شرایط زیرآب زدن اصولی در دامپزشکی!
دکتر رضا ایجاب
مثل کوه یخ وقتی یک اتفاق خاص میافتد
خیلی از همکاران موارد مشابه خودشان را بازگو میکنند.
به قول یک استاد، ما ایرانیها
دچار خودبیگانگی هستیم تا حدودی، یعنی وقتی قرار است در مورد خودمان نظر بدهیم،
شروع جملههای
ما این شکل میشود:
«مردم ایران...»، «ملت ایران...»، «ایرانیها...»
انگار خودمان تافته جدا بافته جمعیتیم. در این موضوع خاص هم قریب به اتفاق از
اخلاق نابجای همکاران اعتراض داشتند «متاسفانه جامعه دامپزشکی…»، «برخی همکاران…»،
«دامپزشکان…»، ولی هیچوقت
بیمار صفر پیدا نمیشود!
دلیلش این است که وقتی یک نفر مورد کملطفی همکارش قرار میگیرد،
خودش را مستحق میداند
که مقابله به مثل کند و زنجیروار این روند ادامه دارد (واژه زیرآبزنی
تنها به سبب اغراق در این حرکت غیراخلاقی انتخاب شده و نه لزوما معنای دقیق لغوی
آن).
میشود
این متن را با یکسری
نصایح اخلاقی، شعارهای «سقراط گونه» و سخنان بزرگان پر کرد و در آخر آرزوی کاهش زیرآب
زنی کرد! اما آب از آب تکان نخواهد خورد و چه بسا این متکلمان همان واعظانی باشند
که خود کار دیگر میکنند.
پس بیایید فارغ از اخلاق و شعار راه زیرآب زدن اصولی (تاختن به همکار) را با هم
بررسی کنیم:
۱. بعد
از جراحیهای
انسانی با اینکه انسان به عنوان یک موجود «آدم تبار» و «مثل بچه انسان حرف گوش
بده» شناخته میشود،
با این حال چنانچه به جای روز چهارم در روز سوم خودسرانه تصمیم بگیرد از تخت بیمارستان
خارج شود، از ایشان کتبا نامه میگیرند
که مسئولیت آن با شما است و هر مشکلی برای زخم و جراحی شما پیش بیاید، بالطبع حق
با پزشک است. برای بوتاکس خانمها
سه صفحه مراقبت دست زیباروی عزیز میدهند!
حال تصور کنید یک حیوان که از قضا «بچه آدمیزاد» هم نیست و
در اکثر موارد بلافاصله بعد از جراحی و ریکاوری مراقبتش به خانه صاحب حیوان منتقل
میشود،
چقدر مدیریت زخم مشکل است. و عجیبتر
اینکه هر اتفاقی هم برای آن زخم پیش بیاید، مسئولیت را بر گردن جراح میاندازند.
مگر چند درصد از شهرهای ایران مرکز درمانی دارای «پانسیون مختص بستری» دارای مجوز
قانونی از دامپزشکی هستند! اصلا چند درصد از این مردمی که در هزینه عقیمسازی
ماندهاند،
زیر بار هرینه پانسیون بعد از عمل خواهند رفت! پس اگر یک بخیه باز شد و به شما
مراجعه کردند، نفرمایید «لابد وسایلهایشان استریل نبوده یا بخیه مناسب نبوده»
چون از یک زیرآب زن حرفهای
بعید است.
۲. توصیه
میشود
افراد «زیرآب زن» چیزی فراتر از «اثرات سوء مصرف» موجود در برگه همراه دارو را دستآویز
زیرآب زنیهای
بعدی خود قرار دهند! بجز مالیدنیها
و گل گاو زبان و چای نبات… بقیه داروها همگی قسمت اثرات زیانبارشان
بیشتر از موارد اثرگذار مصرفشان
است و دکتر دامپزشک به ناچار مثلا برای تب یک داروی ضد التهاب تجویز میکند و
چنانچه بعد از تجویز عارضهای
کوتاهمدت
شکل بگیرد، لزوماً اسمش خطای دامپزشکی نیست، به سه دلیل؛ یک اورژانسی بودن، دوم
کمبود امکانات تشخیصی یا عدم هرینه صاحب پت و سوم اینکه همین دارو جان دهها حیوان
را نجات میدهد
ولی در یک حیوان به هزار و یک علت (که کمترین آن خطای دامپزشکی است) عارضه میدهد.
نمیشود
که همیشه از ترس برخی همکاران چای نبات تجویز کرد. اشتباه فاحش مثل این میماند
حیوان دچار بیماری پوستی قارچی باشد و دکتر هیجانی تشخیص آلوپسی آئوروتا بدهد و
مصرف کورتیکواستروئید را تجویز کند! بله اینجا حق دارید صاحب حیوان را آگاه کنید، باز
به سه دلیل؛ اول اینکه اشتباه تشخیصی فاحش و زیانباری وجود داشته، دوم اینکه کیس
اورژانسی نبوده و فرصت برای فالو آپ و تستهای بیشتر
امکانپذیر
بوده است و سوم اینکه پرخطرترین راه درمانی را به جای محتملترین
و سیفترین
انتخاب کرده است. مثال دیگر آیورمکتین است که در نژادهایی چون ژرمن خاصیت توکسیتوسیتی
بیشتری دارد؛ آیا تزریق آن اشتباه فاحش دامپزشکی به حساب میآید؟
همین هم محل بحث است، پس بهتر است تجویز اشتباه را به مواردی که ممنوعیت واضح وجود
دارد اطلاق کنیم، مثل خیل عظیم داروهای تزریقی در خرگوش که ممنوعیت دارند.
۳. همه
ما هنوز در سال ۲۰۲۳
مراجعهکنندگانی
داریم که ابتدا امر اظهار میکنند
«حیوان من هیچ مشکلی ندارد فقط یک دارو بدهید بهش بدم غذا بخورد.» وقتی هم از تاریخچه
میپرسید
گزینه «خوب» را ۱۵
مرتبه تکرار میکنند!
عطسه نمیکند؟
ریه سالمه؟ «خوووب»، اسهال، عق زدن، مشکل گوارشی ندارد؟ «خوب»، مو ریزی خارش…
«خوب»؛ اینها اصولا قصد دارند هزینه نکنند. اگه دوستان زیرآب زن دنبال پیدا کردن
آتو هستند که بفرما ولی زیرآب زن باید بامعرفت باشد. کاری به انتخاب رشته غلط خیلی
از دامپزشکان بیعلاقه
ندارم، کسی که این شغل را با آن همه مشقات تحصیلی و کاری انتخاب میکند،
آن هم در این شرایط جامعه، قطعا باید علاقمند به حیوانات باشد. مگر میشود
دامپزشکان وجدان و علاقه را کنار بگذارند و هر کیسی که صاحبش توان مالی ندارد نپذیرند
تا بمیرد! چون قطعا روند درمانی ناقصی خواهند داشت که ریسک اشتباه زیاد است. به نظرم
این شکل از زیرآب زنی در بین مافیای سیسیل و السالوادور هم قفل و ناجوانمردانه
است ولو اینکه آن شخصی که پول ندارد از قضا وقت آزاد برای شکایت و پیگیری زیاد
دارد. بر شاه خوبرویان
واجب وفا نباشد؛ ای زرد روی عاشق تو صبر کن، وفا کن. هستند همکارانی که بابت دلسوزی
صدبار چوبش را خوردند ولی باز نمیتوانند
به خاطر صاحب حیوان چشم بر روی اون پت زبونبسته
ببندند.
۴. همه
شهرها و همه استانها
مراکز امکانات تشخیصی مجهز در همه فیلدها ندارند. خیلی از مراکز درمانی تنها وسیله
تشخیصی خریدند؛ نه گزارشات قابل اتکایی دارند، نه نیزوی متخصص آن فیلد را آوردهاند،
نه خودشان نوت علمی و قابل استنادی ارایه میدهند و
نه حتی مثلا تست سیبیسی آن
مرکز مجوز قانونی انجام کار را دارد که بشود ارجاع داد! گاهی دکتر دامپزشک مجبور
است با امکانات موجود محتملترین
روند درمانی را انتخاب کند. چرا، یک موقعی هست سه تا خیابان بالاتر مرکز تشخیصی
دامپزشکی بوده ولی دکتر از دست دادن مراجعهکنندگانش
ارجاع نداده و با غرور کاذبش به حیوان هم آسیب زده؛ این دیگه اسمش «زیرآب» حتی نیست
«روآب» است و حقش است.
۵. خیلی
بیماریهای
عفونی درمان آن رابطه خیلی نزدیک به سیستم ایمنی حیوان دارد. شاید درمان پاروا ویروس
در ایران به لحاظ تجربه بیشتر، از خیلی کشورهای اروپایی هم حتی بهتر اجرا شود، ولی
همیشه ده درصد امکان مرگ علیرغم
درمان مناسب وجود دارد. پس زیرآب زن باید افتاده باشد. لطفا باد در غبغب نیندازید
که آره خدا رو شکر ما تا حالا یک مورد تلفات پاروا هم نداشتیم و داغ بیمار را تازه
کنید.
من اصلا موافق طرفداری تعصبی از همکار دامپزشک نیستم ولی نقد
و حتی شکایت در همراهی با صاحب پت اگر با اصول بالا همخوانی
داشته باشد، نه تنها کار ناپسندی نیست بلکه بسیار هم پسندیده است. شاید یک دکتر بیمسئولیت
با جان حیوانات بازی میکند!
شما به این شکل مسئولیت انسانی و حرفهای خودتان را در قبال آگاهسازی
انجام میدهید
و بسیار هم پسندیده است و اتفاقا کمکی است به بالا بردن پرستیژ جامعه دامپزشکی،
چرا که هرکس با هر جایگاه علمی به خودش اجازه نمیدهد
بدون کسب تجربه در مقام طبابت پت بر آید. ولی اگر چشم بر همه این موارد بسته و از
احساسات صاحب پت استفاده و پول هنگفتی هم بابت اعتمادی که به همین شکل به چنگ
آورده اخذ شود و حتی بدتر از آن، بعد از گرفتن هزینه گزاف، مسئولیت پروسه درمانی
دوم را نپذیرفته و بر عهده دکتر اول انداخته، قطعا سینک وجدان شما را کسی کشیده
است و ذره در آن یافت نمی شود.
منظور شما از مراکز دامپزشکی در مراکز هم عرض در کشور های منطقه کشور افغانستان است یا عراق؟ ترکمنستان است یا ارمنستان؟ چون احتمالا خبری از کشور های حاشیه خلیج فارس که پر از دامپزشکان استرالیایی و اروپایی است ندارید. سری به کویت، امارات و حتی ترکیه بزنید تا ببینید که بیمارستان دامپزشکی در کشور های منطقه چگونه است. مهم این است که کیفیت خدمات و دانش دامپزشکان در تمامی کلینیک ها به طور نسبی یکسان است و نه اینکه یکی به این بنازد که دستگاه پیشرفته تری دارد. منظور شما از اصولی تر و ساختارمند تر هم که کلا یک بازی با کلمات است.
به قول شما ممکن است تعداد انگشت شماری مراکز دامپزشکی در تهران دارای امکانات مشابه با "عادی ترین" بیمارستان های دامپزشکی در ینگه دنیا باشند اما آنچه که شما توجه نمی کنید حضور دامپزشکانی در آن مراکز ینگه دنیا هست که با روشی مدرن آموزش دیده اند و تعداد بسیاری کیس درمانی و جراحی در طول روز دارند. این دامپزشکان سالانه باید دوره های مدون و با کیفیت را شرکت کنند تا اجازه کار داشته باشند. اینکه فلان مرکز در تهران دستگاه سونوگرافی فلان برند را دارد ولی کیس چندانی برای استفاده از این تکنولوژی ندارد که موجب مباهات نیست!
فرمودید دو مرکز درمانی در تهران امکاناتی دارند که مراکز تحقیقاتی ندارد. جهت اطلاع و به طور خلاصه مرکز تحقیقاتی یک مرکز غیر انتفاعی است که هدف آن تولید علم است و عمدتا احتیاج به بودجه دولتی دارد. دو مرکزی که فرمودید مراکزی درمانی جهت کسب درآمد هستند که سرمایه گذاری شخصی به حساب می آیند. در نتیجه مقایسه این دو از اساس غلط است. اینکه شما از دیدن یک سری لوازم در این مراکز خصوصی هیجان زده شده اید و به وجد آمده اید دلیل نمی شود که با استناد به آن مراکز تحقیقاتی را مورد کم لطفی قرار دهید.
البته بنا به گفته خود از چیزهایی خبر دارید که دیگران اطلاع ندارند اما لطفا از مراکز دامپزشکی دفاع بد نکنید تا آبروی بیشتری از آنها حفظ شود!