حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: سال ۱۳۴۳ در فریدن اصفهان از تبار بختیاری یا همان پارسیان ایرانی متولد شد. تحصیلات مدرسه را در فریدن، نجف آباد و اصفهان گذراند و همزمان از مدال آوران تیم کشتی استان بود. همیشه شاگرد اول بود بهطوری که معلم علوم اجتماعی او همواره بچههای نجف آباد را به رقابت درسی با او تشویق میکرد. سال ۶۲ در کنکور سراسری در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد. ۳ سال بعد بهعنوان دانشجوی ممتاز رشته دامپزشکی برگزیده و از رئیس جمهوری وقت لوح تقدیر گرفت. سال ۶۸ فارغالتحصیل شد. «دکتر مهدی سلطانی» متخصص بهداشت و بیماریهای آبزیان و استاد برجسته دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، اکنون در عرصه آموزش و تحقیق به یکی از نامآوران عرصه دامپزشکی تبدیل شده است.
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که به این نقطه رسیدید؟
پس از فراغت از تحصیل توسط ریاست وقت دانشگاه شیراز، استاد عزیز جناب دکتر قاضی به همکاری دعوت شدم اما یک روز که در دانشکده جناب دکتر مخیر را دیدم، ایشان ضمن گلایه این مثل را به بنده گفتند که "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است"؛ دست بنده را گرفته و فرمودند که حالا که تصمیم به ماندن در دانشگاه گرفتی، باید اینجا پیش خودم مشغول شوی. البته در این راستا لازم میدانم که یاد کنم از برخی استادان عزیزم، آقایان دکتر تاجبخش، دکتر اسلامی، دکتر کیایی و دکتر رهبری و دوستان گرانقدرم دکتر حسینی، دکتر عرب، دکتر صفاریان و دکتر حدادزاده که برای خدمت در دانشگاه مشوق من بودند.
پس از کنکور سراسری اعزام به خارج و قبولی بورس اینجانب، بنا به درخواست ریاست وقت دانشگاه تهران جناب دکتر محمد رحیمیان که الحق در مورد سجایای اخلاقی، علمی و عرفانی ایشان هر چه بگویم کم است، به دانشگاه تهران محول و این جانب دوره تخصصی خود در زمینه بهداشت و بیماریهای ابزیان را در استرالیا طی سالهای ۷۱ الی ۷۴ اتمام و در آبان ۷۴ به عنوان استادیار در گروه تازه تاسیس بهداشت و بیماریهای آبزیان دانشکده دامپزشکی تهران مشغول شدم.
پس از آن و طی ۸ سال و در سن ۳۷ سالگی استاد شدم و جالب اینکه در حین طرح پرونده استادی این جانب در هیات ممیزه دانشگاه به ریاست برادر دانشمند جناب دکتر فرجی دانا که آن زمان رئیس دانشگاه تهران بودند، متوجه شدند که رکورد جوانترین استادی دانشگاه تهران توسط این جانب شکسته شد. فکر کنم پس از حدود ۱۴ سال هنوز این رکورد متعلق به رشته دامپزشکی باشد.
در سالهای پس از استادی به عنوان پژوهشگر ممتاز دانشگاه تهران و مدیر پژوهشی برجسته وزارت علوم و نیز مدیر ممتاز قطب علمی بهداشت و بیماریهای آبزیان وزارت علوم برگزیده شدم. توفیق تربیت بیش از ۳۰ دانشجوی تخصصی و چاپ ۷ جلد کتاب دانشگاهی و بیش از ۲۰۰ مقاله علمی پژوهشی و نیز ساخت اولین واکسنهای آبزیان (واکسن بیماریهای استرپتوکوزیس، لاکتوکوکوزیس، یرسینویوزیس و بیماری ویروسی نکروز پانکراس) در کشور را پیدا کردم.
حکیم مهر: تا آنجا که بنده در اطلاع هستم، پستهای اجرایی زیاد هم به شما پیشنهاد شد. چرا آنها را نپذیرفتید؟
واقعیت این است که بسیار خوشحالم که دست رد به پستهای اجرایی از جمله معاون وزیر و ریاست سازمان شیلات زدم؛ زیرا وقتی وارد یک مزرعه ماهی میشوم، شاهد استفاده از واکسنهایی هستم که دستاورد زحمات علمی خودم است و فکر میکنم مفهوم ارتباط دانشگاه و صنعت اینجا شکوفا میشود. شما کمتر کسی را سراغ دارید که ابلاغ معاون وزیری برایش صادر و قول اختیارات تام داده شود، اما آزمایشگاه و کلاس و دانشجو را ترجیح دهد. البته بنده ۳ سال مشاور پژوهشی دانشگاه تهران بودم و حدود ۹ سال معاون پژوهشی دانشکده دامپزشکی که توفیقی بود برای خدمترسانی علمی و پژوهشی به همکاران عزیزم در دانشگاه تهران.
حکیم مهر: در حال حاضر چه میکنید؟
الان دبیر قطبهای علمی دامپزشکی در وزارت علوم و عضو حقیقی کمیسیون ارزیابی نشریات علمی کشور هستم که مایلم یک وقتی جداگانه در مورد خدمات این جانب به حرفه دامپزشکی در بعد مجلات علمی دامپزشکی و قطبهای علمی دامپزشکی با شما گفتگو کنم.
همچنین رئیس انجمن علمی بهداشت آبزیان ایران و مدیر مسئول مجله انگلیسی زبان بهداشت آبزیان ایران هستم که یکی از مجلات علمی پژوهشی مصوب وزارت علوم است.
حکیم مهر: آن زمان که شما دانشجوی دامپزشکی بودید، جایگاه این رشته کجا بود و الان کجاست؟ آیا دچار افول شدهایم یا رشد؟
آن زمان که ما دانشجو بودیم دامپزشکی واقعا به این اندازه شناخته شده نبود. شاید هم اگر بخواهیم این دنیای الکترونیک امروزی را با ان زمان که حتی کامپیوتر هم نبود، مقایسه کنیم، بتوان گفت که شناخت جامعه از دامپزشکی تفاوت چندانی نکرده است. به هر حال امروز در فضای مجازی به خوبی میتوان حرفهای را اطلاعرسانی کرد، حالا با دید مثبت یا منفی.
به هر حال آن زمان دامپزشک کم بود و همان تعداد کم هم شان علمی خاص خود را داشتند. انصافا عمده آنها علمی بودند اما مانند پزشکی که از هند و پاکستان وارد می کردند، کشور کمبود دامپزشک داشت. یادم هست که جناب آقای دکتر زالی آن موقع وزیر کشاورزی بودند و آقای مهندس خوانساری قائم مقام وزراتخانه. این بزرگواران تصمیم گرفتند برای خدمات دامپزشکی ۲۵۰ دامپزشک از هند یا پاکستان وارد کنند. عدهای از دانشجویان سال بالا از جمله آقایان دکتر عرب، دکتر خلج، دکتر کیانیزاده، دکتر رفیعی، دکتر حسینی و از سال پایینیها هم بنده به نشانه اعتراض وقت گرفتیم و به وزارتخانه رفتیم. اگرچه دکتر زالی وقت ملاقات ندادند، اما موفق شدیم با قائم مقام دیداری داشته باشیم. ایشان به ما تشری زد و گفت شما را چه به این کارها؟ بروید دنبال درس و مشقتان. همه ماندیم که چه بگوییم و تنها همدیگر را نگاه میکردیم. من که کوچکتر بودم تاب نیاوردم و محکم جواب ایشان را دادم. پس از آن دوستان نیز شروع کردند و ادامه دادند و ایشان دیدند که ما تنها دانشجویان ساده نیستیم، بلکه به اوضاع کشاورزی و دامپزشکی هم مسلطیم. خلاصه از بر خورد تند خودشان عذرخواهی کردند و واردات دامپزشک هندی هم متوقف شد.
حکیم مهر: در حال حاضر مهمترین مشکلات این رشته را چه میدانید؟
از نظر بنده اگر چه دامپزشکی خیلی بیشتر در جامعه مطرح شده ولی متاسفانه به لحاظ رشد بیرویه دانشکدههای دامپزشکی بهویژه در بخش خصوصی، موجی از جمعیت فارغالتحصیلان دامپزشک با بنیه علمی ضعیف ایجاد نموده است که بسیار نگران کننده است. تا دیر نشده باید جذب و پذیرش دانشجو در دکتری عمومی دامپزشکی سریعاً اصلاح شود. آن زمان رتبههای مثلا ۱۵۰۰ و ۲۰۰۰ دامپزشکی قبول میشدند، الان رتبههای ۵۰۰۰ و ۶۰۰۰؛ این یعنی افت شدید در فارغالتحصیلان و باطبع افت خدمات دامپزشکی به جامعه. لذا اگر گاهی کسی بگوید دانشکدههای دامپزشکی ضعیف شده، منظور همین مباحث است. البته دوست دارم یک وقتی همکاران دیگر، نسل قبلی استادان دانشکدههای دامپزشکی را با نسل جدید مقایسهای منصفانه کنند.
حکیم مهر: ریشه مشکلات آموزش دامپزشکی را در چه میدانید؟
مشکل دامپزشکی در حوزه آموزش و پژوهش منفک کردن آن از گروه مربوطه یعنی گروه پزشکی است. همه مشکلاتی که امروز در حوزه آموزش و پژوهش و محصول آنها یعنی فارغالتحصیلان داریم، از همینجا شروع شد.
درست است که توسعه بدون برنامه و خارج از نیاز آموزش و فارغالتحصیلان بیش از حد، یکی از این مشکلات است، اما باید دید چرا نتوانستیم جلوی آن را بگیریم. به نظر من وقتی در شورای گسترش آموزش عالی و یا در بخش آموزش عالی خصوصی، دامپزشکی در کنار رشتههای دیگر مانند ادبیات و ... مطرح میشود، نتیجه آن همین توسعه دانشکدههای دامپزشکی دولتی و غیر دولتی است، زیرا در ساختار کلی، این رشته یکی از رشتههای وزرات علوم است و لذا ممکن است برای توسعه آن مدیران متخصص ارشد بالادستی اما متخصص در رشتههای دیگر تصمیم بگیرند و اینجاست که میبینیم هر ساله چند برابر ظرفیت دانشجو پذیرش میشود و هر چه رئیس گروه دامپزشکی هم اصرار کند، راه به جایی نمیبرد، زیرا نهایتا مدیر بالادست ایشان تصمیم میگیرد که او فاقد تخصص از گروه پزشکی است، یعنی شناخت کافی از رشته ندارد.
حکیم مهر: اشاره کردید که مشکل دامپزشکی در حوزه آموزش و پژوهش منفک کردن آن از گروه پزشکی است. آیا با انتقال آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت موافق هستید؟ این انتقال چه فرصتها و چه تهدیدهایی ایجاد میکند؟
بنده با ادله با الحاق آموزش دامپزشکی به گروه مربوطه یعنی گروه پزشکی موافقم و از اول هم چنین نظری داشتم. حالا همکاران عزیز موافق و مخالف این الحاق ادلههایی دارند. من فقط به یکی از آنها اشاره میکنم و آن این است که آموزش و پژوهش دامپزشکی طی این سالهای جدایی، سالها عقب افتاده است. علت آن هم این است که آموزش عالی امروزی باید پژوهش محور باشد. یعنی استاد تحقیق و تولید علم کند و بعد حاصل علم خود و دیگران را تدریس کند، نه اینکه فقط یافتههای دیگران را در کلاس درس مرور کند. استاد برای چنین تولیدات علمی به تجهیزات و آزمایشگاه و مواد مصرفی و خلاصه منابع مالی نیاز دارد که با جذب دانشجوی نخبه به تولید کننده علم تبدیل میشود. حال سوال این است آیا با یک و نیم میلیون تومان اعتبار برای هر طرح تحقیقاتی میتوان علم و دانش تولید کرد؟ در حالی که در گروه پزشکی حداقل ۱۵ میلیون تومان به همراه تجهیزات آزمایشگاهی به روز در اختیار است. در زمینه قطبهای علمی و مجلات و خرید تجهیزات ازمایشگاهی هم داستان از همین قرار است. در این مورد جای طرح مطالب بیشتری است که فرصت جداگانه میطلبد.
حکیم مهر: اما برخی منتقدان الحاق به گروه پزشکی را یک چالش میدانند و معتقدند که با این الحاق، دیگر توجهی به دامپزشکی نخواهد شد.
جواب این است که وجود و عدم وجود یک رشته یا حرفه به وجود و عدم وجود نیروی انسانی لایق شایسته علمی و با توان آن رشته بستگی دارد. پس جایگاه دامپزشکی بستگی به توان ما متولیان آن دارد. اگر خود ضعیف باشیم و دانشجوی با رتبه پایین جذب کنیم و فارغالتحصیل ضعیف تحویل دهیم، نتیجه معلوم است و عکس آن هم صادق است.
حکیم مهر: اگر یک قدم بالاتر برویم، آیا با انتقال سازمان دامپزشکی از وزارت جهاد کشاورزی به وزارت بهداشت موافق هستید؟
در اوایل دولت دهم وزیر وقت کشاورزی تصمیم گرفت تا دامپزشکی را در استانها در حد دفتر تنزل و از اداره کل خارج نماید، یعنی مستقیما زیر نظر رئیس سازمان جهاد استان باشد و این یعنی عملا حذف سازمان دامپزشکی کشور. یکی از خدمات ماندگار بنده به حرفه این بود که به لحاظ دوستی و آشنایی با معاون وقت برنامهریزی وزارت یعنی آقای دکتر خلیلیان که از همکاران دانشگاه هستند، با ارائه ادله کارشناسی از این کار جلوگیری کردیم. البته لازم میدانم از ایشان مجددا تشکر نمایم.
حکیم مهر: از بحث انتقال که بگذریم، اجرای کامل ماده ۱۹ آییننامه نظارت بهداشتی دامپزشکی یکی دیگر از درخواستهای مسئولین فنی است. نظر شما در این خصوص چیست؟
معتقدم سازمان دامپزشکی قوانین خوبی برای نظارت دارد. مانند آییننامه مذکور اما چون سازمان دامپزشکی خود جزئی از وزراتخانه تولیدی است، لذا گاهی نمیتواند ضوابط و مقررات نظارتی و بهداشتی خود را با قدرت اعمال کند. اتفاقا یکی از ادله موافقان انتقال سازمان دامپزشکی به وزرات بهداشت هم همین است. اجرای ضوابط نظارتی و بهداشتی سازمان تضمین کننده سلامت دام و انسان است و این امری بدیهی است.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
در آخر همه متولیان و دست اندرکاران حرفه شریف دامپزشکی را به انسجام و همافزایی برای تعالی بیشتر این رشته کلیدی فرا میخوانم و انتظار دارم تا جوامع دامپزشکی و سازمان نظام و سازمان دامپزشکی با همدلی، هر ساله سمینارهای هماندیشی با هدف ارتقای این حرفه و رشته برگزار و همه با گرایشهای مختلف و بهویژه دانشگاهیان را به مشارکت فعال فرا بخوانند.
چرا ذره ای فکر نمی کنید که همه چیز پول، ریاست و پست و مقام گذرا نیست که شما و هم پالگی های تان
نگران از دست آن در وزارت جهادکشاورزی هستید؟