
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در
حالی که قریب به شش ماه از مرگ «پیروز» توله یوز ایرانی میگذرد و به رغم وعدههای فراوان، هنوز نتایج کالبدگشایی اعلام
نشده است و علت بیماری و مرگ این حیوان در هالهای از ابهام قرار دارد.
به گزارش حکیم
مهر، پیروز در شامگاه جمعه پنجم اسفندماه ۱۴۰۱ به دلیل بیماری نارسایی حاد
کلیه به بیمارستان دامپزشکی مرکزی، انتقال داده شد. در همان زمان اخبار متعددی از
سلامت جسمی این توله یوز منتشر میشد، تا اینکه در نهایت نهم اسفند اعلام شد که «پیروز»
در سن ۱۰ ماهگی
و بر اثر بیماری تلف شد. در همان زمان برای مرگ او دلایل زیادی اعلام شد اما هیچ
کدام به صورت رسمی اعلام نشد و همه چیز موکول به زمانی شد که نتایج کالبدگشایی
اعلام شود. اگرچه علت اصلی مرگ نارسایی کلیه اعلام شد ولی علت ایجاد این نارسایی
منوط به جواب آزمایشات پاتولوژی شد که قرار بود جواب آن بین ۱۰ تا ۱۴ روز دیگر آماده شود.
اگرچه «دکتر فرهنگ ساسانی» استاد دپارتمان پاتولوژی دانشکده
دامپزشکی دانشگاه تهران نتایج ابتدایی کالبدگشایی «پیروز» را در روز ۱۱ اسفند اعلام کرد اما نتایج
نهایی کالبدگشایی هنوز هم اعلام نشده و همچنان سکوت در این باره ادامه دارد.
حالا و بعد از گذشت قریب به شش ماه، «دکتر فرهنگ ساسانی» در گفتوگو
با حکیم مهر اظهار میدارد که مدتهاست
پاسخهای کالبدگشایی را از طریق دانشکده به سازمان حفاظت محیط زیست ارسال کرده
است، چون به گفته سازمان، دانشکده دامپزشکی مسئول انتشار نتایج نیست و خود سازمان
حفاظت محیط زیست باید نتایج را اعلام کند.
وی تصریح میکند: «من برای آزمایشهای پیروز کلی وقت گذاشتم
و حدود ۵۰۰
لام از سر تا پای او زدم و هر چه دیدم را در قالب حدود ۱۵ صفحه برای سازمان حفاظت محیط
زیست فرستادم و حالا این سازمان باید پاسخگوی مردم باشد.»
حکیم مهر: آقای دکتر، قرار بود که نتیجه کالبدگشایی و جواب
پاتولوژی «پیروز» اعلام شود و حتی تاریخی را هم برای این منظور اعلام کرده بودید.
هم جامعه دامپزشکی به لحاظ تخصصی و هم مردم از جنبه اجتماعی انتظار دارند که نتیجه
کار به صورت شفاف بیان شود. چرا اعلام نشد؟
این مساله باید از طریق دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و مدیریت
آن پیگیری شود. قرار شد که ما از طریق دانشکده نتایج را به سازمان حفاظت از محیط زیست
منتقل کنیم. چون آنها گفتند که مسئولیت آن با خود سازمان محیط زیست است. پاسخهای
ما مدتهاست که در خدمت عزیزان هست.
حکیم مهر: شما نتیجه را برای دانشکده دامپزشکی فرستادید یا
برای سازمان حفاظت محیط زیست؟
من که عضو دانشکده دامپزشکی هستم و زیر نظر آنها کار میکنم.
بار سوم است که نتیجه کیسهایی را که کالبدگشایی کردم، از طریق رئیس دانشکده برای
سازمان محیط زیست میفرستیم. آنها گفتند که دانشکده مسئول بیان نتایج نیست و خود
سازمان باید نتایج را اعلام کند.
حکیم مهر: یعنی خود سازمان حفاظت از محیط زیست از شما خواسته
که نتایج را اعلام نکنید و آن را به شکل محرمانه حفظ کنید؟
معمولاً دانشکده دامپزشکی این روند را انجام میدهد و بارها
این اتفاق برای ارگانهای مختلف افتاده که گفته نتایج کار را به آنها میدهیم و
برای آنها میفرستیم. بحث محرمانه و غیرمحرمانه بودن نیست؛ بحث این است که ما وظیفه
نداریم که مثلا اگر سگ یک نفر سرطان پستان دارد، نتایج آن را در فضای مجازی منتشر
کنیم.
حکیم مهر: درست است، اما اینجا که بحث انسان و اخلاق پزشکی
مطرح نیست که بگوییم اطلاعات بیمار نباید فاش شود.
فرقی نمیکند. بحث حیوان و انسان نیست. بحث این است که اگر یک
سگ سرطان دارد، آیا صاحب حیوان دوست دارد که مردم آن را بدانند یا نه؟
حکیم مهر: پیروز که متعلق به یک شخص خاص نیست بلکه تمام مردم
ایران صاحب پیروز بودند.
به هر حال سازمان حفاظت از محیط زیست باید جوابگوی مردم
باشد. من برای آزمایشهای پیروز کلی وقت گذاشتم و حدود ۵۰۰ لام از سر تا پا زدم و هر چه
دیدیم را در قالب حدود ۱۵
صفحه برای آنها فرستادیم. رئیس دانشکده دامپزشکی نیز آن را امضا کرد و برای رئیس
سازمان محیط زیست فرستاد.
حکیم مهر: آیا امکان آن نیست
که خلاصه آن را از زبان شما بشنویم؟
عرض من این است که با
دانشکده که صحبت میکنم، میگویند که سازمان محیط زیست مسئول هستند و ما مسئولیتی
نداریم. من هم قبول کردم و آن مقدار مصاحبهای را هم که کردم، کلیاتی بود از روندی
که در شب اول انجام شد تا ببینیم بعد از آن چه اتفاقی میافتد. حتی تا آخرین بخش
تمام آن داروهایی را که شب آخر گرفته بود، باید بررسی میکردیم. در واقع یک کار
کارآگاهی سنگین و پیچیده از ابتدا تا زمان مرگ حیوان صورت گرفت که کجا ممکن است چه
اتفاقی افتاده باشد. من تمام آن را روی کاغذ آوردم و در نتایج دانشکده هست. لذا
شما میتوانید به صورت منطقی و علمی از آنها بخواهید که یک جوابی به شما بدهند. از
طرفی حرفهایی که آنجا زدم، خیلی تخصصی است.
من اگر یک جایگاه مستقل
داشتم، می توانستم فعالیتهای خود را تشریح کنم. تازه آن زمان هم باید جواب نمونه
را به فرد صاحب حیوان میدادم و نمیتوانستم آن را رسانهای کنم. به ما حق بدهید
که در کارهای تخصصی این روند را طی کنیم و حرمت کیس را نگه داریم. اینکه نتایج
منتشر شود یا نه، نظر شخصی صاحب حیوان است. کسی نباید بتواند از من ایراد بگیرد که
چه حقی داشتی پاسخ را جار زدی؟ از دید ما نیز خود آن ارگان یا سازمان به منزله
شخص صاحب کیس است. اگر مسائل جمعی و اجتماعی هست، از آن به بعد گردن خود عزیزان
است که رسانه دارند و میتوانند در اختیار رسانههای دیگر قرار دهند.
بپذیرید که ما بدهکار پاسخ
نیسیتم و پاسخ را دادیم و کوتاهی نکردهایم. آن زمان چون به تعطیلات عید هم خورد و
برای این کار هزینه نیاز داشتیم، تا کارهای حسابداری طی شود، حدود یک ماه طول میکشید.
چون در آن آزمایشهای سنگین و گران هم داشتیم. اینها مانع از این شد که بلافاصله و
در هفته بعد از آن جواب را ارائه دهم. برخی این مساله را با پزشکی قانونی مقایسه میکنند
و می گویند که اگر آن را به پزشکی قانونی میدادید، ظرف دو هفته پاسخ میداد، در
صورتی که این صحیح نیست و نوعی توهین به من است.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی
که در اختیار ما قرار دادید.
دامپزشک اجازه ی افشای اطلاعات پرونده ی بیمار را ندارد. ایشان درست میگویند. متولی این حیوان سازمان محیط زیست است و اگر پاسخ میخواهیم از آنجا باید پیگیر بود نه اینکه انتظار افشای اطلاعات پزشکی بیمار را از دامپزشکی بخواهیم.
|
حرف راستی آزمایشی است نه افشای پرونده، اگر یک مشتری خصوصی بود بله شما درست میفرمایید ولی در این مورد مخاطب کل مردم ایران هستند و نه یک شخص. ..........................
کشور جهان سوم یعنی همین .واقعا موندم هنوز توقع دارید ........................
دلیل مرگ پیروز خوراندن اتیلن گلایکول بود. ............. خودتان میدانید به چه علت این عمل انجام گرفت.
|
لطفا اگر در جریان هستید اسم و فامیل شریفتون رو هم بفرمایید
|
اسم و فامیل بنده به چه درد شما میخوره؟ …..انتشار نمیده و شده رسانه سرکوب عقیده وگرنه در کامنت با جزئیات توضیح داده بودم که چرا پیروز کشته شد. ...........................
هم اتاقی بنده در دوره رزیدنتی یک رزیدنت پاتولوژی بود که بسیار رابطه نزدیکی داشتیم. در دانشکده بودم که مسیج داد و درخواست کرد که به اتاق رزیدنتهای پاتولوژی بروم و همه وسایلش که آنروزش را جمع کنم و به خوابگاه ببرم. قبول کردم ولی از او پرسیدم مگر خودش کجاست؟ جوابی نداد. شب با او تماس گرفتم دیدم جواب نداد. صبح وقت نماز دیدم یک نفر با در اتاق ور میرفت و صدا زدم خودش بود برگشت ولی ۳ نفر با ظاهر شلخته، ریش بلند و پیراهن دکمهای که چروک بود و روی شلوار افتاده بود همراه او بودند. سریع وارد اتاق شدند و وسایلش را برداشتند من هم هاج و وام بودم که چه اتفاقی داره میافته. کلی وسایلش را برداشتند و رفتند. هم اتاقی ما خیلی ژولیده بود و تمام گوشی، لبتابش فرمت شده بود. بعد فهمیدم کامپیوتر اتاق رزیدنتها هم فرمت شده بود و تمام اسلایدها و نمونههای ارسالی را هم با خود برده بودند. از او ماجرا را پرسیدم چیزی گفت که هنوز برایم کمی باور کردنش سخت است که چرا ................... ماجرا به ۴-۵ هفته قبل برمیگشت که روزی یک سطل پر از نمونه بافتی در فرمالین از یک گاوداری در استان ........ به دانشکده ارسال شده بود. این نمونهها پس از اینکه در اختیار دکتر .......... قرار گرفته بود، هم اتاقی رزیدنت ما را مسئول خواندن اسلایدها و تهیه گزارش اولیه کرده بود. با توجه به آسیبهای سلولی و گنجیدگیها در سلولهای مغز، کلیه، پوست، کبد، روده، ریه و غیره گزارش که تهیه شده بود احتمال مسمومیت با سرب تشخیص داده شده بود. بله این احتمال به صورت کتبی به دامپزشک مسئول گاوداری ارسال شده بود و دامپزشک مسئول گاوداری به سبوس و کنجاله برنج مصرفی در دام داری شک کرده بود. پس از فرستادن به آزمایشگاه مشخص شده بود که کنجاله برنج مسموم به سرب بوده که وارداتی بوده و احتمالأ در انبارهای دولتی برای خراب نشده و حشره نزدن به آنها سم زده شده و بعد موقع فروش سبوس آن را جدا کردند و به گاودار فروختند علاوه بر اینکه برنجش را در بازار فروختند. اینگونه خبر به استانداری …. رسیده بود و او هم لات و لوتهایش را برای خفه کردن دکتر ........ و هم اتاقی ما فرستاده بود چون صادرات و واردات انحصاری بدست یک ارگان انجام میشود و کسی همه …….
|
دوست عزیز، دانشگاه تهران همیشه همین بوده ............................
|
بنده های خدارو از سر خواب بلند کرده فرستاده
|
جالب بود . از این قماش کار ها در این مملکت برای حفظ بعضی چیز ها آلا ماشاالله است
امیدوارم و از خدا میخواهم هر کسی که با عملش باعث از بین رفتن پیروز زیبا شد و باعث اشک دوستداران پیروز شد که این ناراحتی و اشک ها هنوز هم ادامه دارد، در این دنیا به بدترین نحو تاوان عملش رو ببینه و هیچوقت روی آرامش رو نبینه که قطعا هم نخواهد دید.
اینکه حکیم مهر برای رسیدن به پاسخ سؤالش با آقای دکتر ساسانی مصاحبه کرده و با اصرار از ایشون خلاصهای خواسته عجیب و خندهداره. واضحه که نهاد متولی پیروز تنها جایی هست که باید به سراغش رفت!
|
کاملا درسته
مرگ پیروز ربطی به محیط زیست نداره، حکیم مهر سانسور میکنه وگرنه همه فهمیدند پیروز بدست چه کسانی کشته شد.
|
سعی کنید برای موارد بعدی با تجربه تر اقدام و اسم های بهتری انتخاب بکنید
................... دکتر ساسانی سنجیده سخن گفتند و اسرار نگو را مگو کردند و همگان فهمیدند موضوع از چه قرار است.
محیط زیست نمیخواد بیشتر از این صداش دربیاد
علاوه بر مسمومیت با آنتی بیوتیک انگار مسمومیت با ترکیب دیگری هم اتفاق افتاده
محیط زیست سعی میکنه با خرید وقت، مساله فراموش بشه
ولی فکرکنم دیگه همه میدونن چه کسی و یا چه کسانی مقصر بودن!