نقدی بر رفتارهای غیرحرفهای
برخی همکاران دامپزشک در فضای مجازی
سخنی با دامپزشکان و دانشجویان دامپزشکی
دکتر پدرام فرهادیان
رزیدنت جراحی دامپزشکی، مدرس دانشگاه
این چند خط مختص همکاران و به ویژه دانشجویان دامپزشکی به
رشتهی
تحریر درآمده است؛ باشد که سبب تاملی هرچند کوتاه در ذهن مخاطبانش گردد.
نیروی محرکه این نقد و نوشتار هم برای بنده حاصل گشت و گذاری
در فضای مجازی بود، با این تفاوت که اینبار صرفاً برای جستجوی مطالب و محتواهای
صفحات حوزه علم دامپزشکی وارد این فضای شگرف شدم. این کنجکاوی برای جستجو هم در پی
به اصطلاح استوری یکی از دوستان غیردامپزشک پیش آمد که در آن یک آقای دکتر را به عنوان
«کلینیسین خوب و کاربلد» معرفی کرده بود.
این شد که با کنجکاوی و صرفاً جهت آموختن، سری به صفحه مذکور
زدم و به ویدئوها نگاه کردم، که ایکاش
نمیکردم.
یک آقای بیست و اندی ساله با ظاهری از دید من، نامتعارف در حال نصیحت و عمهتراپی،
آنهم
در حوزه رفتارشناسی گربهها
در دوره استروس و رفتارهای عجیبشان به مخاطبین بختبرگشتهای
بود که الحق والانصاف تعدادشان هم کم نبود (که اگر واقعی باشد، خود جای بحث و
گفتمان بسیار دارد که چرا؟)
آقای دکتر با افکت و صدای موسیقی هیجانانگیز
و داشتن روشی بسیار هوشمندانه به سرپرستهای گربه میآموختند
که گربه ماده را روی میز چنین کنید و چنان و با دست مبارک فلان جایش بزنید و بهمان
جایش را بمالید ...
این میزان بلاهت در علم رفتارشناسی حیوانات و فاصله از دریای
این حوزه از علم مهم و اثرگذار طب باعث شد
سرچی در میان سایتها
و کتابهای
مهم رفتارشناسی در عرصه بیولوژی بزنم تا شاید از اشتباه خارج شوم ولی متاسفانه به
جز اندک مطلبی، آنهم
به شیوه تجربی و گاها با دستمایه
طنز، چیزی عایدم نشد.
لازم به توضیح است که قصد من در بوته نقد قرار دادن آن آقای
دکتر یا بحث درباره روش برخورد با گربههای ماده فحل نیست... حاشا و کلا... این
روزها بیشترین موضوعی که باعث تعجب من دامپزشک شده است، نوع برخورد مراجع قدرت و
سازمان نظام دامپزشکی با مسئله اینفلوئنسرهای مجازی است؛ موضوعی که معمولا در
وزارت بهداشت مشاهده نمیشود،
به عنوان مثال اگر کسی پیج پزشکی داشته باشد و برای مخاطب خود دارو تجویز کند، برخورد
قهری و سریع از جانب وزارت بهداشت با او خواهد شد، در صورتی که در حوزه علم ما
افراد حتی گاهاً بدون داشتن دکتری و تحصیلات این شاخه از درمان، هم دارو تجویز میکنند،
هم درمان میکنند،
هم داروهای درمانی را در قالب ملزومات در اختیار افراد قرار میدهند.
دلقکبازیهایی
مانند رقابت احمقانه در ثبت رکورد تعداد عقیمسازی
در روز و ساعت یا کل تعداد عقیمسازی
از ابتدای تاسیس کلینیک تا الان... ادبیاتهای
سخیف و رفتارهای مصداق حیوانآزاری
در کلیپها
برای جذب مخاطب... پیشنهادهای درمانی عمهخانمی
و خالهزنکی
بدون پشتوانه علم و... نمایشی بسیار غیرعلمی و حتی گاهاً زشت و زننده از اتاق جراحی
با زیر پا گذاشتن کلیه اصول علمی این حوزه و... گاه و بیگاه
بماند.
عمق فاجعه آنجا رخ میدهد
که دوستان من پشتوانه این برخوردها را با جملاتی اینچنینی
توجیه میکنند:
«پزشکی و دارودرمانی با جان انسانها
سرو کار دارد»؛ «دارو درمانی با کسی شوخی ندارد و درمان اشتباه میتواند
عواقب جبرانناپذیری
ایجاد کند.»؛ و... که صدالبته قطعا همینطور هم هست.
اما سؤال اینجاست
خانم دکتر یا آقای دکتر! جسارتاً شما چکاره هستید؟ مگر در حوزه حیوانات پزشک نیستید؟
مگر شما سوگند نخوردهاید
که باید حافظ جان حیوانات باشید و به درمان بیماریها و
کاهش درد آنها کمک کنید؟
ولی افسوس و صد افسوس که جامعه دامپزشکی خودش تیشه به ریشهاش میزند.خانمها، آقایان،
چه آنها که اکنون پیشوند دکتر را یدک میکشید و چه آنها که دیر و زود به این مهم
نائل خواهید شد، تا شما عزیزان به این حرفه و موجوداتی که تعهد درمان و کم کردن
آلامشان را دارید، به دید دارو و درمان نگاه نکنید و خود را همچون یک پزشک موظف به
ارتقای سطح علمی و جایگاه اجتماعی خود ندانید، آش همین آش است و کاسه همین کاسه، و
نمیتوان
از سازمان محترم هم انتظار داشت که هرگاه کسی بدون تخصص لازم وارد مداخلات دارویی
و توصیههای
عجیب و غریب شد، همچون عقابی تیزچنگال بر او فرود آید و محکم جلوی هرگونه اقدامی
که این شاخه از طب را خوار میکند
و کوچک میشمارد،
غیورانه قد علم نماید (مصداق دقیق عرضه و تقاضا).
متاسفانه به اعتقاد بنده آنچه در زیر پوست فضای مجازی در حال
اتفاق افتادن است، انگار از دیدگاه حتی خود ما اهالی این حوزه هم خیلی بغرنج بنظر
نمیآید.
شاید کسی که بخاطر تشخیص یا درمان اشتباه یک پزشک کبدش را از دست میدهد،
مسئلهاش
ملموستر
است تا گربه یا سگی که به خاطر دارو و درمان یا حتی روش نگهداری و تغذیه نادرست
درد بکشد یا جانش را از دست بدهد.
بله، من هم با شما تا حدودی موافقم که گویا مسئله درمان حیوانات،
چه خانگی و چه تجاری و صنعتی، در جامعه ما آنقدر هم دست بالا گرفته نمیشود یا
اینکه یک درمانگر جعلی یا غیرجعلی و فقط کمتجربه
یا جویای شهرت مجازی برای کسب درآمد مکفی میتواند
چه فجایعی بیافریند، درست درک نشده است. دامن زدن به ازدیاد رفتارهای عجیب، افزایش
تعداد گونهها
و نژادهای نامناسب، افزایش مراکز تولید نسل و فروش حیوانات خانگی، افزایش نگهداری
حیوانات حیاتوحش
به عنوان حیوان خانگی، افزایش بیماریهای زئونوز، افزایش سویههای
جدید ویروسی و باکتریایی، افزایش بیرویه حیوانات بیسرپرست
و از همه فاجعهآمیزتر
و وخیمتر
افزایش بیاعتمادی
به کلینیسینهای
حوزه دامپزشکی را میتوان
به طور اجمالی برای عواقب این امر برشمرد.
فکر کنید همه این آسیبها که
قرار بود به کمک یک دکتر دامپزشک بهبود بخشیده شود، توسط یکی از مجازیهایش
ایجاد شود.
اینکه این متن را با هدف جامعه دامپزشکی نوشتم، این بود تا
ضمن گلایه از همقطاران
خود، به خصوص دانشجویان این رشته، تقاضا کنم بیاییم بهتر عمل کنیم.
در پایان لازم میدانم عرض کنم مسلماً در میان هزاران صفحه
به معنای واقعی مزخرف، صفحاتی فاخر و علمی نیز دیدم که هم به دوستان همکار در آن
مجموعه افتخار کردم، هم کلی لذت بردم و آموختم.
بنده با نظرات شما کامل مخالف نیستم، اما این نوع تبلیغات چه شما خوشتون بیاد و یا نیاد در همه کشورها مرسوم بوده و با گشت کوتاهی در فضای مجازی میتونید ببینید.
خوشبحالتون که اینقدر مشکلاتتون لاکچری هست...
خخخ.همیشه سبز و آفتابی