سایت سازمان نظام دامپزشکی نوشت:
به بهانه فرا رسیدن سال نو و بهار طبیعت، مقالهای تحت عنوان «فرهنگ سازی برای برای جلوگیری از تخریب و انهدام محیط زیست» به قلم «دکتر حسن تاج بخش» چهره ماندگار دامپزشکی، استاد ممتاز بازنشسته دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
خلاصه
چهار بنیان اصلی یعنی خاک، آب، هوا، تابش خورشید که بُن مایههای آفرینشند، باید به حالت سلامت، با معیارهای اعتدال و دوری از پلیدیها و آلایشها باشند تا محیط زیست، زنده و سرشاد باشد، در این صورت تعادلِ وجودیِ گیاه، حیوان و انسان برقرار خواهد بود. مهمترین عاملِ آلوده کننده و تخریب کنندة محیط زیست، خود انسان است. محیطِ زیست مجموعهای بزرگ از اجزاء و عوامل مختلفِ کنش و واکنش پذیر است که در طیّ میلیونها سال تکوین و تکامل یافته و هر گونه تغییر و تخریبی در آن، چنانکه شاهد هستیم، نتایج زیان بار و جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. برای این امر وضع قوانین و آئیننامههای مناسب و اجرای صحیح و به موقع، ضروری است. ولی از آن واجب تر فرهنگ حفظ محیط زیست است که باید در روح تک تک افراد اعم از توده عادی مردم و یا مسئولان رسوخ کرده باشد. اگر افراد به کاری ایمان نداشته باشند با اجبار هم از اجرای صحیح آن سرباز خواهند زد. در قرآن کریم از سجده و تسبیح زمین و آسمان، کوهها، گیاهان، حیوانات و خلاصه آنچه در کائنات است بارها یاد شده و نوعی روح و گویایی برای همه چیز وجود دارد. یا به عبارتی، راز زندگی در جاندار و بیجان نهفته است و جریان دارد. حال که چنین است، این همگان را نباید آزرد و نباید تخریب کرد و برای نابودی محیط زیست، دلیلهای پنداری و ساختگی نباید تراشید، اگر چنین کنند، خود و نسل خود و نسلهای آینده را میآزارند و در پیشگاه حقیقت باید پاسخگو باشند. انسان با تداوم کوشش و تلاش برای ایجاد زندگی آسانتر و مرفهتر و حمل و نقل سریعتر که همه اگر صحیح انجام شود، میتواند مفید باشد، تغییرات زیان آوری را در محیط زیست ایجاد میکند و از طبیعت به شدّت بهرهکشی مینماید و غالباً محیط زیست را به نابودی میکشاند. بهترین بهرهوری آن است که چنان عمل کنند که تا ممکن است زیانهای کمتری به محیط برسانند، تا مگر آلودگیها اندک شوند و با پاکسازیها و بازسازیها چرخة محیط زیست را به سامان آرند، نه آنکه آن را از این هم نابسامانتر نمایند.
آب را و خاک را بر هم زدی ز آب و گل نقش تن آدم زدی (19)
چهار بنیان اساسی خاک، آب، هوا، تابش خورشید (آتش)، که همه بنیان آفرینشند، باید به حدّ اعتدال و پاکیِ خود و دوری از آلایشها باشند تا جهان زیست زنده باشد و تعادل وجودی انسان و حیوانات برقرار باشد، همین، تعادل محیطِ زندگان است (22، 8، 6 و 3). به گفته شیخ اجل سعدی
چـــارطبع مخالف سرکـــش چند روزی بُوَند با هم خوش
چون یکی زین چهار شد غالب جان شیرین برآید از قالب (13)
محیط زیست خود مجموعهای بسیار بزرگ و درهم پیچیدهای از اجزا و عوامل مختلف و بر هم اثر گذاری است که در طی میلیونها سال تکوین و تکامل یافته و در بستر آن زندگان از حدّ یک یاخته تا گیاهان علوفهای و دانهای، درختان، پرندگان، خزندگان، پستانداران و سرانجام سرسلسلة پستانداران یعنی انسان به شکوفائی ادامه داده و امید است نسل امروزین و فرداهای آنان روندِ تکاملی خود را به سلامت بگذرانند (22، 14 و 5):
به سلامت گذران منزلِ پیری و مکن خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده (9)
با جهان بینی اسلام تمام کائنات زنده است و زیست شناسی و علوم طبیعی همه اشیاء را در بر میگیرد (17 و 5).
در قرآن کریم از سجده و تسبیح زمین و آسمان، کوهها، گیاهان، حیوانات و خلاصه آنچه در کائنات موجود است بارها یاد شده و نوعی روح و نطق برای همه چیز قائل است. اقرار به وحدانیت خداوندی نه تنها فطرت انسان بلکه فطرت ازلی همة موجودات اعم از جاندار و بی جان است:
وَلِلّهِ یَسجُدُ ما فِی السَّمواتِ وَ مَا فِی الْاَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ و الْمََلئِکَةُ وَ هُمْ لایَسْتَکْبِروُنَ (سجده مستحب). النحل، آیة 49
«و مر خدا را سجده کند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از جُنبده و فرشتگان، همه بی هیچ تکبّر به عبادت خدا مشغولند».
حاج ملّاهادی سبزواری، فیلسوف و عارف بزرگ (فوت 1289 ق)، در شرح مثنوی با توجه به این آیه، حیوانات، جمادات، و نباتات را تحت توجه اسماء الهی شمرده و همه را فانی در وجود حق میداند: «پس همه لک الوجود و لک الملک[1] میگویند بالفطره و این اقرار به ربوبیت و اَ لَست را بلی گفتن است خاصه از جماد و نبات و حیوان ... به علاوه هر جماد و نبات و حیوان صامت در تحت اسمی واقعند از اسماء حسنی[2] و به او فانی اند». و اَ لَست را بلی گفتن اشاره است به آیة 172 سوره الاعراف که در آن خداوند میفرماید: «آیا من پروردگار شما نیستم همه گفتند بلی به خدایی تو گواهی دهیم».
خداوند کریم در آیة 18 سوره الحج فرماید: اَ لَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ مَنْ فِی اْلاَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوابُّ وَ کَثیرٌ مِنْ الْنَّاسِ وَ کَثیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَ مَنْ یُهِنِ اللهُ فَمَالَهُ مِنْ مُکْرِمٍ اِنَّ اللهَ یَفْعَلُ مَا یَشاءُ: «آیا ندیدی که خدای را سجود میکند و فرمان میبرد هر که در آسمان و هرکه در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردمان، و بسیاری از مردمان نیز سزاوار عذاب شدند و هر که را خدا خواهد خوار کند، کسی او را گرامی نتواند کرد که خدای بزرگ آن کند که خود خواهد».
خدای بزرگ در آیة 41 سوره النور فرماید: اَ لَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَواتِ وَ اْلاَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ وَ اللهُ عَلیمٌ بِمَا یَفْعَلوُنَ: «نه ببینی و نمیدانی که هر کس در آسمانها و زمین است خداوند را میستاید و پرندگان بالهای خود را در میان آسمان و زمین میگسترند و همگی نماز و سپاس خود را میدانند و میگزارند و خداوند هرچه کنند آگاه هست».
از این آیة شریفه و سایر آیات چنین بر میآید که هر چه در آسمانها و زمین است، بی جان و جاندار، همچو پرندگان ستاینده و سپاس گوی خداوندند و به کار خود آگاهی دارند، یعنی ادراک و شعور آفرینش در همه چیز جریان دارد و موجود است (21، 18، 15، 12 و 10) به فرمایش مولانا جلال الدین بلخی:
نطق آب و نطق خاک و نطق گِل هست محسوس حواس اهل دل
فلسفی کو منکر حَنّانه[3] است از حواس اولیا بیگانه است (19)
پس همه چیز در آفرینش یا به عبارتی دیگر تمام محیط زیست و زیستیان، شعور و احساس و درک و نطق خود را دارند و ثناگوی ایزد بخشایندهاند، آری آنان را نباید آزرد، نباید تخریب کرد و برای نابودی محیط زیست دلیلهای پنداری و ساختگی نباید تراشید، اگر چنین کنی، خود و نسل خود و نسلهای آینده را میآزاری و در پیشگاه حقیقت باید پاسخگو باشی .
تمایز بین ماده زنده و مرده چندان نیست، بلکه هر دو دائماً در حال تحولند و مراحل و تظاهراتی از پدیدة حیات و تابشِ هستیِ کُل بر جهان آفرینشند. حیات نیروی محرکی است که همان نَفْسِ نباتی و نفس یا روح حیوانی است و به تعبیر ابوعلی سینا این آخری همان جان است. درجهای بالاتر از اینها روح نفسانی یا نفس ناطقه یا روح ملکوتی است که در کلّ کائنات جریان دارد و سلسله جنبان اصلی حیات است و به تعبیر فارابی بر زندگان ریاست فائقه دارد، مرئوس خاصّی ندارد ولی همه در اختیار اویند. نفس نباتی و حیوانی یا به عبارتی گیاه و حیوان از «نفس کلّی عالم» منشاء گرفتهاند که از آن مجموع «نظریه حیات» سرچشمه میگیرد. حیات، معجزه وار از بیکرانْ دریای بی حس و مرده بر نمیخیزد بلکه از منشاء و مادّة «اولی» که همان وجود ازلی یا به تعبیری «نورالانوار» است برخاسته و پس از طی مسیری طولانی باز به او باز میگردد. هر مرحلهای از حیات از جماد تا نبات و از حیوان تا انسان به واسطة نمودِ «نَفْسی» تازه یا جلوهای تازه شکل میگیرد که همه جزئی است از نفسِ کلّی عالم یا روحِ آفرینش. زادگانِ سه گانه: جماد، نبات و حیوان به هم پیوستگی دارند، به حدّی که عالیترین جماد یک مرحله پایین تر از پست ترین نبات است. بالاترین نبات، یک مرحله پایین تر از پست ترین حیوان است. بالاترین حیوان یک مرحله پایین تر از انسان است. زیست شناسی و حیوان شناسی دوران اسلامی گرچه از سرمایههای کهن ایران و یونان بهرهور است، ولی پشتوانة عظیمی چون قرآن دارد که گیاه، حیوان، انسان، جماد، افلاک را نشانههای عظمت الهی میداند (18، 17، 16، 11، 5، 4، 1).
پس بررسی و غور در این پهنة وجود و نگهداشت آن از آلایشها و تخریب و نابودی، نگرش و تکریم کتاب آفرینش است؛ علاوه بر این در زندگی روزمره نیز کاربرد دارد. به همین علّت است که در ایران و در سایر ممالک مسلمان ، دانشمندان علوم طبیعی همه رنجها را برخود هموار داشته و در این قسمت در زمان خود گوی سبقت از همگان ربودند و در زمان خویش محیط زیستی سالم و طبیعی زیبا و سرشار از شادمانی داشتند (6، 5 و 4).
نگرشی بر وضعیّت محیط زیست در چند دهه گذشته، نمایانگر تخریب شدید این محیط به دست انسان و به اصطلاح برای راحتی و زندگی بهتر است که متأسفانه نتیجه عکس داده و خود انسان را در معرض آسیبهای شدید قرار میدهد. آری ادامه آلوده کردن محیط و نابود کردن فضای متعادل زیست، سبب آلودگی شدید جوّ، کاهش تنوّع زیست محیطی، پارگی لایه اوزن و پدیده گلخانهای میگردد و از همه بدتر، گرم شدن کره زمین، آب شدن یخهای قطبی، افزایش سطح آب اقیانوسها و تغییرات شدید اقلیمی و نابودی کشاورزی با دوام، کم شدن شدید سطح جنگلها و مراتع، به خطر افتادن حیات وحش، از بین رفتن دامپروری طبیعی و سالم را به بار میآورد. (14 و 6).
موثّرترین و مهم ترین عامل ایجاد تغییرات خرابگر زیست محیطی همانا انسان است که با تداوم کوشش و تلاش برای ایجاد زندگی آسانتر و مرفّهتر و حمل و نقل سریعتر، تغییرات زیان آوری را در محیط زیست ایجاد میکند. کشاورزی، صنعت، بهرهبرداری از منابع طبیعی و امکانات زیست محیطی همه میتوانند برای بشر مفید باشند ولی این بهرهکشیها نیز همگی میتوانند سبب آلودگی و تخریب محیط زیست گردند. بهترین بهرهوری آن است که چنان عمل کنند که حتیالمقدور زیانهای کمتری به محیط برسد تا مگر آلودگیها اندک شوند و با پاکسازیها و بازسازیها چرخة محیط را به سامان دارند نه آنکه آن را نابسامان نمایند (14، 6 و 5).
کره زمین و جوی که آن را احاطه کرده با تمامی کوهها، جنگلها، آبها و بیابانها و همة جانداران ساکن آن در مجموع یک اکوسیستم است و مانند هر اکوسیستمی ظرفیّت نگهداری و پذیرش محدودی دارد و نمیتوان به دلخواه هر تغییری در آن ایجاد کرد و باز توقع داشت که محیط زیست مناسبی باشد. این گونه فشار و استعمار و استثمار کره زمین که ظاهراً به نفع انسان است، موجب نابودی بسیاری از گونههای حیوانی و گیاهان میگردد. آن وقت است که دیگر این محیط برای انسان نیز زیان آور است. در حال حاضر سالیانه بیش از شش میلیارد تن گاز کربنیک وارد جوّ زمین میشود. هر سال 17 میلیون هکتار از جنگلهای جهان نابود میشود. یا به عبارتی دیگر، کمابیش هر سال مساحتی برابر کشور اتریش از جنگلهای باقیمانده زمین کاسته میشود. پدیده بیابان زایی هر سال بیشتر و بیشتر میگردد. (14، 6 و 2).
در ایران متأسفانه تخریب محیط زیست شدید است. هر سال به عنوان جاده سازی، خانه سازی، کارخانه سازی و غیره، که همه نیز ممکن است مورد احتیاج باشد، مساحت زیادی از جنگلها و حتی جنگلها و پارکهایی که به طور مصنوعی با صرف هزینههای گزاف ایجاد شده از بین میرود. با نابودی و کاهش پوشش گیاهی جنگلها و مراتع، باران که برترین نعمت خداوند برای این سرزمین نیمه خشک است، چون کوه و زمین عاری از پوشش گیاهی شده اکثراً بجای آنکه در عمق زمین فرو رود و سفرههای آب زیرزمینی را بارور کند سیل وار خاک را شسته، هر چه در مقابل خود دیده نابود کرده و زیان به بار میآورد. در تاریخ سیستان مندرج است که مملکت سیستان را سدهایی در برابر آب و در برابر باد لازم است، امروزه نیز این گفته برای