جمعیت پنهان زیر پوست شهر
بررسی اهمیت درمانگاههای دامپزشکی کلانشهر تهران در پاسخ به بلایای طبیعی و بحرانها
دکتر حسین صالحی
دامپزشک،MPH مدیریت بحران و سوانح، دکترای تخصصی سلامت در بلایا و فوریتها
پزشک امدادگری که در زلزله شهر سر پل ذهاب حضور داشت، برایم تعریف میکرد: چند روز بعد از امدادرسانی در چادر بیمارستان صحرایی مشغول به استراحت بودم که خانمی بسیار عصبانی و ناراحت وارد چادر شد و با خشم به من گفت: «این همه آدم اینجا جمع شدهاید، دریغ از اینکه یک دامپزشک داشته باشید. تمام دامهای ما تلف شدند، الحمدلله خودمان سالم هستیم، به داد روزی و خرج ما برسید». ذکر همین نکته ضروری است تا سیاستگذاران حوزهی پاسخ و برنامهریزی در بحرانها جمعیت دامی منطقه را به عنوان بخشی از گروههای آسیبپذیر در برنامهریزی خود قرار دهند؛ ولیکن ماجرا به همین جا ختم نمیشود و پیچیدگیهای این موضوع به فراخور هر بحرانی دو چندان خواهد شد.
متاسفانه آمار دقیقی از جمعیت حیوانات خانگی در شهر تهران در دسترس نمیباشد اما اگر بخواهیم به دادههای موجود و گمانهزنیها اکتفا کنیم، این احتمال قرار داده شده است که از هر ۱۰ ایرانی یک نفر حیوان خانگی دارد که با احتساب جمعیت شهر تهران بدون در نظر گرفتن اتباع و مهاجرین، میتوان چنین برداشت نمود که یک میلیون و ۴۰۰ هزار حیوان خانگی اعم از گونههای مختلف در خانه تهرانیها زیست دارند که هر چند این عدد قابل تامل و نیازمند بررسی بیشتر است، اما اگر بیشتر نشود بعید میدانیم کمتر از این عدد هم محاسبه گردد یا حداقل خیلی دور از این عدد شود.
از چالشهایی که وجود این گروه آسیبپذیر برای جوامع شهری در بحرانها پدید خواهند آورد، میتوان به برنامه تخلیه حیوانات خانگی ار مناطق مسکونی، پناهگاه، جستوجو و نجات، مدیریت بیماریهای دامی، مدیریت بیماریهای زئونوز، شناسایی حیوانات مفقود شده، دفن لاشهی حیوانات، حمل و نقل حیوانات، مسائل قانونی مرتبط با بیمه گونههای خاص حیوانی و غیره اشاره نمود که هر کدام این موارد نیازمند برنامهریزی جامع، تخصیص بودجه، نیروی انسانی متخصص، تمرین و تکرار سناریوهای مختلف میباشد.
از آن جایی که مدیران مرتبط در این حوزه در تمام این سالها علیرغم تلاش در جهت ایمنسازی و افزایش درک خطر در شهروندان در حوزهی دامپزشکی، عملا حرکت قابل دفاعی زا از خود بروز ندادهاند، جا دارد تکرار کنیم چالشهای به وجود آمده در این حوزه به راحتی میتواند پیچیدگی بلایا و بحرانها را به گره کوری تبدیل نماید که در نهایت باعث فروپاشی بخش امدادرسانی و خدمات خواهند شد.
تمام این مسائل را بیان کردیم که به این ضربالمثل برسیم: «آب برای من ندارد، برای تو که نان دارد». اگر تا این لحظه به این موضوع فکر نشده که جمعیت حیوانات خانگی شهر تهران در سناریوی احتمالی مانند زلزله و امثالهم چه مصائبی را رقم خواهند زد، حداقل بگذارید همین کلینیکها و بیمارستانهای دامپزشکی که کمر به تعطیلی آن ها بستهاید، گوشهی کار را برایتان بگیرند و شما به سایر اولویتها بپردازید. هر کلینیک و مرکز درمانی دامپزشکی در شهر تهران میتوان به مثابهی یک نقطه امیدبخش و محل اتکای بخش مدیریت چالشهای ناشی از بلایا با محوریت دامپزشکی عمل نماید و دست دولتمردان را بدون این که ریالی هزینهای هم از قبل برای اینکار داده باشند، بگیرند زیرا که عملا بخش درمان محلهمحور عملا در اختیار بخش خصوصی دامپزشکی میباشد. البته ناگفته نماند همه اینها در سایهی افزایش دانش تجربی و مدیریتی دامپزشکان در این حوزه عملی خواهد شد که خود نیازمند نیروی انسانی کارآمد، متعهد و متعصب به اصول اخلاقی است.
لازم به ذکر است ماهیت مراکز درمانی دامپزشکی باید در ابتدا برای خود دامپزشکان روشن گردد؛ هر چند امرار معاش بسیار حائز اهمیت است، لیکن باید سعی گردد هدف غایی و رسالت عظیم دامپزشکان در کنار تجارت نیز تجلی یابد و اینگونه است که میتوان از کارنامه درخشان خدمات دامپزشکی در کشور دفاع نمود. ما دامپزشکان باید بپذیریم با اقرار به اینکه تهدید کلینیکهای دامپزشکی میتواند بخش اعظمی از اشتغال این قشر را هدف قرار دهد، به مقصود خود نخواهیم رسید و در کنار آن باید با صبر، صریح و کاربردی اهمیت وجود کلینیکهای دامپزشکی را در همه حوزهها تشریح نماییم.
ایشان با اشاره به تجربه زلزله سرپل ذهاب و نیاز مردم به خدمات دامپزشکی در آن شرایط ، به چالشهای مدیریت حیوانات خانگی در بحرانها مانند تخلیه، پناهگاه، جستوجو و نجات، مدیریت بیماریها، شناسایی حیوانات مفقود شده و حمل و نقل آنها اشاره میکند.
وی با تاکید بر ضرورت وجود برنامهریزی جامع و تخصیص بودجه برای این موضوع ، از ناآگاهی مسئولان در این زمینه انتقاد میکند و معتقد است کلینیکهای دامپزشکی میتوانند نقش مهمی در مدیریت چالشهای ناشی از بلایا با محوریت دامپزشکی ایفا کنند. جناب دکتر در نهایت از دامپزشکان میخواهد که به اهمیت وجود کلینیکهای دامپزشکی و خدمات آنها در حوزههای مختلف آگاهی داشته باشند و در کنار امرار معاش ، به رسالت عظیم حرفه خود در مواجهه با بلایا توجه کنند.
پیش نویس: جناب آقای دکتر صالحی آیا فکر نمیکنید سلامت در بلایا بایستی به عنوان یک رشته تخصص همانند طب اورژانس یا شاخه ای مشابه با آن در دوره PHD یا دستیاری در دانشکده های دامپزشکی وجود داشته باشد بطور مستقل از علوم پزشکی ؟ شما به عنوان نماینده دامپزشکان چرا پیگیر آن نمیشوید تا مانند تخصص بیماری های حیات وحش فقط در حد صحبت خطیر بودن آن بسنده نشود ، اقدام بفرمایید ??
در دامپزشکی جایی ندارد چون شغلی ندارد !
متاسفانه در این مرحله صرفا می توانیم کمک کنیم به افزایش درک خطر تجربه ثابت کرده است در چنین موقعیتی تا چالشی به وجود نیاید اهمیتی نیز برای آن قائل نخواهیم بود تا مادامی که هنوز نتوانسته ایم بین رشته های تخصصی دامپزشکی تمایز قائل شویم و نظام ارجاع را فعال کنیم انتظار زیادی است تا تخصصی مانند طب اورژانس دامپزشکی را ایجاد نماییم چون امکان این را دارد که به سرنوشت رشته بیهوشی دامپزشکی مبتلا گردد.