لزوم بازنگری سياست های كنترل و ريشه کنی بيماری بروسلوز در جمعيت انسانی و دامی از ديدگاه پدافند غيرعامل و اقتصاد مقاومتی
دكتر رضا شيبانی تذرجی
اداره كل دامپزشکی هرمزگان
اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بی اثر کردن آن تاثیرها می باشد و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است؛ همچنین برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگی های خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تأکید گردد.
پدافند غير عامل نوعي دفاع غير نظامي است و به مجموعه اقداماتي اطلاق مي گردد كه به جنگ افزار نیاز ندارد و با اجرای آن میتوان از وارد شدن خسارات مالی به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری نموده و یا میزان این خسارات و تلفات را به حداقل ممکن کاهش داد .
با آوردن تعاريف بالا پيرامون اقتصاد مقاومتي (مبناي نامگذاري امسال) و پدافند غير عامل (مبناي نامگذاري هفته اي به همين نام در تقويم ملي كه در سال 95 از 2 تا 8 آبان در نظر گرفته شد. در تقويم هفته پدافند غير عامل سال جاري، روز 3 آبان با عنوان مصون سازي سرمايه و زيرساخت هاي ملي و روز 5 آبان با عنوان توانمندسازي جامعه با اقدام و عمل به اقتصاد مقاومتي نامگذاري گرديد كه بر اين اساس نوشتار حاضر حول همين محورها تدوين گرديده است) كه از موكدات و محورهاي سياستگذاري كلان ساليان اخير نظام مي باشند تحليل عنوان اين نوشتار تا حدودي راحت تر است و نياز به مقدمه كمتري براي آماده سازي ذهن مخاطب دارد.
با توجه به اين واقعيت پذيرفته و اثبات شده از سوي مجامع علمي كه بيماري تب مالت در انسان تهديد جدي محسوب مي شود و حتي امكان حملات بيوتروريستي با اين عامل ميكروبي وجود دارد و به نظر مي رسد ورود دام قاچاق آلوده به اين بيماري از مرزهاي غربي و شرقي كشور (با توجه به آشوب و ناامني هاي موجود در خاورميانه و خصوصاً كشورهاي همسايه) به نوعي تهديد زيستي محسوب مي گردد و با توجه به خسارات زيادي كه به اقتصاد دامپروري كشور وارد مي نمايد، بايستي با نگاهي ويژه و كارشناسانه از سوي مراجع دولتي متولي برنامه ريزي و اجراي اقتصاد مقاومتي و پدافند غير عامل در دستور كار فوري قرار گيرد. نگارنده مناسب ديد تا قبل از هر نوشته اي، خلاصه ديدگاه هاي محققان و صاحب نظران را كه طي سال هاي گذشته در سايت ها و نشريات در خصوص بيماري تب مالت انساني منتشر شده است باز نويسي كند تا اهميت موضوع براي مخاطب محترم برجسته تر شود و در پايان، نتيجه گيري و جمع بندي اين مقاله با همسويي ذهن خواننده، با سهولت بيشتري انجام پذيرد.
27 فروردين 1387:
دكتر مينو محرز رئيس انجمن علمي بيماري هاي عفوني از روند روبه افزايش آمار مبتلايان به تب مالت در كشور اظهار نگراني كرد. وي علت افزايش آمار مبتلايان را ناشي از فاصله دراز مدت در واكسيناسيون دام ها دانست و گفت عدم واكسيناسيون به موقع دام ها طي سال هاي گذشته باعث شد كه اين بيماري از كنترل خارج شود.
22 ارديبهشت 1394:
دكتر محمدمهدي گويا رئيس مركز مديريت بيماري هاي واگير وزارت بهداشت در پاسخ به مسئول سايت مشرق در خصوص اظهارات سازمان دامپزشكي مبني بر كاهش چشمگير موارد ابتلا به تب مالت در كشور، درباره آخرين آمار انساني ابتلا به اين بيماري در كشور گفت: بررسي آمار از سال 1389 نشان مي دهد موارد ابتلا به تب مالت در انسان افزايش يافته است و از حدود 11 هزار مورد به حدود 20 هزار رسيده است. وي پوشش ناكافي واكسيناسيون در دام ها، زمان نامناسب تزريق واكسن و كيفيت نامطلوب واكسن هاي توليد داخل را از عوامل افزايش بيماري تب مالت انساني دانست.
تير ماه 1394:
هانيه آقامحمدي در ماهنامه كشت و صنعت شماره 183 چنين نوشت: آمار نشان مي دهد تعداد مبتلايان به تب مالت در كشور سالانه حدود 90 هزار نفر بوده است كه با دستيابي به روش هاي پيشگيرانه در سال 1389 به تعداد 12 هزار نفر رسيد، اما شمار مبتلايان در 3 سال گذشته مجدداً افزايش داشته و به 16 هزار مورد در سال رسيده است. تحقيقات طي دو سه سال گذشته نشان مي دهد به علت كمبود واكسن دامي بروسلوز، واكسيناسيون دام ها يا با تاخير انجام شده يا به طور كامل انجام نشده است. ضريب انجام واكسيناسيون در كشورهاي اروپاي غربي و آمريكاي شمالي 100 درصد است، در صورتي كه اين ضريب در كشور ما بيش از 20 درصد نيست و حتي بيشتر دامداري هاي صنعتي نيز چنين وضعيتي دارند.
8 مرداد 1394:
دكتر محمودرضا رسولي مدير كل دامپزشكي همدان در سومين همايش منطقه اي بيماري هاي قابل انتقال بين انسان و حيوان گفت: آمار مبتلايان به بيماري تب مالت در كشور تا سال 93 نسبت به سال 89 افزايش 63 درصدي داشته است. وي ضمن پذيرفتن آمار بالاي 20 هزار مورد گزارش تب مالت انساني در سال 93، چالش اساسي در مبارزه با بيماري تب مالت در كشور را كمبود واكسن به علت تحريم ها عنوان كرد.
25 بهمن 1394:
دكتر محمد مهدي گويا اظهار داشت: سال گذشته بيش از 20 هزار نفر در كشور به بيماري تب مالت مبتلا شدند. وي افزود: آمارهاي سال 94 هنوز جمع آوري نشده، اما احتمال مي دهيم كه موارد ابتلا به تب مالت در سال جاري (94) مقداري بيش از سال گذشته باشد. تب مالت يك بيماري آزار دهنده است كه مدت هاي زيادي باقي مي ماند و استخوان ها و مفاصل و ارگان هاي حياتي مانند قلب و مغز فرد مبتلا درگير اين بيماري مي شود و اجازه فعاليت روزمره را به فرد بيمار نمي دهد. تب مالت بيشتر از اين كه يك بيماري مرگبار و كشنده باشد، يك بيماري مزمن و آزار دهنده است كه روند درمان آن طولاني است و نوع بيماري تب مالت موجود در ايران بدترين نمونه از بيماري تب مالت در دنياست، بنابراين بايد به اين بيماري توجه ويژه اي شود. در حال حاضر در كشور تعداد واكسن براي دام هايي كه نياز به واكسيناسيون دارند، كافي نيست. هر چه اين تعداد بيشتر باشد، شاهد كاهش موارد اين بيماري خواهيم بود و در صورت كيفيت بهتر اين واكسن، پيشگيري بهتري از تب مالت صورت مي گيرد.
18 مهر 1395:
سيد سعيد شاهرخي معاون سياسي امنيتي استانداري لرستان بيان نمود: لرستان در صدر ليست مبتلايان به بيماري تب مالت در كشور است و بايد برنامه ريزي هاي لازم براي اين مساله را در نظر گرفت و بين دستگاه هاي مختلف تقسيم كار كرد.
20 مهر 1395:
دكتر حميد خسروي مدير بيماري هاي واگيردار معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه با اشاره به اين كه در سال گذشته (1394) 1380 نفر در كرمانشاه به تب مالت مبتلا شدند و كرمانشاه رتبه 4 شيوع تب مالت را در كشور دارد، گفت: درمان اين افراد 20 ميليارد تومان هزينه براي دولت داشت. بر اساس آمارهاي بين المللي درمان هر 100 هزار نفر بيمار مبتلا به تب مالت حدود 500 ميليون دلار براي دولت ها هزينه دارد.
آن چه گفتني بود، از محتواي اظهار نظر افراد صاحب منصب و صاحب نظر در كشور كه در بالا بدان اشاره شد، قابل استخراج است، اما يادآوري اين نكته لازم است كه فارغ از موضع گيري هاي بعضاً متناقض مسئولين بهداشتي و دامپزشكي، بايد اين واقعيت هشدار دهنده را پذيرفت كه تب مالت يك تهديد جدي براي جمعيت انساني و اقتصاد دامپروري كشور است. دو بار ابتلاي نگارنده اين مقاله در سنوات اشتغال به امور درماني و عوارض بسيار شديد و ماندگار آن مي تواند سندي بر اين ادعا باشد.
تحقيقاتي انجام شده است كه نشان مي دهد درصد قابل توجهي از پرسنل نظامي ايران به اين بيماري زمين گير كننده مبتلا هستند. رستمي و همكاران، ميزان شيوع تب مالت را در نيروهاي نظامي كشور بين سالهاي 2001 تا 2009 مطالعه نمودند (1) و اين بايد زنگ خطري براي مراجع امنيتي و متوليان پدافند غير عامل كشور باشد و اميد كه با اين نيم نگاه نظامي، مسئولين توجه بيشتري به اين تهديد جدي حوزه سلامت جامعه داشته باشند.
طي ساليان اخير همواره موضوع عدم كافي بودن واكسن بروسلوز و نهايتاً عدم پوشش كافي جمعيت دامي كشور و نيز كيفيت پايين واكسن هاي توليد داخل، موردي مناقشه آميز بين سازمان دامپزشكي و موسسه رازي بوده است و پشت پرده تمام دعاوي نيز از يك سو ناكافي بودن بودجه سازمان دامپزشكي در پرداخت بدهي هاي خود به موسسه رازي و انجام فعاليت هاي مبارزه اي در سطح استان ها و از سوي ديگر ناكافي بودن بودجه موسسه رازي براي تامين تجهيزات مدرن براي توليد واكسن با كيفيت بهتر بوده است، اما در هر صورت هر دوي اين ارگان ها از ديد ناظران فوق الذكر، متهم رديف اول در زمينه افزايش آمار مبتلايان به تب مالت انساني بوده اند، بنابراين لازم است به دور از اظهارنظرهاي فرافكنانه ،با تشكيل كارگروهي ملي موضوع تخصيص بودجه ويژه و اتخاذ راهكارهاي مناسب جهت رفع تمام موانع كنترل و ريشه كني بيماري بروسلوز در جمعيت دامي و متعاقب آن در جمعيت انساني مورد بررسي دقيق قرار گيرد. در حال حاضر ارگان هاي دولتي مرتبط با اين بيماري به صورت جزيره اي اقدام مي كنند كه اقدام مذكور نيز در بيشتر موارد بيش از اعلام موضع يك طرفه نيست و مصداق گفته مشهور توپ را در زمين ديگري انداختن است!
از نواقص كار در حوزه عملكردي سازمان دامپزشكي طي يكي دو سال اخير مي توان به حذف برنامه تست و كشتار در دام هاي سبك از دستورالعمل اجرايي دفتر بهداشت و مديريت بيماري هاي دامي و اجراي ناقص اين برنامه در گاوداري ها اشاره كرد كه نه تنها در جمعيت دام سنگين روستايي اجرا نمي گردد، بلكه در واحدهاي صنعتي و نيمه صنعتي نيز به درستي عملياتي نمي شود.
از جمله موانعي كه در حال حاضر مي توان بر سر راه ريشه كني و كنترل بيماري مزبور بر شمرد موارد زير هستند: (2)
- خلأ قانوني در زمينه مجازات جدي افرادي كه نسبت به مسائل بهداشتي و قرنطينه اي دام بي تفاوت باشند، به نحوي كه اين بي تفاوتي ناقض قانون سازمان دامپزشكي بوده و مخاطراتي براي جمعيت دامي و انساني در پي داشته باشد.
- ضعف قرنطينه مرزي از ساليان گذشته تاكنون همواره عامل ورود عوامل عفوني مهلك براي جمعيت دامي بوده كه تب برفكي و طاعون نشخواركنندگان كوچك از آن جمله اند و در سال هاي اخير چند ميليون راس از سرمايه دامي كشور توسط اين بيماري ها در مدت كوتاهي نابود شده است. ورود گله هاي دام آلوده به بروسلوز مي تواند به راحتي كل كشور را در مدت زماني كوتاه ، درگير يك بيماري فلج كننده و خسارت بار در جمعيت انساني كند كه مصداق بارز تهديد امنيت ملي مي باشد و به موازات آن جمعيت دامي كشور را به مخاطره جدي اندازد كه در واقع تهديد يكي از اركان حياتي اقتصاد مقاومتي يعني دامپروري در كشور مي باشد.
- اجراي ناقص برنامه هويت دار كردن دام ها به ويژه دام هاي روستايي و عشايري كه خود مستلزم اختصاص بودجه زيادي مي باشد.
- كوچ رو بودن دام عشايري معضلي است كه سال هاست اجراي برنامه هاي بهداشتي و پيشگيري بر روي بخش عمده اي از جمعيت دامي كشور را ناكام گذاشته است. برنامه ريزي و تصميم گيري براي تمركز اين جمعيت نيز با توجه به تبعات گسترده جامعه شناختي و اقتصادي آن بايد در قالب كارگروه تخصصي با شركت وزارتخانه هاي مرتبط انجام گيرد.
- عدم رعايت سن استاندارد نگهداري دام ها توسط دامداران از ديگر دلايل عدم موفقيت در كنترل بيماري بروسلوز مي باشد. نگهداري دام بيش از سن اقتصادي (حداكثر 5 سال)، سبب بي اثر شدن واكسن هاي بروسلوز تزريق شده به دام مي گردد. علاوه بر اين، بازده دام ها نيز چه در زمينه توليد مثل و چه توليد فرآورده هاي خام دامي اعم از گوشت، شير و پشم و نيز ايمني بدن دام ها در برابر بيماري ها (از جمله بروسلوز) در سنين بالاي 5 سال كاهش چشمگيري پيدا مي كند. لذا بايد برنامه هاي ترويجي و آموزشي در اين خصوص از طريق صدا و سيما و ارگان هاي دولتي ذيربط براي بهره برداران تهيه و ارائه گردد.
- نبود بودجه كافي براي پرداخت غرامت به دامداراني كه دام هاي آن ها در برنامه تست و كشتار حذف مي گردد، سبب نارضايتي ايشان و عدم استقبال و حتي مقاومت در برابر اجراي برنامه هاي كنترل بروسلوز مي شود.
- در سال هاي گذشته كه اكيپ هاي مبارزه با سل و بروسلوز در ادارات دامپزشكي فعال بودند و ميزان حقوق و مزاياي پرداختي به پرسنل اين اكيپ ها براي ايشان رضايت شغلي را به همراه داشت، برنامه مبارزه با اين دو بيماري بسيار بهتر و كارآمدتر اجرا مي گرديد (لازم به يادآوري است بعضاً رديف استخدامي ويژه براي اين اكيپ ها جداي از ساير پرسنل دامپزشكي در نظر گرفته مي شد كه اين نشان دهنده اهميت خاصي است كه در سالهاي گذشته به مقوله كنترل و ريشه كني اين دو بيماري مشترك بين انسان و حيوان داده مي شد).
نتيجه گيري نهايي اين نوشتار چندان پيچيده نيست؛ بدون تخصيص و صرف بودجه و زمان لازم در چهارچوب اقدام جدي و كارشناسي شده (به دور از برگزاري جلسات و موضع گيري هاي كليشه اي از تريبون هاي مختلف) توسط دستگاه هاي اجرايي متولي سلامت و امنيت جامعه، كنترل و ريشه كني بروسلوز امكان پذير نمي باشد. تعلل در صرف هزينه به موقع در اين رابطه بدون ترديد خسارات و هزينه هاي مضاعفي را بر اقتصاد كشور تحميل خواهد نمود.
منابع:
1- Prevalence Study of Brucellosis in Iranian Military Forces during 2001-2009. Hosein Rostami, Ali Mehrabi Tavana , Hamid Reza Tavakoli , Mohsen TutunchianJournal. Journal of Health Policy and Sustainable Health: Vol. 1, No. 3, Spring 2015Pages: 191-194
2- Brucellosis in Islamic republic of Iran. Hossein Esmaeili. J Med Bacteriol: Vol. 3, No. 3, 4 (2014): pp.47-57