بهترین دامپزشک در قید حیات ایران کیست؟
دکتر رضا ایجاب - کلینیسین و متخصص دامپزشکی
کروات میپوشد؟ دستکش رنگی میپوشد؟ پت شما را میبوسد؟ ۵ تا منشی خاص دارد؟ به مناسبت
تولدش، افتتاح کلینیک، سالگرد دستگاه رادیولوژیاش مدام در معرض توجه است و با
همان کروات سوپرایز میشود؟ حامی حیوانات است؟ مدام استوری حاوی پیامهای تشکرآمیز
مراجعهکنندگانش را در پیج خود میگذارد؟ با محیط زیست همکاری میکند و با پلنگ
عکس دارد؟ اگر این موارد برای شما به عنوان اولویتهای دامپزشک برتر مطرح است و یا
خود آن را رعایت میکنید، جهت جلوگیری از رسیدن پالسهای منفی و همسو با حرفهای بیزینسکوچینگ
خود از مطالعه ادامه این مطلب پرهیز فرمایید. برای شما مطالبی چون: کتاب راز، چه
کسی پنیر مرا خورد و چهار اثر فلورانس را در راستای انرژیهای مثبت و خودباوریتان
در مطالب بعدی فراهم کردهایم ...
کاری به جنبه آکادمیک دامپزشک برتر نداریم که احتمالا بهتر
است متخصص، بهتر است بین تخصصهای داخلی و جراحی، بهتر است جذب هیات علمی دانشگاه
نشده باشد (مثل خدا بیامرز دکتر باسامی)، بهتر است بدون سهمیه و دانشگاه دولتی
مطرح و با معدل خوب فارالتحصیل و... باشد. بلکه نگاه ما به مثال فردی است که به
تازگی به شهری مهاجرت کرده که دوستی و آشنایی ندارد و قصد دارد بهترین دامپزشک آن
شهر را برای درمان پت دلبندش انتخاب کند و این نگاه میتواند قابل تعمیم به یک
کشور نیز باشد.
تابلوهای دامپزشکی معیار مناسبی برای انتخاب است؟ نهایت میتواند
نوشته شده باشد «دکتر سقراطیان، دارای بورد تخصصی دامپزشکی» ولی ما میدانیم که
برخی رشتههای تخصصی دانشگاه آزاد با درصدهای منفی و زیر ۱۰ درصد و به صورت یک روز در
هفته (یا حالا چند روز) بسیاری از دوستان و کارمندان اطرافمان را متخصص کرده است
شوربختانه یا خوشبختانه، بدون آنکه مهارت چند خط تکست خواندن در آنها تقویت شده
باشد. بگذریم از انواع سهمیه و بگذریم از پردیس و شبانه و مدرکی که دیگر ملاک تبحر
نخواهد بود. تا در بحث مدرک هستیم، عبارت «فلوشیپ فلان از خارج کشور» هم اکثرا فریبی
بیش نیست. اساسا پیشنیاز دورههای آکادمیک فلوشیپ تخصصی یا رزیدنسی تطبیق مدرک
دامپزشکی است که در غرب اینقدر کار سختی است که لااقل بنده ندیدم شخصی را که
مدارک را تطبیق و بعد از این دورههای طاقتفرسا به میهن برگردد! حتی بسیاری از اساتید
بلندآوازه دانشگاهی نیز نتوانستند یا نخواستند پروسهی تطبیق مدرک و رزیدنسی (DVSc) را طی کنند (بجز استثناهایی چون دکتر اسماعیل فاضلی). نهایت دورهای
که دوستان رفتهاند، بهعنوان آبزرور یا فرصت مطالعاتی تشریف بردند ولی خیلی
دوستان بازدید از باغوحش ژوهانسبورگ هم به عنوان دورههای علمی تلقی میکنند.
مورد بعدی توجه به رغبت عمومی و بازخورد سایرین است. این
مورد ملاک انتخاب خوبی برای سایر کشورهای پیشرفته میباشد. برای تسریع انتخاب
افراد با یک سرچ ساده و بررسی امتیاز افراد در یکسری برنامهها مثل گوگلمپ و
مطالعه بخشی از کامنتها به نتیجهگیری میرسند در این حد که امتیاز پایین و نارضایتی
افراد میتواند موجب ورشکستگی هر کسب و کاری در این کشورها شود. اما به چند دلیل
در اینجا این مهم چندان قابل اعتماد نمیباشد. اول اینکه اینجا بیشتر اینستاگرام
مطرح است که به صورت یکطرفه در دست صاحب کسب و کار است و مثلا با جذاب کردن مسئله
مانند حرف زدن از طرف حیوانات، کلیپهای فان، حضور دختران با ظاهر جذاب یا برانگیختن
احساسات مثلا بوسیدن پت همه مراجعهکنندگان یا کمک به حیوانات بیسرپرست اطراف مطب
باعث جذب مخاطب شوند، بی آنکه این بازخورد ربطی به کیفیت شغل و حرفه تخصصی فرد
داشته باشد.
نکته بعدی اینکه همین چند روز پیش خبر آمد که دو گروه حامی حیوانات
خود ابتدا باعث آسیب شده و سپس اقدام به جمعآوری کمکهزینه درمان میکردند و این
پیجها معمولا پرطرفدار و ایضا طرفداران آنها نیز پرمخاطب آن هم اکثرا از آن دسته
مشاغلی که با ظاهر افراد سروکار دارند (از اسم بردن این مشاغل معذوریم)، حال شما
فرض کنید یک دکتر دامپزشک قبل از دستگیریشان از نحوه برخورد این دو گروه شیاد
متوجه سوءاستفادهگری در رفتار آنها شده و همکاری نکند! چه جوی که به راه نیافتد!
که فلان کلینیک جلاد است، بیرحم است، دکترانش سواد ندارند... و به سرعت این استوری
دست به دست خواهد شد. و نکته سوم اینکه حتی اگر قرار بود ملاک برنامهای مانند
گوگلمپ میبود، ما مردمی هستیم که به راحتی میتوانیم دهها، صدها و حتی هزار نفر
از حلقه نزدیکان تشکیل بدهیم که به صورت تصنعی این امتیاز را بالا برده و یا امتیاز
سایر رقبا را پایین! پس این توجه عمومی نیز تا حدی جهت انتخاب دامپزشک برتر منتفی
میشود.
پس بهترین راه حل قضاوت
کردن است. این جمله کلیشهای که کسی حق ندارد شخص دیگری را قضاوت کند، دستپرورده
دو قشر است: یک، افراد پر اشتباهی که میخواهند هر اشتباهی مرتکب شدند کسی به آنها
انتقادی نکند و آزاد باشند. دو، افراد راحتطلب، تنبل و کمهوشی که به همه موضوعات
به جای نگاه نکتهبین، نگاه سطحی و گذرا دارند تا مبادا وقت برای شادی و تفریحشان
کم آید و با همین جمله «قضاوت نکنید» وجدانشان آسوده است. هر ساعت و هر دقیقه ما
در حال قضاوت هستیم؛ از راننده اسنپ بگیر تا کسانی که زندگیمان به آنها گره خورده
است. رفتارهای بعدی ما حاصل قضاوتهای قبلی ما میباشد که میتواند باعث موفقیت یا
شکست ما شود. اینکه جار زدن قضاوتها سلب آزادی دیگران است، دلیل نمیشود تصور کنیم
اصل قضاوت کرن اشتباه است. برای پیدا کردن وکیل خوب، تعمیرکار ماشین، آرایشگر و هر
صنف دیگری شما نمیتوانید در همه اصناف تخصص به جزئیات داشته باشید ولی میتوانید
با نکتهسنجی و انسانشناسی انتخاب بهتری داشته باشید. برای انتخاب بهترین دامپزشک
هم با کمی دقت نظر، قضاوت میتوانید شخص مورد نظر را پیدا کنید.
اولین نکتهای که بدو ورود
به یک کلینیک دامپزشکی نظر شما را جلب میکند، منشی کلینیک است. منشی کلینیک
انتخاب دکتر بوده است و با دقت به نحوه برخورد آن بزرگوار هنوز به مرحله دکتر نرسیده،
متوجه میشوید دامپزشک این مرکز سعی کرده نگاه حرفهای به کارش داشته باشد یا نه،
تنها تلاش برای بزک کردن و حفظ ظاهر داشته است.
نکته بعدی وجود پتشاپ یا
بخش گرومینگ و شستوشوی حیوانات در آن مرکز است که میتواند یک نمره منفی باشد،
چون طبعا هر چقدر به جنبه اقتصادی متمرکز شوید، ممکن است از جنبه علمی و مدیکال قضیه
دور شوید. هرچند که این مورد آخر حتمی نیست و شاید با توجیه اینکه پتشاپ فرصت هزینه
بیشتر برای خرید تجهیزات درمانی و بهبود بخش مدیکال را فراهم میکند، قابل درک و
گذشت باشد.
تا اینجا شما یک منتقد نیمه
حرفهای هستید پس به آراستگی و تمیزی مرکز زیاد توجه نکنید چون همه مرکزها این موضوع
را تا حدی رعایت میکنند و اغراق در این قضیه برای جذب افراد لوکسپسند است نه
شما.
نکته بعدی ظاهر دکتر است،
پوشیدن روپوش یا لباس کار، کفش اسپرت و بهجای اپلواچ ساعتی که عقربههای بزرگ
داشته باشد (برای شمارش ضربانها) امتیاز مثبتی است که نشان میدهد چقدر فوکوس بر
شغل اصلی خود داشته و چقدر تلاش کرده از حاشیه حین کار دوری کند.
شروع کار دامپزشک با شنیدن
است، بدون اینکه اسم پت شما را بپرسد پرونده را مطالعه و از روی پرونده حال پت شما
را میپرسد. در میانه صحبتهای شما سوالاتی در خصوص تاریخچه پت میپرسد و نحوه سوال
پرسیدن و گوش دادن دکتر به شما این حس را میدهد که یک پیوستگی در این سوالات است
و واقعا گوش میدهد و گاهی چیزی مینویسد. عجلهای برای قطع حرفهای شما ندارد و
اگر قرار است ابراز علاقهای کند، گذرا و فقط برای برقراری ارتباط بهتر با شما و
پت شما انجام میشود.
معاینه از سر شروع میشود
و هیچکدام از بخشهای مورد معاینه (گوش، دندان، ریه، دما، قلب، پوست و...) نباید
کمتر از ۳۰ ثانیه تا یک
دقیقه طول بکشد وگرنه این ادای معاینه است نه خود معاینه! بابت عدم همکاری و تقلای
حیوان بیخیال معاینه آن قسمت نمیشود تا شما خوشحال شوید که پتتان اذیت نشده و
برعکس از شما یا منشی میخواهد که در نگهداری پت کمک کنید تا آن ناحیه به دقت بررسی
شود.
بلافاصله بعد از اتمام معاینه
به شما اطلاعات اولیه در خصوص محتملترین اتفاقات و نحوه برخورد با آنها را میدهد
و برای جلوگیری از آشفتگی شما میتواند برای شما همه را بنویسد و ابایی ندارد که
دستنوشتههایش در خصوص مشکل پت شما را در اختیارتان بگذارد.
وظیفه هیچ دکتری درمان یا
به اصطلاح خوب کردن حال بیمار نیست؛ وظیفه دکتر مانند هوش مصنوعی بر اساس دیتاهایی
که از بیمار میگیرد، اقدام صحیح بر اساس دستورالعملهایی که بعد از سالها مطالعه
و کار عملی بدست آورده است؛ حال اینکه نتیجه چه باشد، شاید عجیب به نظر بیاید و کمی
غیراحساسی ولی به واقع از نظر علمی اصلا مهم نیست (مهم نیست به مقصود عدم تردید در
تصمیمگیری بر پایه آن دستورالعمل یاد شده میباشد).
از اینجای کار وظیفه
دامپزشک بسیار سختتر میشود، چون برای پزشک جان همه بیمارها عزیز است (به لحاظ
توان مالی و فرصت انجام کارهای تشخیصی) ولی جان همه مراجعهکنندههای دامپزشک مهم
است اما برخی کمتر برخی بیشتر! به طور مثال، شخصی که خود به لحاظ مالی توانی ندارد
و مدام اصرار دارد که «من از روی خیر این گربه را از خیابان آوردم» با این فرض که
شما بگویید «ممنون از مهربانی ارزنده شما، این جایزه نقدی برای شما به پاس مهرتان،
بقیهاش هم از اینجا به بعد بسپارید به ما چون کلی وجوهات دولتی و خصوصی دریافت میکنیم
برای چنین مواقعی...»، انتظار ندارید طبق دستورالعمل ابتدا آزمایش خون بعد رادیولوژی
بعد جراحی ارتوپدی انجام دهید و مشابه همان پتی که خانواده همه توانشان را برای
درمان به کار میبرند اقدام کنید!! واقعیت تلخی است ولی حقیقت دارد. پس از اینجا
به بعد قضاوت باید منصفانه باشد، یعنی متوجه باشید که بر اساس محدودیتهایی که شما
برای دامپزشک متاسفانه مهیا کردهاید، مجبور شده بخشهایی از آن دستورالعمل را صرفنظر
کند ولو اینکه میتوانست بهترین دامپزشک ایران باشد.
از اینجا به بعدش کار شما
برای قضاوت به اتمام میرسد ولی آن دامپزشک اگر برای همه دستورالعملهایی که به
کار میگیرد، لااقل در ذهن خودش توجیه علمی قابل قبولی داشته باشد، حتی اگر در پرتترین
نقطه ایران و با کمترین امکانات، به زور مرکزش را سرپا نگه داشته باشد و نفس میکشد،
او بهترین دامپزشک در قید حیات ایران است.
این مطلب برداشتهای شخصی
است و نه تحقیق میدانی و آماری و پرسشنامهای پس میتواند بر اساس سلایق شخصی جهتگیری
غلط یا نادرست داشته باشد، خوشحال میشویم نظرات خود را کامنت کنید (چه به عنوان
دامپزشک، چه به عنوان مراجعهکننده). همچنین مقصود از دامپزشک در اینجا «کلینیسین
دام کوچک» است، بعدا خدمت دام بزرگ خواهیم رسید.