از دانشجویانم که بعدها همسرم شد، آشنا شدم و الان 52 سال است که مانند ۲ دوست با هم زندگی میکنیم.
حکیم مهر: لطفا کمی از سوابق تدریسی خود بفرمایید.
زمینههای تدریس بنده در دکترای عمومی شامل کرمشناسی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران از 1348 تا 1387 و تا بازنشستگی بود.
در مقطع دکترای تخصصی انگلشناسی، سابقه تدریس در تاکسونومی کرمها، بیولوژی و فیزیولوژی کرمها، واکنش متقابل میان میزبان و انگلهای کرمی، بیماریهای کرمی مشترک بین حیوانات و انسان، روشهای تشخیص بیماریهای کرمی و حلزونشناسی بود.
در مقطع کارشناسی ارشد انگلشناسی، در بحث تاکسونومی کرمها، بیولوژی انگلها، روشهای نمونهگیری صحرائی و تشخیص آلودگیهای انگلی ناشی از کرمها، انگلشناسی درمانگاهی (کرمها) تدریس داشتم. همچنین در دورههای آموزشی و پژوهشی تکمیلی فعالیتهای زیر را داشتم:
1- گذراندن دوره یک ساله پژوهشی در دپارتمان کرمشناسی دانشکدۀ دامپزشکی دانشگاه ویسکانسن، مدیسون ویسکانسن، امریکای شمالی، 1967 – 1968: کنترل بیولوژی آلودگیهای کرمی نشخوارکنندگان توسط عصاره یونجه.
2- دوره کوتاه مدت: دیپلم حلزونشناسی، انستیتوی بیلارزیوز Institute of Bilhariozosis ، دانمارک 1970
3- دوره ایمنیشناسی انگلها در بخش ایمنیشناسی دانشگاه فریFree University برلین غربی1373.
4- دوره تکمیلی در دپارتمان کرمشناسی در موزۀ تاریخ طبیعی لندن در دپارتمان کرمشناسی.
5- دوره مطالعه روشهای ایمنیشناسی اکینو کوکوزیس – هیداتیدوزیس در مرکز بیماریهای مشترک سازمان بهداشت جهانی Pan American Zoonoses Center در بوئنوسآیرس،آرژا نتین، 1976
دوره مطالعه Epidemiology of Zoonotic tapeworms in dog از طرف سازمان جهانی بهداشت به مدت یک ماه از تاریخ 8/24/1355 در آرژانتین با تشخیص ایمنیشناسی هیداتیدوزیس انجام شد. علاوهبر این، بازدید از مراحل پایلوت کنترل هیداتیدوزیس در فلورانس کشور نیکاراگوئه بود که یک زوج دامپزشک به نام خانم و آقای دکتر فرییر مراحل پایلوت را نشان دادند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
مهمترین سمتهای پژوهشی، اداری و دانشگاهی
1 - استادیار، گروه انگلشناسی 1352-1348
2 - دانشیار، گروه انگلشناسی 1352- 1358
3 - استاد گروه انگلشناسی 1358 – 1387
4- از سال 1348 تا 1387 عضوی از گروه انگل شناسی دانشکده مدتی به عنوان مدیریت انتخابی گروه انگلشناسی دانشکدۀ دامپزشکی دانشگاه تهران
5- در سال ۵۷ و با امید به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی ایران، شورای انتخابی سه نفری در دانشکده با حضور مرحوم دکتر زهری روحش شاد، دکتر نظری و دکتر اسلامی تشکیل شد. همچنین مسئول روابط خارجی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، نوشتن و تکلم به زبان فرانسوی و انگلیسی با ایشان بود.
برخی سمتهای مهم پژوهشی و دانشگاهی
1- مربی انستیتوی رازی و شرکت در پروژه "اپیدمیولوژی آلودگی انگلی نشخوارکنندگان و اهمیت اقتصادی در سطح ملی" با کارشناسان واحد انستیتو بهداشت دام خاور نزدیک (F.A.O) 1348 - 1342
2- دوره حلزونشناسی در انستیتوی بیلارزیوز Institute of Bilhariozosis ، دانمارک از 18 سپتامبر تا 13 اکتبر 1972 برای اولین بار آموزش کلاسیک حلزون شناسی و اخذ دیپلم حلزونشناسی، Malacology
3- دوره ایمنیشناسی انگلها در بخش ایمنیشناسی دانشگاه فری Free University برلین غربی
۴ - دوره مطالعه روشهای ایمنیشناسی اکینوکوکوزیس هیداتیدوزیس در مرکز بیماریهای مشترک سازمان بهداشت جهانی (Pan American Zoonoses Center ) در بوئنوسآیرس، آرژانتین، 1977.
پایان نامهها
تعداد پایان نامههای دکتر اسلامی در مقطع دکترای عمومی 35، کارشناسی ارشد انگلشناسی پنج، دکترای تخصصی انگلشناسی 12.
افتخارات، تشویقها و قدردانیها
• انتخاب و معرفی بهعنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران در سال 1369 توسط ریاست محترم وقت جمهوری اسلامی ایران جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی
• انتخاب چهره ماندگار در سال 1385 توسط همایش چهره ماندگار
• اعطای لوح تقدیر و جایزه به مناسبت "بررسی سویههای اکینوکوکوس گرانولوزوس در ایران" در دوازدهمین جشنواره بینالمللی خوارزمی 1377، توسط ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای دکتر سید محمد خاتمی
• اعطای لوح تقدیر و انتخاب به عنوان استاد نمونه در سال تحصیلی 1377-1376 توسط ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای دکتر سید محمد خاتمی
• اعطای لوح تقدیر به پاس تجلیل از خدمات فرهنگی در تالیف دوره سه جلدی در سال 1377، توسط ریاست محترم دانشگاه تهران، جناب آقای دکتر سید منصور خلیلی عراقی
• اعطای لوح تقدیر جشنواره خوارزمی از سازمان پژوهشهای علمی صنعتی ایران در سال 1376 توسط جناب آقای دکتر سید محمد خاتمی
• پژوهشگر نمونه دانشگاه تهران در سال 1369
• اعطای لوح تقدیر معاون آموزشی دانشگاه تهران برای فعالیتهای آموزشی در سال 1369 تحت عنوان یکی از انگلشناسان برجسته ایران درWho' s Who In Veterinary Sciencee and Medicine ، 1992 - 1991,p.71,2nd edition
• اعطای نشان پژوهش درجۀ دو دانشگاه توسط ریاست دانشگاه تهران، جناب آقای دکتر سید منصور خلیلی
• تجلیل از تلاشهای علمی استاد نمونۀ آموزش عالی در سال 1377، توسط وزیر محترم فرهنگ و آموزش عالی جناب آقای دکتر مصطفی معین.
•اعطای لوح تقدیر به پاس زحمات بیشائبه پزشک نمونه توسط ریاست سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران در سال 1378، توسط رئیس کل سازمان نظام پزشکی جُمهوری اسلامی ایران
• گزارش بزرگداشت در دانشگاه سمنان در دومین کنگره دامپزشکی علوم آزمایشگاهی در سال 1391، توسط سازمان نظام دامپزشکی جمهوری اسلامی
• اسلامی، علی، یکی از پیشکسوتان و محققان انگلشناسی ایران. گزارش نهائی پروژه بانک اطلاعات انگلشناسی پزشکی ایران، ادریسیان، غ.( 1393) انتشارات فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران
• برگزاری بزرگداشت در روز معلم در دانشکده دامپزشکی، دانشگاه فردوسی مشهد. 21/2/95
• قدرانی و تشکر از زحمات در امر تدریس و تحقیق، توسط معاونت محترم آموزشی دانشکاه تهران، 1369، جناب آقای دکتر محمد تقی خانی، 1369
• تقدیر از خدمات برجسته در دانشگاه تهران، 1369، توسط جناب آقای دکتر محمد رحیمیان، ریاست محترم دانشگاه تهران
• اعطای لوح تقدیر به مناسبت "بررسی آلودگیهای کرمی سگهای گله در ایران و اهمیت بهداشتی آنها"، 1370 توسط ریاست محترم دانشگاه تهران، جناب آقای دکتر رحیمیان0
• اعطای لوح تقدیر به مناسبت تلاش ارزنده در راهاندازی و تداوم رشته تخصصی انگلشناسی، 1370، توسط ریاست محترم دانشگاه تهران، جناب آقای سید منصور خلیلی عراقی.
• اعطای نشان درجه دو پژوهش در سال تحصیلی 1385-1384 به مناسبت تحقیقاتی با کیفیت و موثر توسط ریاست محترم دانشگاه تهران، جناب آقای عباسعلی عمید زنجانی.
• اعطای جایزه به استادان نمونه سال 1356-1375، توسط وزیر محترم فرهنگ و آموزش عالی جناب آقای محمد رضا هاشمی گلپایگانی.
کتابها
1-Check list of internal and external parasites of animals and man in Iran. Parasitology Department publications, 1971 .
2 – اسلامی، علی، کرمشناسی دامپزشکی، جلد اول: ترماتودها، ویرایش اول، دوم و سوم، 1368، 1377، 13851377 انتشارات دانشگاه تهران
3 – کرمشناسی دامپزشکی، جلد دوم: سستودها، ویرایش اول، دوم، سوم و 1370، 1375 ،1387، انتشارات دانشگاه تهران
4 – کرمشناسی دامپزشکی، جلد سوم: نماتودا و اکانتوسفالا، ویرایش: اول و دوم 1375، 1385، 1395انتشارات دانشگاه تهران
5 – روشهای آزمایشگاهی تشخیص بیماریهای کرمی، 1383، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار
6- احمدی زرنق، م. اسلامی، ع و همکاران (1392): مقاومت ضد میکروبی و اهمیّت آن در بهداشت عمومی. انتشارات مبتکران 145 – 140.
7- جالوسیان، ف. اسلامی. علی و همکاران (1394). خشکسالی و تاثیر آن بر روند بیماریهای دامی، مجموعۀ سخنرانیهای سمینار. فرهنگستان علوم، جمهوری اسلامی ایران.
8-اسلامی، ع. 1396. بیولوژی و فیزیولوژی کرمها و بیماریهای کرمی نشخوارکنندگان ایران. انتشارات لیلاز با همکاری انتشارات پرتو واقعه.
9 – اسلامی، ع. جالوسیان، ف. 1400. فرهنگ جامع انگلهای انسان و حیوانات در ایران. اولین چاپ، انتشارات دانشگاه تهران
10-اسلامی، ع. نیک پی، ع. هوشمند خمیران، ا. 1400. راهنمای راجع تشخیص آزمایشگاهی آلودگیهای انگلی حیوانات ایران. دانشگاه تخصصی فناوریهای نوین آمل.
ترجمهها
- بررسی کرمهای انگل نشخوارکنندگان. انتشارات انستیتو بهداشت دام خاور نزدیک (ایران) وابسته به سازمان خواربار و کشاورزی جهانی سازمان ملل متحد، انستیتو رازی، حصارک، ایران (1345)
- اسلامی، ع؛ شهلاپور، ع.ه؛ راهنو، م.ت؛ مولوی، غ.ر؛ رکنی، ب؛ موبدی، ه؛ حسن پور، غ.ر(1385): سوپرفامیل استرونژیلوئیدهآ، جلد اول انتشارات دانشگاه.
کتاب و کنگرههای جدید
- واژههای بومی و گویشهای بیماریهای عفونی نشخوارکنندگان ایران
- اسلامی، ع. هوشمند خمیران، ا. 1397. فرهنگ واژگان بومی بیماریهای عفونی نشخوارکنندگان ایران در برخی زبانها و گویشهای ایرانی، انتشارات دانشگاه تهران
مقالات
1- اسلامی، ع 1393. نامهای بیماری انگلی کبد نشخوارکنندگان، دیکروسلیازیس در زبانها و گویشهای ایرانی. مجلۀ نسخۀ دامپزشکی، نیمه مهر - آبان
2- اسلامی، ع. 1393. اسامی بیماریهای انگلی نشخوارکنندگان سمنان در برخی زبانها و گویشهای ایرانی. مجله تحقیقات آزمایشگاهی دامپزشکی 6(1): 9-5
3- اسلامی، ع. 1393. اسامی محلی بیماری هیداتیدوزیس نشخوارکنندگان ایران در برخی زبانها و گویشهای ایرانی. مجلۀ تحقیقات آزمایشگاهی دامپزشکی 6(2): 91-87
4- اسلامی، ع. هوشمند، ا. 1395. اسامی بیماری جرب نشخوارکنندگان ایران در برخی زبانها و گویشهای ایرانی. دو فصلنامه زبانشناسی گویشهای ایرانی دانشگاه شیراز 1(1): 85-73
5- اسلامی، ع. اسامی کنه و بیماریهای ناشی از آن در نشخوارکنندگان ایران در برخی زبانها و گویشهای ایرانی. نشریه میکروبیولوژی دامپزشکی 12(2): 91- 85
کنگره
اسلامی، ع. راد، م. ع. هوشمند، ا. راد، ف. 1396. اسامی بیماریهای عفونی و انگلی نشخوارکنندگان در برخی از گویشهای استان کرمان. مجموعۀ مقالات دهمین گردهمایی دامپزشکی علوم بالینی ایران، 45-37 بهمن 1396
مقالات علمی خارجی: انگلیسی – فرانسوی 80 مقاله
مقالات علمی فارسی: 70 مقاله
کنگرههای خارجی: ارائۀ 35 مقاله
گنگرههای داخلی: ارائۀ 58 مقاله
فعالیتهای فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
1- عضو پیوسته گروه علوم دامپزشکی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران از 1375 - 1384
2- ریاست شاخه پاتوبیولوژی گروه علوم دامپزشکی از 1391
۳ - نماینده گروه علوم دامپزشکی دفتر آیندهنگری علم و فناوری فرهنگستان علوم
گفتوگو از: محسن طاهرمیرزایی
دبیر بخش پیشکسوتان دامپزشکی: دکتر محمدکاظم کوهی
عمر استاد دراز باد...