نقدی بر شیوه انعکاس رخداد بیماری های دامی در رسانه ها
جهانی بیندیشیم، حرفه ای تیتر بزنیم
دکتر حسین یاوری
دامپزشک، متخصص بهداشت و بیماری های آبزیان
در اطلاع رسانی بحران، مرسوم است که می گویند رسانه ها نقش دوگانه دارند؛ هم می توانند بحران زدایی کنند و هم بحران زایی! در واقع خبرنگاران، یا در سطحی بالاتر مدیران رسانه ها، با عملکرد خود در زمان بحران می توانند اخبار را به گونهای منعکس کنند که از جامعه یا مخاطبان هدف بحران زدایی شود یا بالعکس با جهت دهی نادرست به افکار عمومی، به تشویش اذهان یا حتی رواج شایعات مخرب و هراس عمومی منجر گردد.
نقش دوگانه رسانه ها در بحران زایی و بحران زدایی، برجسته سازی و کوچک نمایی، امیدزایی و امیدزدایی بر صاحبنظران این عرصه پوشیده نیست، اما در کشور ما تاکنون از ابزار رسانه و ظرفیت استثنایی آن برای مدیریت بحران ها شاید به خوبی استفاده نشده است. کارکرد رسانه ها در این مواقع طیفی از نتایج را باعث می شود؛ از تقویت همبستگی و شکل گیری اجماع گرفته تا جلب کمک و مشارکت مردم و نهادهای صنفی و اجتماعی در حل بحران؛ هم چنین فروکاستن از ابعاد اجتماعی و اقتصادی حادثه با در پیش گرفتن رویکرد آموزشی و فرهنگی پیشگیرانه.
از آن جایی که کثیری از عوامل شاغل در رسانه های ارتباط جمعی و فعالان عرصه اطلاع رسانی در کشورمان هنگام انعکاس اخبار و گزارش های مربوط به بحران یا حوادث طبیعی، اپیدمی های فراگیر و... ممکن است دچار لغزش هایی شوند که نشأت گرفته از کم دانشی و اشراف نداشتن بر حیطه کاری مرتبط، یا ضعف تجربه و تحلیل و نداشتن راهبرد مشخص رسانه ای است، چه خوب است ما دست اندرکاران عرصه بهداشت و سلامت عمومی به ظرافت و حساسیت های کار توجه داشته باشیم تا از عواقب بعدی آن به دلیل خطاهای رسانه ای جلوگیری شود. به همین دلیل به خودم و هم صنفی های محترم توصیه اکید دارم که هنگام نگارش گزارش رخداد بیماری های دامی برای درج در سایت ها و رسانه ها، حرفه ای و جهانی بیندیشیم، سپس تیتر بزنیم!
تجربه نشان داده، رسانه های ما اغلب گزارش رویدادهای حین وقوع بحران را در دستور کار قرار می دهند و در خروجی آن ها کمتر خبری از اقدامات قبل و بعد از بروز حوادث و بحران ها به چشم می خورد؛ در حالی که این امر باعث می شود همه جوانب امر برای مخاطبان و عموم مردم آشکار نشود و در واقع، اطلاع رسانی ناقصی را شاهد باشیم که بسیاری از پرسش های افراد درگیر مسئله را بی پاسخ می گذارد و نمی تواند از تبعات و پیامدهای منفی متعاقب رخداد حوادث و بحران های مشابه جلوگیری کند. این در حالیست که رسانه ها چنانچه اطلاع رسانی درست، به موقع و جامعی از رویدادهای بحرانی داشته باشند، سطح آگاهی عموم اقشار را بالا می برند و به عبارتی، در برنامه ریزی برای کنترل رخدادهای مشابه هم می توانند نقش آفرین باشند.
با همه این اوصاف متاسفانه بارها مشاهده کرده ایم که در رخدادهایی نظیر انتشار اخبار شیوع بیماری های دامی، پرتاب توپ بین مقصران ساختگی شایع ترین شیوه تیترزنی رسانه ها یا خبرگزاری های محلی و حتی کشوری ماست. در یکی از نوشته های منتشر شده در سایت حکیم مهر آمده بود، معمولا خبرهای ناگوار است که تیتر روزنامه ها می شود. البته با فراگیری شبکه های اجتماعی، ظهور شهروند-خبرنگاران، سرعت و سهولت اطلاع رسانی در فضای مجازی که اغلب هم بی دقتی در تنظیم محتوا و کم توجهی به همه جوانب امر همراه آن است، شیوه تیتر زدن و ارایه گزارش پس از شیوع بیماری ها در کشورمان نه تنها نسبت به گذشته تغییر محسوسی نداشته، بلکه میزان تیترهایی که در پی یافتن مقصران فرضی هستند، به مراتب بیشتر شده است.
حتی در مصاحبه افراد مختلف و مراجع متولی هم شاهد هستیم که همه در پی انداختن توپ در زمین دیگری هستیم، غافل از آن که عامل بیماریزا در نشان دادن ردپای خودش در بروز و شیوع بیماری به ندرت در قالب توپ ما می گنجد.
حال بیایید این وضعیت را با جهان توسعه یافته مقایسه کنیم؛ یعنی کشورهایی که رسانه های آن ها همپای پیشرفت دانش و فناوری، به سطح بالایی از حرفه ای گرایی رسیده اند. به عنوان نمونه، پس از شیوع بیماری لکه سفید میگو در هاوایی آمریکا در سال 2004 روزنامه محلی در آن جا نه تیتری از مقصر کار کرد و نه خبری نا امید کننده در متن آورده بود؛ بلکه ضمن بیان مطالب آموزشی به زبانی ساده و بیان آرامش به شکلی کاملا طبیعی و حقیقی، این گونه تیتر گزارش خود را ارایه داد: "ویروس به فارم کوای حمله کرد."
در ایام شیوع بیماری لکه سفید میگو در کشورمان در سال 84 ذهنم بیشتر از این که، به سرعت عمل تیم کارشناسی در تشخیص دقیق بیماری طی کمتر از 8 ساعت معطوف گردد، درگیر ورق زدن روزنامه ها و گزارش های خبری در خصوص مصاحبه های مختلف افراد در باب یافتن و معرفی مقصران این امر مشغول شده بود. به نظر، خوش شانس ترین موجود در این گزارش ها، همان ویروس بود! آن موجود قابل رویت با میکروسکوپ الکترونی با سایزی کمتر از یک میلیونیوم میلی متر که در نوشتارها یا گفت و گوها شاید ریز بودنش باعث شده، به چشم نیاید و انگشت اتهام به سمتش نشانه نرود!
در چند مطلب گذشته تلاش شد از نگاه های مختلف به تجزیه و تحلیل مشکلاتی بپردازیم که گریبانگیر سیستم های مدیریتی و تصمیم ساز در حوزه دام، طیور و آبزیان است؛ هم چنین با هدف برنامه ریزی بهتر، درباره تبعات تصمیمات جزیره ای در این حوزه در قالب نگاه مخاطبان مطالبی ارائه داده شد که در سایت حکیم مهر منتشر گردید. اگرچه فضا به گونه ای است که باز هم در آن موارد به نقد و بررسی بیشتر نیاز است، با این وجود به زعم نگارنده یکی از ابزارهای مدیریت بهداشتی، جهت دهی صحیح به عرصه اطلاع رسانی و تنظیم گزارش های حرفه ای پس از رخداد بیماری های عفونی در حوزه دامپزشکی برای درج در خبرگزاری ها و نشریات و صدا و سیماست؛ لذا بر آن شدم نمونه ای از گزارش رخداد بیماری که توسط یک روزنامه محلی در هاوایی آمریکا، پس از اولین وقوع بیماری لکه سفید میگو در آنجا رخ داد، باز نویسی کنم و برداشت و تفسیر آن در مقایسه با گزارش های مرسوم در کشورمان را به عهده مخاطب واگذار می کنم.
شاید نخستین نکته ای که در این خصوص به ذهن ناظر بیرونی برسد، این است که پس از وقوع بیماری در ایران و هاوایی تفاوت در چه بوده و هست که نگارنده را وادار نموده در سلسله نوشته هایش نیاز به این مقایسه را در حال حاضر ضروری بداند. در واقع، سال 1384 بعد از وقوع بیماری لکه سفید، انبوه مصاحبه ها، تیترهای روزنامه ها، نظرات متفاوت در جلسات پی در پی، پرسش های مردم در خصوص مصرف یا عدم مصرف میگوهای بازار، در همان روزهای اول پس از وقوع این رخداد، نگارنده را به صرافت انداخت تا ببیند چارچوب و نحوه گزارش بیماری ها در دیگر کشورها پس از وقوع بیماری ها با اولویت بیماری لکه سفید چگونه است؟ چرا که گاهی این گونه تیترها و گزارش ها از نگاه کارشناسی نه تنها راهگشا نیست، بلکه سد راه تصمیمات صحیح در راستای پیشگیری و ریشه کنی بیماری و حتی به حاشیه رفتن نظرات کاشناسی نیز می شود.
با همه دشواری های مرور مطالب دنیای مجازی و نشریات اینترنتی در آن سال ها که از اینترنت نامحدود حال حاضر در کشورمان هم خبری نبود، صفحات وب به سرعت از جلوی چشمانم عبور می کرد و هر مطلبی با این مضمون سریعا مورد مداقه و مطالعه قرار می گرفت تا این که بخت یار شد و گزارشی مبنی بر وقوع بیماری لکه سفید در مهد پرورش و تکثیر میگوی وانامی به عبارتی دیگر خاستگاه معرفی میگوی وانامی به جهان، جزیره هاوایی، نگاه نگارنده را به خود معطوف کرد و سبب شد توقفی بیشتر بر این صفحه حدودا 500 کلمه داشته باشد و ارزیابی کند آنان چگونه روشی در اطلاع رسانی پس از وقوع بیماری دارند.
اولین سوال و ذهنیتم این بود تیتر گزارش چگونه تنظیم شده و توپ بازی به زمین کدام مقصر پرتاب شده است؟ اما وقتی بارها آنرا خواندم، غیر از اطلاع رسانی حرفه ای برای حفظ محصول و آرامش در جامعه چیزی نیافتم. اصلا میدانی نبود که در آن بخواهد توپ تقصیر بین افراد جابجا شود. همه به وظایف آگاه بودند. مصاحبه از یک کانال انجام شده بود. نکته جالب این که حقیقت ویروس یا عوامل عفونی را همه می دانستند چرا که در مصاحبه «دکتر فلوپی» رئیس دامپزشکی هونولولو آمده بود: "شانس بزرگی همراه ما خواهد بود که بتوانیم بیماری را کنترل کنیم."
بیایید چند قدمی با هم همراه شویم و جمله جمله آن گزارش را بخوانیم و منصفانه با گزارش ها و تیترهای امروزه که چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی منتشر می شود، قیاس کنیم.
در تیتر آن روزنامه محلی آمده بود: "ویروس به فارم کوای حمله کرد." اگر بخواهیم با تیترهای غالب رسانه های خودمان مقایسه کنیم، اذعان می کنیم خوش شانس ترین مقصر در میدان گزارش های ما همان ویروس است که اصلا یادی از آن نمی شود! در گام بعدی شاید در ذهن این گونه متبادر شود شروع گزارش در آن مجله با چه عبارتی بوده است؟ شاید اگر ذهنیت نگارنده را در آن زمان داشته باشید قطعا حدستان دقیق نخواهد بود. بله! منتظر نمانیم؛ اولین عبارت بر این نکته تأکید دارد که فارم تحت قرنطینه است؛ لذا آمده است: "پس از آن که مشخص شد میگوهای مزرعه کوای مبتلا به بیماری لکه سفید است، آن مزرعه توسط دپارتمان کشاورزی ایالت، تحت قرنطینه کامل قرار گرفت" تا به طور غیر مستقیم اعلام دارد اجرای ضوابط قرنطینه ای یکی از راه های مبارزه با ویروسی است که به فارم حمله کرده است. اما بلافاصله برای آرامش روانی جامعه و حفظ ارزش اقتصادی محصول، قلم آن روزنامه نگار در دومین جمله این گونه رج می زند که مقام دولتی اعلام داشته است "ویروس سندروم لکه سفید با این که برای میگو و دیگر سخت پوستان بسیار کشنده است، اما هیچگونه خطری برای انسان ندارد، حتی با خوردن میگوی آلوده به ویروس". چگونه می توان جمله دوم را تعبیر نمود؟ آیا در یک کلام، آرامش خاطر دادن به بازار محصول را در این جمله نمی توان دید؟
سومین جمله گزارش در واقع تاکیدی است بر این مفهوم که اگر جهانی فکر می کنید باید گزارش بیماری را هر چه سریع تر به سازمان های مربوط در خصوص تجارت جهانی اعلام کنید؛ به همین دلیل آن روزنامه نگار می نویسد: "گزارش وقوع این بیماری به دفتر مرکزی وزارت کشاورزی امریکا و دفتر بین المللی بیماری های دام (OIE) نیز اعلام شده است."
هنوز خبری از معرفی مقصر و انگشت اتهام به سوی وی در گزارش نیامده است که جمله چهارم را این گونه از مقام دولتی نقل می کند: "با وجود این که بیماری مذکور در ژاپن، فیلیپین، چین، تایلند، آمریکای لاتین و کره از قبل گزارش شده است، ولی این اولین رخداد بیماری در هاوایی است". برداشت چهارمین جمله را به عهده شما می گذارم، البته خالی از لطف نیست که در گزارش روزنامه های ما این جمله نیز گاهی آمده است.
اینک پنجمین سطر که مربوط به رئیس دامپزشکی هاوایی است؛ جمله ای به نقل از دکتر فلوپی: "با توجه به ایزوله بودن فارم مذکور، شانس عالی برای ما در ریشه کن کردن و پیشگیری از شیوع بیماری به وجود آورده است". نکته نهفته در بیان دکتر فلوپی به زعم نگارنده این است که اولا در ریشه کنی بیماری های عفونی به ندرت از قطعیت صحبتی به میان بیاوریم؛ ثانیا با رعایت بعضی شرایط، احتمال ریشه کنی و پیشگیری بیماری ها نیز ممکن است.
در پایان این گزارش در سه سطر آخر این گونه آمده است: "پس از آن که لکه های سفید در میگو ظاهر شد، به سرعت مرگ میگو نیز حادث می شود و نمونه های مشکوک برای تشخیص قطعی به دانشگاه آریزونا ارسال شد". قابل ذکر است که از لحظه مشکوک شدن به بیماری تا لحظه تشخیص دقیق بیماری که در یک فارم با میگوی 40 روزه رخ داد، حدود 24 ساعت در آمریکا زمان لازم داشت و این زمان با توجه به بررسی های نگارنده به علت فاصله 1500 کیلومتری دانشگاه آریزونا از مزرعه مذکور بود؛ نمونه ها 1 آوریل ارسال و چهارشنبه شب به محض اعلام نتیجه دال بر مثبت بودن بیماری، مقامات دولتی را بر آن داشت تا دستور قرنطینه برای آن فارم مبنی بر ممنوعیت خروج بدون مجوز میگو از مزرعه را صادر کنند.
اهمیت سطر قبلی در این است که یکی از عناصر کلیدی مهم در امنیت زیستی تشخیص صحیح و سریع بیماری هاست که سال 1384 کارشناسان و ابزار های تشخیصی موجود در بوشهر از لحظه گزارش مشکوک تا لحظه تشخیص قطعی کمتر از 8 ساعت به طول انجامید.
و در پایان گزارش آن روزنامه محلی آمده است: "اداره دامپزشکی هاوایی با همکاری مدیران مزرعه مبتلا، در تلاش برای حذف بیماری در مزرعه می باشند".
با این که از همان سال ها تاکنون نحوه گزارش وقوع بیماری ها در سایت ها و خبرگزاری های کشور تغییر محسوسی به زعم نگارنده نداشته است و می توان به آخرین گزارش های وقوع بیماری لکه سفید سال 95 در کشور برای رد یا تایید ادعای این کمینه رجوع کرد، بر آن آمدم به اجمال این مقاله را به رشته تقریر در آورده و غیر مستقیم اعلام دارد توپ تقصیر چرخاندن در میدان های فرضی شاید عملی غیر علمی باشد، پس در مدیریت بهداشت و بیماریهای دام، طیور و آبزیان باید حتی در نگارش گزارش های خبری "جهانی بیندیشیم، کارشناسانه و حرفه ای بنویسیم".