حکیم مهر: خبرگزاری تسنیم نوشت:
توله یوزپلنگ تصادفی سمنان، که هفته پیش به تهران منتقل شد و تحت عمل جراحی ستون مهرهها قرار گرفت در هفتمین روز تصادف، در پارک پردیسان جان سپرد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از تسنیم، این توله یوزپلنگ 18 ماهه که دچار پارگی نخاع شده و قابلیت حرکت اندامهای تحتانی بدنش را برای همیشه از دست داده بود، طبق درخواست مسئولان محیط زیست، برای تثبیت شکستگی مهره تحت عمل جراحی قرار گرفت تا علیرغم از بین رفتن اعصاب نخاعی، تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفته و با توجه به ارزش ژنتیکی بسیارش شانسی برای ادامه حیات داشته باشد. اما این حیوان که به گفته مسئولان محیط زیست و تیم دامپزشکی معالج، تا چهار روز پس از عمل جراحی، آب و غذا خورده بود و دستکم در ظاهر، علائمی از وجود مشکلات حاد بروز نداده بود، شامگاه سهشنبه گذشته به دلیل نامعلومی جان سپرد.
لاشه این توله یوزپلنگ، روز چهارشنبه توسط «دکتر فرهنگ ساسانی» متخصص پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، مورد کالبدگشایی قرار گرفت اما بیآنکه نتیجه پاتولوژی نمونههای برداشت شده از لاشه اعلام شوند، علت مرگ حیوان تنها بر اساس رادیوگرافی انجام شده توسط «دکتر محمد ملازم» متخصص رادیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، که هفته گذشته پیش از مرگ توله یوزپلنگ، طی گفتوگویی نامتعارف با رسانهها، عمل جراحی این حیوان را حرکتی کور و نمایشی به منظور تبلیغات عنوان کرده بود، به قرار ذیل اعلام شد:
«برای مشاهده متن گزارش کلیک نمایید»
روند درمان و نگهداری این توله یوزپلنگ و البته گزارش علت مرگ حیوان، حاشیههایی را به همراه داشت که یادآور حاشیههای ایجاد شده در پی عمل جراحی و درمان پلنگ رودسر است: تلاش برخی از دامپزشکان که پیشتر، به صورت انحصاری از سوی سازمان حفاظت محیط زیست، درمان وحوش را در اختیار داشتند و حالا از مشارکت رایگان سایر دامپزشکان و بیمارستانهای خصوصی در حوزه درمان حیات وحش دل خوشی ندارند.
آنها بهمن سال گذشته، پس از انتقال پلنگ رودسر به تهران، در همان ساعات اولیه، اعلام کردند که حیوان دچار ضایعه نخاعی برگشتناپذیر شده و چارهای به جز معدومسازی و برداشت تخمدانها و سایر نمونههای بیولوژیکی این حیوان وجود ندارد. آنها پس از آنکه سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم گرفت شانسی برای ادامه حیات در اختیار پلنگ رودسر گذاشته و عمل جراحی این پلنگ مصدوم را به یک بیمارستان خصوصی بسپارد، تمام تلاش خود را به کار بستند تا با این توضیح که پلنگ رودسر دچار قطع نخاع شده و شانسی برای ادامه حیات ندارد، عمل جراحی ستون مهرههای این پلنگ را اقدامی نمایشی و بیحاصل جلوه دهند که نتیجهای به جز تحمیل درد مضاعف به حیوان در پی ندارد.
این رویکرد مغرضانه و منفعتجویانه اما چند روزی بیشتر دوام نداشت چرا که پلنگ رودسر در هفتمین روز عمل جراحی، توانست با استفاده از هر دو پای خود راه برود و کار را به جایی برساند که دامپزشکانی که بدون برخورداری از تخصص جراحی، در این زمینه اظهار نظر کرده و اتهاماتی را به تیم جراحی پلنگ رودسر وارد کرده بودند در رسانهها از افکار عمومی عذرخواهی کنند.
با این حال، از آنجا که عمل جراحی موفقیتآمیز و زنده ماندن این پلنگ، برای برخی از دامپزشکان و دستاندرکاران درمان وحوش، گران تمام شده بود، فعالان محیط زیست خواهان خروج این پلنگ از پارک پردیسان و انتقال حیوان به جایگاهی امن شدند. پلنگ رودسر در هفته دوم عمل جراحی، از پارک پردیسان خارج و به جایگاهی در یک مرکز نگهداری خصوصی منتقل شد تا دوران درمان و بازپروری را در محلی امن که بگذراند؛ محلی که تنها مسئولان محیط زیست و تیم معالج، امکان ورود به آن را داشتند. شانسی که متاسفانه برای توله یوزپلنگ تصادفی سمنان محقق نشد.
حالا پس از عمل جراحی یوزپلنگ تصادفی سمنان، شاهد ادامه این دخالتها از سوی همان افراد هستیم: «دکتر ایمان معماریان» دامپزشک عمومی مشغول در پارک پردیسان و «دکتر محمد ملازم» متخصص رادیولوژی دانشکده دامپزشکی تهران که قاعدتاً فاقد صلاحیت اظهار نظر در زمینه جراحی هستند، چه برسد به محکوم کردن یک عمل جراحی.
این دو دامپزشک که سالهاست در باغ وحش ارم تهران به تیمار حیوانات مشغول هستند هفته گذشته با انتشار اظهاراتی نامتعارف که برای مخاطب چندان قانعکننده نیست، با این توضیح که قطع نخاع بودن توله یوزپلنگ پیش از عمل جراحی برایشان واضح بوده، عمل جراحی توله یوزپلنگ سمنان را اقدامی تبلیغاتی، نمایشی و کور دانستند که به جز تحمیل درد به حیوان حاصلی ندارد؛ جملاتی که پس از عمل جراحی پلنگ رودسر عینا از زبان این دو دامپزشک منتشر شده بود .
نکته جالب آنکه، این دو دامپزشک در توضیحات هفته گذشتهشان حتی مرگ این توله یوز طی روزهای آینده را هم پیشگویی کردند .
دکتر معماریان و دکتر ملازم که پیشتر علاوه بر درمان حیوانات باغ وحش تهران، علیرغم برخورداری از تخصص لازم، اظهار نظر درباره وحوش مصدومی که به پارک پردیسان منتقل میشدند را هم برعهده داشتند، سابقه اصرار بر انتقال پلنگ شیراز به تهران را در هم کارنامه دارند. پلنگی که تنها به دلیل شکستگی فک، به اصرار این دامپزشکان به تهران منتقل شد و در کمال ناباوری، به دنبال استفاده ناشیانه از داروی بیهوشی حین عمل جراحی فک، جان سپرد .
در غرضورزی این افراد که بدون برخورداری از صلاحیت لازم، میکوشند افکار عمومی را علیه عمل جراحی توله یوزپلنگ نگونبخت تحریک کرده و جایگاه از دست رفته را باز یابند نمیتوان شک داشت اما به منظور شفافسازی چرایی انجام این عمل جراحی، امکان تاثیر آن در مرگ حیوان و بررسی عوامل دخیل در سرنوشت ناگوار این توله یوز، تسنیم گفتوگویی را با «دکتر حمیدرضا فتاحیان» متخصص جراحی دامپزشکی و جراح معالج توله یوزپلنگ سمنان ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
چرا در حالی که با انجام MRI امکان تشخیص از بین رفتن یا از بین نرفتن نخاع وجود داشت، برای تشخیص وضعیت نخاع، عمل جراحی را انتخاب کردید؟
زمانی که بیمار به جابهجایی ستون مهرهها دچار شده و درد عمیق (Deep Pain) که علامت سلامت نخاع است را نشان نمیدهد، متوجه میشویم که نخاع آسیب شدیدی دیده. حالا باید تشخیص بدهیم که آسیب وارده به نخاع برگشتپذیر است یا برگشتناپذیر. حتی در مواقعی که بر اثر جابهجایی ستون مهرهها، نخاع به گونهای پاره شده باشد که علامت بلوک عصبی نخاع را نشان دهد، در صورتی که مننژ آسیب ندیده باشد و خونریزی در اطراف برخی از اعصاب و فاسیکلهای عصبی نخاع وجود نداشته باشد میتوان آن تعداد از رشتهها را حفظ کرده و تا حدودی امکان برخی از عملکرد حرکتی (Motor Function) را به بیمار بازگرداند .
درباره یوزپلنگ، نمای جانبی ستون مهرهها که در رادیوگراف اولیه نشان داده شد سبب شد احتمال قطع نخاع را قریب به یقین بدانیم. انجام MRI از یک سو با بیهوشی عمیق و از سوی دیگر با انتقال حیوان که میتواند به جابهجایی بیشتر ستون مهرهها منجر شود، اندک احتمالی را که برای برگشتپذیر بودن ضایعه نخاعی وجود داشت تهدید میکرد.
به علاوه، نباید فراموش کرد که برشهایی که MRI در اختیار رادیولوژیست میگذارد ضخیمتر از برشهای سیتیاسکن است و همین سبب میشود احتمال اشتباه در تفسیر نتیجه MRI وجود داشته باشد. در واقع ممکن است بخشی از نخاع وجود داشته باشد اما در MRI دیده نشود .
پس از جلسه تیم معالج با مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و انتقال آن به بیمارستان، از توله یوز رادیوگراف شکمی گرفته شد و شکستگی با جابجایی اکسیال تشخیص داده شد با توجه به اینکه احتمال قطع نخاع حیوان قریب به یقین تشخیص داده شد تصمیم گرفته شد که در هر حال، شکستگی ستون مهرهها تثبیت شود. بنا شد عمل جراحی را با هدف تثبیت شکستگی مهره آغاز کنیم و در عین حال شانس احیای نخاع را هم بررسی کنیم. بنابراین دیگر نیازی به MRI و ایجاد ریسک مضاعف و از دست دادن زمان وجود نداشت. عمل جراحی تثبیت مهره باید انجام میشد و در این حین، فرصتی برای بررسی دقیق وضعیت نخاع هم وجود داشت .
اگر یقین بر قطع نخاع بود، چه لزومی برای عمل جراحی تثبیت مهره این توله یوز فلج وجود داشت؟
بگذارید ابتدا از منظر منابع علمی پاسخ سوالتان را بدهم. منابع علمی تا حدود ده سال پیش، میگفتند حیوانی که دچار پارگی نخاع شده و درد عمیق (Deep Pain) ندارد بعد از مدت 24 ساعت از حذف درد عمیق حیوان باید یوتانایز شود. اما منابع جدید رویکرد متفاوتی دارند و حتی در موارد قطع نخاع، اصولی برای تثبیت ستون مهرهها تعریف کردهاند که هر دامپزشکی موظف به رعایت آنهاست. بر اساس آخرین منابع نورولوژی و نوروسرجری، سه گروه از بیمارانِ مبتلا به آسیب نخاعی، کاندید عمل جراحی ستون مهرهها هستند: اول، بیمارانی مانند پلنگ رودسر که بر اثر ضربه و جابهجایی مهرهها دچار آسیب نخاعی برگشتپذیر شده باشند و پس از تثبیت مهره و برداشتن فشار از روی نخاع، بتوان شانسی برای احیای نخاع در اختیارشان گذاشت؛ دوم، بیمارانی مثل توله یوز تصادفی سمنان که در رادیوگراف، شکستگی، جابهجایی شدید ستون مهرهها و پارگی نخاع را نشان میدهند و سوم، بیمارانی که به درمان دارویی جواب نداده و شرایطشان مدام وخیمتر میشود .
منابع جراحی دامپزشکی جدید علاوه بر سه مورد فوق به مورد دیگری هم اشاره میکنند و آن این است که اگر همراهان، صاحب و یا متولی بیمارِ قطع نخاعشده بپذیرند که به بعد از عمل جراحی از بیمار نگهداری خواهند کرد به هیچوجه بیمار نباید یوتانایز شده و باید مورد عمل جراحی تثبیت ستون مهره قرار گیرد که این مورد هم درباره توله یوز تصادفی صادق بود.
مسئولان محیط زیست تاکید داشتند علاوه بر نکات اشاره شده به لحاظ اهمیت زیست محیطی و با توجه به ارزش ژنتیکی این گونه نادر حتی در صورت پارگی کامل نخاع و فلج بودن حیوان هم تصمیم دارند حیوان را نگهداری کنند که لازمه این نگهداری، تثبیت شکستگی مهره بود. مسئولان معتقد بودند این توله یوز میتواند با حضور انسان سازگار شده و حتی در صورت فلج بودن، شانسی برای ادامه حیات در شرایط خاص داشته باشد .
بر اساس این توضیحات و طبق منابع جدید نورولوژی، نوروسرجری و جراحی، آنچه باید برای این بیمار توصیه میکردیم، تثبیت شکستگی بود که در عین حال فرصتی را هم برای بررسی دقیق وضعیت نخاع و مننژ در اختیار میگذاشت. پس از باز کردن محل شکستگی که از اتفاق از نوع اکسیال (جابهجایی قطعه خلفی به روی قطعه قدامی) و بدترین نوع شکستگی است، پارگی کامل نخاع و حتی آسیبدیدگی شدید با قطع مننژ مشاهده شد. شرایط برای مسئولان محیط زیست توضیح داده شد و به درخواست آنها که با توصیه تیم معالج، همسو بود، شکستگی مهره، فیکس شد.
ستون مهره در هر حالتی که غیر استیبل است باید تثبت شود. این یک اصل است. چون بر اثر شکستگی و جابهجایی ستون مهره، دیفرمیتی یا بدشکلی در ستون مهره ایجاد شده و به همان شکل جوش میخورد. در واقع، حجم زیادی از مواد استخوانی، اطراف محل شکستگی جمع شده و باعث بدشکل شدن ستون مهره میشود. این تکههای استخوانی رفتهرفته شکل گرفته، دارای عصب حسی محیطی شده و بافت استخوانی اضافهای تشکیل شده به هنگام جابجایی و قرار گرفتن در معرض نیروهای تورشنال، با شکستگیهای ریز و میکرو درد ایجاد میکند.
چرا عمل جراحی با تعجیل انجام شد؟
در الگوریتم درمان ستون مهره و نخاعِ بیماری که Deep Pain ندارد، برخی منابع تا 24 ساعت، برخی تا 48 ساعت و برخی تا 36 ساعت پس از حادثه را زمان طلایی برای حفظ نخاع دانستهاند. در این بازه زمانی، یعنی نهایتا تا 48 ساعت پس از حادثه، شانس حفظ نخاع بین 29 تا 76 درصد بیش از پایان این زمان طلایی است.
زمانی که توله یوز به تهران رسید ما کمتر از 12 ساعت تا پایان زمان طلایی فرصت داشتیم؛ فرصتی که باارزش بود و با توجه به اینکه متولیان این حیوان، تاکید داشتند که در هر صورت میخواهند شکستگی تثبیت شود، لزومی نداشت با بیهوشی، جابهجایی و اتلاف وقت به منظور انجام MRI این زمان را از دست بدهیم. چه آنکه MRI همانطور که گفتم تاثیری در پایان ماجرا نداشت. به فرض که قطع نخاع بودن توله یوز، با MRI هم تشخیص داده شده بود نهایتا تصمیم بر انجام عمل جراحی و تثبیت شکستگی بود.
این مورد را حتی از پرفسور ویزنر، نویسنده کتاب MRI هم به عنوان مشورت، استعلام کردیم که نظر مکتوب ایشان هم، اقدام به عمل جراحی در اسرع وقت و بدون نیاز به انجام MRI بود .
اخیرا برخی دامپزشکان گفتهاند که عمل جراحی، درد و رنج شدید به حیوان تحمیل کرده که درد شدید ناحیه پریپیوس ناشی از سوندگذاری یکی از آنهاست. این اظهارات تا چه حد قابل قبول است؟
اگر مشکل با بیهوشی است که در صورت انجام MRI هم باید بیمار را بیهوش میکردیم. درباره آنچه درد و رنج حاصل از عمل جراحی عنوان میشود باید بگویم، درد و التهاب تا چند روز پس از تمامی عملهای جراحی وجود دارد که با تجویز صحیح ضددردها به خوبی مدیریت میشود. وجود درد بعد از عمل جراحی، توجیهی برای انجام ندادن عمل جراحی و بیتوجهی به درمان بیمار نیست. به علاوه بیماری با نخاعِ قطع شده اصلا دردی در پشتش احساس نخواهد کرد. وقتی نخاعی وجود ندارد، اعصاب حسی وجود ندارد چطور میتوان گفت بیمار در محل جراحی درد دارد؟!
اینکه توله یوز پس از عمل جراحی براثر سوندگذاری، دچار درد شدید در ناحیه پریپیوس شده هم با منطق سازگار نیست. مگر میشود حیوانی که فاقد سیستم عصبی در اندامهای خلفی است بتواند دردی را ناحیه پریپیوس حس کند؟
نکته دیگری که ظاهرا مورد توجه قرار نگرفته این است که درد یا تب ناشی از عفونت، به آزاد شدن واسطههایی در بدن منجر میشوند. این واسطهها روی سیستم عصبی مرکزی، هیپوتالاموس و تالاموس تاثیر گذاشته و باعث مسدود شدن مراکزی میشود که به درک گرسنگی و سیری حساس هستند. بنابراین بیماری که دچار درد شدید و یا تب باشد میل به غذا ندارد. این یک مکانیسم عصبی-بیوشیمیایی است که باعث میشود متوجه شویم حیوانی که میل به غذا ندارد حتما یا از درد و یا از التهاب رنج میبرد. بنابراین اگر حیوانی از درد و تب و التهاب رنج ببرد میلی به غذا ندارد در حالی که این توله یوز، از فردای عمل جراحی هم آب خورد و هم غذا .
عمل جراحی را عامل خونریزی و در نتیجه مرگ حیوان، اعلام کردهاند. در این باره چه میگویید؟
متاسفانه ایمپلنت کارگذاریشده، بدون اینکه پینها و سیمها مشکلی مضاعف نظیر migration به داخل حفره شکمی و یا عروق خونی ایجاد کرده و یا وارد ساختار اندامها شده باشند و بتوانند آسیبی به اندامها وارد کنند، insufficeint (ناکارآمد) شده و مهرهها به حالت قبل از عمل Displace (جابهجایی) پیدا کردهاند که این جابهجایی حاصل وارد آمدن نیروی فیزیولوژیک یا غیر فیزیولوژیک به مهرهها است؛ با این حال، این جابهجایی که حاصل آن بازگشت مهره با حالت قبل از عمل جراحی است نمیتواند آسیبی را به اندامهای حفره شکمی وارد کرده و یا با ایجاد خونریزی و عفونت به مرگ بیمار منجر شود .
در برخی از جراحیها، تکنیک به کار رفته در عمل جراحی ناموفق واقع میشود و در پی آن، عملهای جراحی اصلاحی صورت میگیرد تا با revision و تغییر تکنیک و روش جراحی و استفاده از سایر روشهای تثبیت و Re-implant مانند Cement and screws و یا plate and screws و به صورت bilateral یا unilateral شکستگی تثبیت شود .
بدیهی است مانند بسیاری از جراحیهای ارتوپدی و ستون مهرهها که در بیمارستانها و مراکز درمانی انسانی یا دامپزشکی انجام شده و در برخی موارد نیاز به اصلاح مجدد وجود دارد در این مورد هم انجام عمل جراحی اصلاحی مقدور بود. براس تثبیت ستون مهرهها میتوان از اجزای پشتی, میانی و یا شکمی (Dorsal, middle and ventral compartments) و یا ترکیبی از هر سه استفاده کرد و در مورد این بیمار امکان کارگذاری پلیت و پیچ یا سیمان و پیچ در جز شکمی مهرهها ممکن بود .
در نهایت، اینکه تغییرات ماهیتی شدید کبد، پرخونی مغز، وجود خون غیر لخته (نشانی از کوآگلوپاتی) در حفره شکمی، خونریزی زیر کپسولی کلیه و غیره را ناشی از عمل جراحی ستون مهرهها اعلام کنند، از نظر هر فرد آگاهی غیرقابل قبول است. بدیهی است که مایع خونابهای در حفره شکم که لخته نشده بر خونریزی پس از جراحی دلالت نمیکند. مگر میشود خون از انتهای عروقی بافتی آزاد شود و لخته نشود؟ وجود خونابه در محوطه شکمی روایت دیگری دارد و مصرف پلاکتی به هر دلیلی می تواند یکی از دلایل آن باشد.
تابلوی خونی اخذ شده و نمونه ادرار در روز قبل از مرگ، دفع بیلیروبین و پروتئین از ادرار، آنمی همولیتک، شمارش سلولی گلبولهای سفید نرمال، اندک افزایش سطح اوره با دامنه نرمال کراتینین و عدم وجود علائم تب، بیحالی و بیاشتهایی را نشان میداد. حالا چطور ممکن است که جابهجایی ستون مهره به وضعیت قبل از جراحی، بدون داشتن علائم بالینی فاحش، و با وجود میل به غذا و آب در طول مدت نگهداری و حضور ایمپلنتها در پشت ستون مهره و عضلات آن ناحیه باعث مرگ شود؟ مگر در آن ناحیه از ستون مهره، قلب، کبد، کلیه، مغز و عروق حیاتی وجود دارد؟
درباره علت مرگ توله یوزپلنگ چه نظری دارید؟
زمانی که حیوان را به بیمارستان تحویل دادند، حال عمومی مناسبی داشت. حین عمل جراحی، خونریزی نداشتیم. توله یوز، بیهوشی را به خوبی بدون هیچ تغییری در ریت تنفسی و قلبی و یا همودینامیک، بیهوشی را تحمل کرد و پس از تثبیت ستون مهرهها و ریکاور شدن، از وضعیتی مناسب برخوردارد بود. این یوزپلنگ روز بعد از عمل جراحی آب و غذا خورد. تابلوی خونی، هیچ عفونتی را نشان نداد و روند بهبود زخم کاملا رضایتبخش بود.
چند روز پس از عمل مشکل خونادراری به وجود آمد که میتواند ناشی از ضربه شدید ناشی از تصادف، عفونت بالارونده و یا استرس و یا هر علت با توجیه کوآگلوپاتی باشد اما اینکه چه عاملی، حیوان را آنقدر ضعیف کرد که دچار این سرنوشت ناگوار شود، با نکروپسی و مطالعه میکروسکوپی مشخص میشود که در کمال تعجب، بدون آنکه مطالعه میکروسکوپی انجام شده باشد، علت مرگ را بر اساس رادیوگرافی، سیتیاسکن و کالبدگشایی اعلام کردند.
توضیحاتی که درباره کالبدگشایی این یوزپلنگ جوان منتشر شده سوالات بسیاری را مطرح میکند که چند مورد از مهمترینشان را طرح میکنم با این امید که پاسخی قانعکننده و مستند به همراه داشته باشند:
1. چه عاملی سبب شده کبد بیمار تا این حد تغییر شکل و تغییر ماهیت پیدا کند؟
2. با توجه به اینکه تا چند روز پس از عمل جراحی، بیمار دچار خونریزی نشده و تابلوی خونی، نشانهای از عفونت را نشان نمیداد، چه عاملی سبب شده در حفره شکمی حیوان شاهد وجود خونابه باشیم؟
3. میدانیم که خون پس از خروج از عروق به سرعت منعقد میشود؛ چرا خون موجود در داخل حفره شکمی، به جای اینکه به صورت لخته باشد به شکل خونابه است؟ با توجه به اینکه حیوان در روز جراحی، مشکل انعقاد خون نداشته، چه عاملی از منعقد شدن خون پیش از مرگ جلوگیری کرده است؟
4. گفته شده، مری بیمار با اجسام خارجی مسدود شده. با توجه به اینکه مواد غذایی، جسم خارجی محسوب نمیشوند، کدام جسم خارجی، مری حیوان را مسدود کرده؟ در صورتی که منظور از جسم خارجی، مواد غذایی است و به اشتباه از عبارت جسم خارجی استفاده شده، علت وجود غذا در مری حیوان پیش از مرگ چیست و چه عاملی از بلع غذا جلوگیری کرده؟ نکته دیگر اینکه چگونه بیمار مگاازوفاگوس داشته باشد در حالی که طی مدت مراقبت به خوبی میل به غذا و امکان بلع داشت و موردی از استفراغ نداشت؟ باید توجه داشت که مگاازوفاگوس علائم بالینی خاص خود را داشته و روند بیماری متفاوت است .
5. آسیب وارده به مهره T8 بر خلاف آنچه اعلام شده، در گراف تهیه شده پیش از عمل جراحی تشخیص داده شد. این آسیب اما جزئی بود و صدمهای به ریه وارد نکرده بود. به هوش آمدن حیوان پس از تحمل بیهوشی سه ساعت و 45 دقیقهای، یکی از علائم عملکرد طبیعی و فعال بودن ریه حیوان در روز عمل جراحی است. حالا چه عاملی سبب شده، طی چند روز، این آسیبدیدگی مهره به پارگی ریه منجر شود؟اگر هم دنده شکسته شده باعث آسیب به ریه شده باشد، ریکاوری بدون مشکل این مسئله را تایید نمیکند! البته دنده شکسته شده که وارد نسوج قفسه سینه شده باشد کاندید جراحی برداشت دنده شکسته شده است، در غیر این صورت نیاز به تداخل درمانی جراحی ندارد .
6. چه عاملی سبب شده شاهد وجود بیلیروبین در ادرار توله یوز باشیم؟ اتفاقی که نشانه کمخونی همولیتیک است و نمیتواند ارتباطی با عفونت ندارد، چرا که تابلوی خونی حاکی از آن بود که میزان گلبولهای سفید در دامنه طبیعی قرار دارند .
به گزارش تسنیم، مسافتی نه چندان طولانی اما حادثهخیز از محور تهران-مشهد تا کنون دستکم 6 یوزپلنگ را به کام مرگ کشیده که با توجه به جمعیت اندک یوزپلنگهای باقیمانده، آمار ناگواری است. اما اجرای وعده ایمنسازی این مسافت 12 کیلومتری حادثهخیز که از بهار 95 مطرح شد بارها به تعویق افتاد. زمان اجرای طرح فنسکشی و ایمنسازی این مسافت که با استقبال وزارت راه و ترابری هم همراه شده بود ابتدا از سوی پروژه حفاظت از یوز، آبان 95 اعلام شد اما بارها به تعویق افتاد.