حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دامپزشکی دام کوچک مظلوم است و هیچ مکانیسمی وجود ندارد که به بخش خصوصی دام کوچک به شکلی خاص کمک ویژه کند، مثلاً به دامپزشک وام ۴ درصد بدهد و به او بگوید که بعد از ۶ ماه تنفس، شروع به بازپرداخت آن کند. فعالان دام کوچک بار سنگینی را تحمل میکنند و این بار روی شانه بخش خصوصی و افرادی است که شخصاً سرمایهگذاری میکنند.» این بخشی از گلایههای عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات است.
«دکتر حمیدرضا فتاحیان» در گفتوگو با حکیم مهر به بیان دغدغههای دامپزشکی حیوانات کوچک میپردازد. او معتقد است که دامپزشکی جزو مشاغلی مثل پزشکی و وکالت است که میتوانند در ملکهای مسکونی یا شخصی ادامه کار دهند؛ اما بخشی هم هست که باید خودمان حواسمان باشد که بهانه به دست شهرداری ندهیم، مثلا اگر به بخشهای خدمات درمانی خود رنگ و بوی تجاری بدهیم، شاید بهانهای برای عوامل شهرداری باشد که بگویند در ملک مسکونی خود میتوانید طبابت کنید اما حق انجام تجارت مثل پتشاپ ندارید.
حکیم مهر: آقای دکتر، جایگاه دام کوچک کجاست؟
اهمیت و جایگاه دام کوچک در اشتغالزایی، خدمات بهداشت و پیشگیری از بیماریهاست، به شکلی که این بخش که در ۲۰ سال گذشته نسبت به دام بزرگ، خدمات اکونومی گاو و ... یک مقدار پرحاشیهتر بود، اخیراً خیلی تقویت شده است.
حکیم مهر: چرا؟
به چند دلیل؛ دلیل نخست نقش بهداشتی و پیشگیری و تاثیر آن در کاهش هزینههای جامعه انسانی است. دوم اینکه نقش مهمی در اشتغالزایی ردههای مختلف دامپزشکی دارد؛ از فوق دیپلم گرفته تا کارشناس دکترای عمومی و دکترای تخصصی، حتی جوانب آن هم خیلی بزرگ است و اشتغال زیادی ایجاد میکند. سوم تغییر بازار اقتصادی اسب یا گاو است.
امروز توجه افراد جامعه، دانشجویان، دستیاران تخصصی و حتی کاردانها و کارشناسها به سمت دام کوچک متمایل شده است. با توجه به گسترش بیمارستانها و کلینیکها در سطح تهران و کل کشور، این خبر خوبی است که بگوییم بخش قابل توجهی از دانشآموختگان ردههای مختلف در دام کوچک فعال هستند و ارائه خدمات میدهند. در واقع این بخش تبدیل به یک سازمان بزرگ با منابع شخصی و بدون کمک از منابع دولتی شده که با حمایت بالاسری سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی و حمایت معنوی آنها و اختیار دادن به افراد، خدمات میدهند و میتوانند اشتغال ایجاد کنند و در واقع به نوعی در روند تولید پول، بهداشت و خدمات به جامعه کمک کنند.
حکیم مهر: مهمترین چالشهای حوزه دام کوچک چه چیزهایی هستند؟
دام کوچک مشکلاتی دارد که بخشی از آن مربوط به تفکرات قدیمی است که افراد نسبت به این حوزه مخصوصاً سگ دارند و شاید به طور کلی مقاومتی در بین افراد جامعه وجود دارد. مشکل دوم مشکل منابع اقتصادی است، به این معنا که افرادی که به شکل شخصی سرمایهگذاری میکنند، به اندازه سرمایهگذاری خود، بازدهی و بازخورد مالی نخواهند داشت، مثلا اگر شما در یک مرکز پزشکی اقدام به درمان و جراحی کنید، هم تحت خدمات بیمهای قرار میگیرید و هم تعرفههای نگهداری بیمارستان ضوابطی دارد. در واقع وزارت بهداشت، وزارت نیرو و وزارت ارتباطات به کاهش هزینههای شما کمک میکنند اما دامپزشکی انگار یک ملک شخصی و جایی است که فرد باید خودش هزینهها را بدهد؛ اگرچه تعداد کیس افزایش پیدا کرده اما چون هزینهها بالا رفته، باز هم درآمد بالا نیست.
از طرف دیگر هیچ مکانیسمی نداریم که به بخش خصوصی دام کوچک به شکلی خاص کمک ویژه کند؛ حمایت کند و مثلاً به دامپزشک وام ۴ درصد بدهد و به او بگوید که بعد از ۶ ماه تنفس، شروع به بازپرداخت آن کند. فعالان دام کوچک بار سنگینی را تحمل میکنند و این بار روی شانه بخش خصوصی و افرادی است که شخصاً سرمایهگذاری میکنند.
حکیم مهر: اخیراً شهرداریها علیرغم نامه صریح وزارت کشور، مشکلاتی را برای کلینیکهای دامپزشکی به وجود آوردهاند. چرا؟
اگر بخواهیم به این قضیه منصفانه نگاه کنیم، دامپزشک فعالیت میکند و باید مجوز فعالیت به او داده شود. کمااینکه دامپزشکی هم جزء مشاغلی مثل پزشکی و وکالت است که میتوانند در ملکهای مسکونی یا شخصی ادامه کار دهند. اما بخشی هم هست که باید خودمان حواسمان باشد که بهانه به دست شهرداری ندهیم. مثلا اگر به بخشهای خدمات درمانی خود رنگ و بوی تجاری بدهیم، شاید بهانهای برای عوامل شهرداری باشد که بگویند در ملک مسکونی خود میتوانید طبابت کنید اما حق انجام تجارت مثل پتشاپ ندارید. پتشاپ را هم نمیتوان از سیستم خدمات درمانی دامپزشکی حذف کرد، چون واقعاً یک ضرورت است.
من فکر میکنم با ایجاد یک تعادل بین بخش خدمات درمانی و جدیتر گرفتن یک طبقه از ساختمان به بخش خدمات و کوچکتر کردن بخش پتشاپ، این بهانه از دست شهرداری گرفته میشود. گویا اخیرا شهرداری در یکی از استانهای کشور به کلینیکی رفته بود و دیده بود که اتاق دکتر و مرکز طبابت در انتهای کلینیک ۱۳۰ متری واقع شده و ۹۰ متر از فضا به پذیرش و پتشاپ اختصاص یافته است. این مساله آنها را برانگیخته که اگر اینجا مرکز طبابت است، پس چرا شبیه مغازه طراحی شده است؟
من به ریاست محترم سازمان نظام هم عرض کردم که درست است پتشاپ از ملزومات درآمد و ارائه خدمات در دام کوچک است، اما اگر این بخش را خیلی بزرگ کنیم، انگار بخش درمانی خیلی کوچک شده است. بخش درمانی است که طبق آییننامه به من کلینیسین اجازه میدهد تا در ملک مسکونی کار طبابت کنم، اما پتشاپ شهرداری را به آن سمت میبرد که دامپزشکان کالایی را میخرند و میفروشند.
حکیم مهر: آیا استفاده از داروهای انسانی به صورت محدود در دامهای کوچک مجاز است یا خیر؟
از آنجا که داروهای دامپزشکی از طیفهای مختلف مثل آنتیبیوتیک، انسیدها، بیهوشی و هر آن چیزی که ویتامین است به شکل قانونی یا اجازه واردات ندارند یا مجری آنها را وارد نمیکند، در بعضی قسمتها مجبور هستیم که داروهای دامپزشکی را رها کنیم و به داروهای پزشکی برسیم. از طرفی بازار از داروهای دامپزشکی تهی است. من کلینیسین یا موسسه یا جراح بیمارستان وقتی میبینیم که بازار تهی از داروهای با فارماکوپه دامپزشکی است و مجوز سازمان دامپزشکی روی آن نیست و دارو به دست من نمیرسد، یا باید آن را به صورت قاچاق قبول کنم که این از نظر بهداشتی درست نیست، چون احتمال دارد که از نظر بهداشتی هر اتفاقی در آن افتاده باشد یا مجبور هستم که به داروهای پزشکی پناه ببرم.
داروهای پزشکی هم شاید برای دام کوچک خیلی مناسب نباشد، چون دوز آن بر اساس جثه انسان تعریف شده و اگر بخواهد در دام کوچک مصرف شود، روتهای تجویز را پیچیده میکند. مثلا ممکن است ما نتوانیم به یک حیوان، خوراکی دهیم اما میتوانیم آن را شیاف بگذاریم یا به حیوانی نتوانیم تزیریق کنیم اما میتوانیم خوراکی دهیم.
اشکال دارویی که در انسان و دام متفاوت است، در خارج از ایران تهیه شده و به شکلهای مختلف ساخته شده و در اختیار تمام کلینیسینها در تمام دنیا قرار میگیرد. ما این شانس را نداریم که از آنها استفاده کنیم و مجبور هستیم آن داروها را از پزشکی تهیه کنیم. معضلی که وجود دارد این است که بخشی از دارو باقی میماند و دور ریز آن از نظر استراتژی عدم اسراف و مصرف بهینه درست نیست؛ خصوصاً با آن حجمی که کارخانههای داروسازی یارانه میگیرند، این داروها حیف میشود. لذا اگر یک ویال دارو بر اساس تفکر دامپزشکی ساخته شود، شاید بر اساس درصد، غلظت و میزانی که لازم است، تا آخرین قطره هم استفاده شود.
حکیم مهر: آیا کلینیکهای دامپزشکی اجازه پانسیون حیوانات را دارند؟
کلینیکهای دامپزشکی اجازه پانسیون حیوانات را ندارند به خاطر اینکه تماموقت نیستند، چون تماموقت نیستند کلینیسین و کارشناس ما در طول شب حاضر نیست. کلینیک میتواند حیوان را نگه دارد اما از نظر اخلاقی هم درست نیست، چون انگار حیوان در یک چهاردیواری که خدماتی نمیدهد، محصور شده است.
اگر کلینیکی از نظر آییننامهای ۲۴ ساعته باشد که چنین چیزی نداریم، آن موقع میتواند مجوز پانسیون را داشته باشد. پس عدم مجوز به خاطر کوچک بودن کلینیک نیست بلکه به دلیل این است که کلینیک تماموقت نیست.
مراکز بیمارستانی میتوانند حیوانات را نگه دارند به این دلیل که کلینیسین، دکتر، خدمات تصویربرداری، آزمایشگاهی، خدماتی که در لحظه نیاز است و مراقبتهای ویژه را در اختیار دارند که به حیوان ارائه کنند. اگر نه مجموعهای که ساعت ۱۰ شب تا ساعت ۱۰ صبح فردا تعطیل میشود، حیوانات رها میمانند؛ اگر هم فردی بخواهد در آنجا کار کند، از نظر ساعت کاری تخلف است و شاید سازمان نظام آن را بهعنوان متخلف بشناسد.
حکیم مهر: نحوه ارائه خدمات به حمایتیها به چه شکل است؟
دکتر آلداوود و همه بزرگانی که در این زمینه کار کردند، تلاش زیادی به خرج دادند تا حیوانات را تحت پوشش قرار دهند. اخیرا تعداد حمایتیها زیاد شده و این خیلی خوب است. آنها به حیوانات بیسرپرست کمک میکنند و از قلب، عاطفه و زندگی خود وقت میگذارند. اما اینکه یک کلینیسین یا یک مجموعه درمانی بتواند به تمام حیوانات تحت پوشش آن افراد کمک کند، یک مقدار پیچیده است؛ چون فردی که به حیوان کمک میکند، تمایل دارد که هزینه کمتری از او گرفته شود. کلینیکی که در حال تاسیس است یا تاسیس شده و کار میکند، هزینهها مثل آب، برق، گاز، اجاره، بیمه و مالیات را به شکل صد در صد پرداخت میکند. وقتی آن فرد انتظار دارد که هزینهها به پایینترین میزان ممکن برسد، کلینیسین هیچوقت نمیخواهد خدمات خود را به پایینترین سطح ممکن برساند. بلکه دوست دارد خدمات خود را در سطح کیفی بالا حفظ کند. وقتی میخواهد بالا نگه دارد، تناقض پیش میآید و از نظر اقتصادی شاید خدمات بهینه را در آینده نتواند بدهد.
در این خصوص باید یک سازمان مردمنهاد به شکل جدی شکل بگیرد و افراد معتمد با نظارت مقامات دولتی و بدون نفوذ مقامات دولتی، بالای سر آنها قرار گیرند و سازوکاری به آنها بدهند، به طوری که افرادی که کمک میکنند حقوق بگیرند و منتفع شوند و همه انرژی آنها برای حیوانات بیسرپرست نباشد. باید یک سازمان مردمنهاد باشد که منبع مالی داشته باشد. کلینیسینها هم باید سعی کنند هزینههای خود را برای افراد بیبضاعت معتدلتر بنویسند. در هر صورت فرقی نمیکند افراد بیبضاعتی هم هستند که پت نگهداری میکنند.
به طور کلی صورت مساله یکی است و پاسخ آن هم یک خروجی دارد و آن اینکه باید خدمات را ارزانتر بدهیم که بتوانیم خود را حفظ کنیم. اقتصاد به من اجازه نمیدهد و تا جایی میتوانم کنار بیایم که سیستمهای مردمنهاد کمک کنند.
حکیم مهر: آیا میتوان با هماهنگی جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک و همکاری کلینیکهای دامپزشکی شیوه سیستماتیکی برای کمک به حیوانات بیصاحب یا بیمار پیشبینی یا اجرا کرد؟ مردم با چنین حیواناتی مواجه میشوند و نمیدانند که چه باید بکنند؟
بهتر است قضیه را بزرگتر نگاه کنیم. اگر بگوییم برخی افراد در تهران هوملس هستند، پس باید مراکزی بتواند اینها را تحت پوشش قرار دهد. این مراکز به خودی خود با وانتی که آش داغ میآورد، قابل اجرا نیست. شهرداریها، معاونتهای فرهنگی در قسمتهای مختلف، وزارت کشور، وزارت بهداشت، سازمان محیط زیست یا شاید هلال احمر و ... میتوانند تحت پوشش قرار دهند و حمایت کنند. حیوانات از این قاعده مستثنی نیستند. نباید فراموش کنیم که هزینه درمان انسان با هزینه درمان حیوان از نظر متریال و مواد مصرفی فرقی نمیکند.
ما میتوانیم از رئیس صنف که رئیس سازمان نظام دامپزشکی است در کنار سازمان دامپزشکی به اضافه مجموعه کلینیکی کمک بگیریم، اما من فکر کنم راه موفقی نخواهد بود. اگر مثلاً سازمان نظام دامپزشکی، سازمان دامپزشکی، اداره کلهای دامپزشکی، شبکههای دامپزشکی به اضافه کلینیکها در کنار هم باشند که بخواهند خدمات به بخش حامیان یا افراد کم بضاعت یا بیبضاعت بدهند، باز هم این مساله حل نخواهد شد، بلکه یک سیستم مالی و یک نظارت مالی و مدون از طریق سازمانهای مردمنهاد لازم دارد که با نظارت سیستم حاکمیت یا حاکم به اضافه کلینیکها بتوانند به هم کمک کنند. در واقع اینجا هیچ کدام نباید بگویند من هستند؛ همه باید تبدیل به نیممن بشوند که یک اتفاقی بیفتد. اگر بگوییم کلینیکها با هم یک مجموعه تشکیل دهند، سازمان نظام و سازمان دامپزشکی هم کنار آنها قرار گیرد، باز هم همین است که هست. الان هم سازمان نظام و سازمان دامپزشکی کنار آنها هستند، حامیان هم هستند و حیوانات مصدوم و کلینیکها هم وجود دارند. مثلا حیوانی که کاملاً آسیب دیده و تصادفی و خیلی عصبی است، میتواند به دامپزشک حمله کند و جان دامپزشک را به خطر بیندازد. دامپزشک از جان خود مایه میگذارد و سازمان هم اجازه داده که این کار را بکند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
در امور درمانی و بهداشتی اصل بر دسترسی آسان و در اسرع وقت همراه با کیفیت و دقت و استاندارد است و به همین دلیل ، به پزشکان از مطب تا سطح درمانگاه، اجازه استفاده از اماکن مسکونی اجاری یا ملکی ، با رعایت عدم مزاحمت ، داده میشود.
اما برای بیمارستانها، موضوع فرق میکند ،بخصوص رفت و آمد شبانه روزی و میزان بالای مراجعات و حواشی مربوطه ، از جمله نیاز به محل توقف خودروها به تعداد زیاد و بسیاری نکات ریز و درشت دیگر ،باعث میشود حضور بیمارستانها در بافت مسکونی امکان پذیر نباشد . این موضوع در رابطه با دامپزشکی دام بزرگ که پر واضح است و در رابطه با دام کوچک نیز همان مشکلات گروه پزشکی به علاوه سر و صدای حیوانات علاوه بر صاحبانشان هم اضافه می شود .
همین نکات بیان شده که فقط گوشه ای از مشکلات تاسیس یک بیمارستان دام کوچک است ، بخوبی رویکرد نادرست فعلی ، در صدور بی رویه پروانه بیمارستان دامپزشکی با ساده ترین شرایط ،در مناطق مسکونی را نشان می دهد . شما فقط تصور کنید در نیمه شب ، تعدادی سگ و گربه پر سرو صدا را که ممکن است بستری شده باشند و یا در حال مراجعه به بیمارستان ، انشاله شبانه روزی ،باشند !! و البته صاحبان اغلب بی ملاحظه شان را هم به این مجموعه دیوانه کننده اضافه کنید !!
اگر قرار است قوانین پزشکی را بر شرایط دامپزشکی منطبق کنیم لازم است مانند گروه پزشکی ، بیمارستانهایمان هم در مناطقی با کاربری خاص یعنی کاربری بهداشتی ، درمانی تاسیس شود تا هم مانع مخاطرات بهداشتی شود و هم مزاحمتی برای مردم ایجاد نکند و هم مراجعه کننده ها از خدمات جانبی ضروری مناسبتری برخوردار باشند . بنابر این تاسیس بیمارستان دامپزشکی در مکانهای مسکونی و اجاره ای کاملا " غیر منطقی و در تناقض با اصول اخلاقی و وجدانی است و حتی علمی و پراکتیکال هم نیست .
حال بماند که یک بیمارستان دام کوچک اگر می خواهد واقعا" یک بیمارستان باشد و خدمات شبانه روزی بدهد نمیتواند فقط با سه یا چهار دامپزشک تاسیس شود ولی اکنون حتی فقط با نام سه یا چهار دامپزشک تاسیس میشود و از حضور فیزیکی همین تعداد نیز خبری نیست !!
یک بیمارستان دامپزشکی دام کوچک علاوه بر فضای کافی و تجهیزات مناسب، حتی در یک حساب سر انگشتی ساده ، به پنجاه نفر پرسنل ثابت و اجباری ، برای مراجعات عادی شبانه روزی نیاز دارد، تا بتواند بر خود نام بیمارستان بگذارد .