کد خبر: ۶۴۰۲۰
تعداد نظرات: ۵۱ نظر
نگاه شما:
اواخر دهه ۷۰ و زمان مدیرکلی دکتر حزبئی مدیر مقتدر و بانفوذ دامپزشکی استان گیلان بود. من که آن موقع رئیس دامپزشکی رودبار بودم، مسئولیت سنگین قرنطینه لوشان هم بر دوشم بود ...
 

مدیریت دموکراتیک، مدیریت لجامگسیخته

دکتر مرتضی توکلنیا

کارشناس اداره کل دامپزشکی استان گیلان

در یکی از روزهای پاییز اواسط ده هشتاد، کلاس آموزشی ویژه مدیران با موضوع انواع مدیریتها و رهبری نیروی انسانی در سالن کنفرانس اداره کل دامپزشکی گیلان در حال برگزاری بود. استاد مدعو از سازمان مدیریت و برنامهریزی استان داشت انواع مدیریتها را تشریح میکرد؛ اول .....، دوم .....، سوم مدیریت دموکراتیک .....، چهارم مدیریت لجامگسیخته ..... به اینجا که رسید، رئیس شبکه فومن نه گذاشت و نه برداشت، بلند گفت «این نوع مدیریت لجامگسیخته راست کار توکلنیاست»؛ درست هم میگفت؛ مدیریت من به مذاق خیلیها خوش نمیآمد، اما به نظر خودم و بدون آنکه بدانم، کارهای من در شبکه، تلفیقی از مدیریت دموکراتیک و مدیریت لجامگسیخته بود. یه جورایی تنها به اهداف توجه داشتم و از کنار خیلی مسائل میگذشتم. معتقد بودم که اهداف خیلی مهمتر است و ابعاد فعالیتها، وضعیت نیرو و امکانات دامپزشکی طوری است که بایستی کار به هر طریقی پیش رود و در این مورد هدف میتواند وسیله را توجیه کند.

یک نکته هم از دکتر طباطبایی مدیرکل توانا و هوشمند دهه هفتاد گیلان آویزه گوشم بود که هر شخصی رسپتور خاصی در یک جای بدنش است؛ یکی زیر بغل، یکی نوک بینی ... اگر آن را پیدا کردید، قلق او را هم متوجه میشوید که چگونه با او رفتار کنید که بیشترین کارایی را در سازمان داشته باشد. من هم به عنوان مثال اگر میدانستم که ماموریت بچهها تا شب طول میکشد، میگفتم فردا مرخص هستید و به قول رشتیها یه جوری برایشان جابجا میکردم؛ فردا آزادشان میگذاشتم تا به استراحت و کارهای شخصیشان بپردازند و روز بعد راضی و با انرژی سر کار بیایند. یا اگر مسئول پست یا دفتر دوردست من در ساعات اداری به کار کشاورزی میپرداخت، کاری بهش نداشتم چون میدانستم شبها که دامهای آزاد و جنگلی به خانه باز میگردند، او کار واکسیناسیون و خود را انجام میدهد.

البته اینجور مدیریت هزینه و مسئولیت سنگینی هم داست. یادم میآید اوایل سالهای دهه هشتاد بود. از طرف سازمان دامپزشکی بخشنامه شده بود که عملیات آزمایش خون، حذف و کشتار دامهای بالغ مبتلا به بروسلوز لغو شود چون با توجه به واکسیناسیون دامهای بالغ امکان ردیابی این قبیل دامها میسر نبود و به طور کل هیچگونه ردیف و اعتباری هم برای انجام عملیات آزمایش خون، حذف و کشتار دامهای آلوده و پرداخت غرامت پیشبینی نشده بود. اما ما در استان با مکاتباتی به سازمان قبولانده بودیم که همان تکنیک قبلی واکسیناسیون نابالغین و حذف و کشتار دامهای بالغ آلوده خصوصاً در مورد گلههای گوسفند و بز در گیلان موفق بوده و بنابراین همچنان ادامه داشته باشد.

از آن طرف در شهرستان رودبار یکی دو تا روستای آلوده داشتیم و چند نفری هم مبتلا شده بودند. بنابراین با بچهها تصمیم گرفتیم بدون هماهنگی با سازمان، عملیات شناسایی و حذف و کشتار دامهای آلوده را اجرا نماییم. اگر پولی برای بابت غرامت آمد که چه بهتر؛ اگر هم نیامد که لااقل جلوی گسترش بیماری را گرفتهایم. اما یک روز که بچهها به آن روستای صعبالعبور (لاکه) عزیمت کرده بودند و علیالقاعده کارشان نباید زیاد طول میکشید، تا غروب از آنها خبری نشد. من هم که جنب اداره در خانه سازمانی زندگی میکردم کمکم نگران شدم. شب که شد، همسران دوتا از این همکاران زنگ زدند که شوهرانشان تا به حال از ماموریت برنگشتهاند. به شدت مضطرب و نگران شدم. عملیات خارج از برنامهای داشتیم و اگر اتفاقی برای بچهها پیش میآمد چگونه میتوانستم جواب خانوادههایشان را بدهم. تا اینکه با یکی از همکاران تماس گرفتم تا با ماشین به سمت آن روستا برویم. کمی که از شهر خارج شده و تازه وارد سربالاییها شده بودیم، با تراکتوری برخورد کردیم که از بالا میآید و بچهها خسته و داغان سوارش هستند. گویا  لندرور اداره خراب شده و هر کاری کرده بودند درست نشده بود و به ناچار با تراکتور بر میگشتند. همان موقع توبه کردم که دیگر از این کارهای پرمسئولیت انجام ندهم، اما باز ادامه دادم.

به نظر من انتخاب هر نوع مدیریت مقدار زیادی بستگی به خصوصیات فردی و ژنتیک مدیر دارد. مدیریت دموکراتیک و لجامگسیخته هم مقداری یلهگی و شیطنت ذاتی میخواهد و من که در بچگی و نوجوانی نیمه آرام و کمی شیطان بودم، این خصلتم را در دوران دانشجویی و تا مسئولیتهای شغلیام حفظ کرده بودم. به عنوان نمونه در کلاسهای آموزشی سازمانی که تا عصر طول میکشید، کشیک میکشیدم یک نفر مثل دکتر عربانی در حال چرت زدن باشد؛ بعدش آرام آرام سر وقتش میرفتم و کتم را رویش میانداختم تا مبادا سرما نخورد! البته این شیطنتها در جلسات اداری رؤسای شهرستانها هم خود را نشان میداد. دکتر بشری مدیر کل سابق ما هر موقع با شبکهها جلسه داشت، اولش میگفت توکلنیا  تو بیا پیش من بشین! دور میشینی شلوغکاری میکنی!! البته من هم بدم نمیآمد صدر جلسه بشینم و قیافه معاون فنی را در بیاورم. همانقدر که دکتر بشری در عین علمی بودن و کاری بودن، اهل دیسیپلین اداری هم بود، من اینجا یک مقدار ضعف داشتم. یک دفعه هم جلسه داشتیم، از شهرستان دیر راه افتادم. نیم ساعتی با تاخیر رسیدم. پشت در اتاق جلسه با موبایل با معاون فنی که در جلسه بود تماس گرفتم و پرسیدم «دکتر جان، اوضاع چطوره؟ من پشت در هستم، بیام توی جلسه؟» که معاون، دستش درد نکنه  گفت «نه، نه، نیا، وضع خیلی خرابه، دکتر به فلانی که یه کمی دیر کرده بود بدجوری گیر داده». من هم آرام آرام از پلهها پایین آمدم و فرار به سوی شهرستان.گرچه بعدش مورد مؤاخذه قرار گرفتم اما خدائیش میارزید.

خوشبختانه بیشتر مدیرکلهای ما سعه صدر داشتند. فرد را سبک سنگین میکردند و با یک خطا، کارت قرمز نشان نمیدادند و به تذکر لسانی و احیاناً کتبی بسنده میکردند، مگر چه باشد. یادم هست اواخر دهه هفتاد و زمان مدیرکلی دکتر حزبئی مدیر مقتدر و بانفوذ دامپزشکی استان بود. من که آن موقع رئیس دامپزشکی رودبار بودم، مسئولیت سنگین قرنطینه لوشان هم بر دوشم بود. به هر حال محصور بودن گیلان توسط رشته کوههای البرز طوری است که در طول تاریخ نیز مهاجمان نتوانستهاند به آسانی وارد این سرزمین شوند و این ویژگی برای قرنطینه کردن گیلان در شرایط خاص بسیار کارآمد بوده، البته به شرطی که امکانات و قوانین درخور وجود داشته باشد. ما هم در گلوگاه لوشان کانکسی داشتیم و یک نفر نیرو بصورت شبانهروزی به کنترل دام و فرآوردههای خام دامی از جوجههای یکروزه گرفته تا موی بز میپرداخت.

غروب یک روز پاییزی بود که تلفن منزلم به صدا درآمد. از آن طرف یک نفر گفت «سلام آقای دکتر، حزبئی هستم مدیرکل. حدود یک ساعتی هست که در قرنظینه شما هستیم. نیروی شما حضور ندارد. داریم برای شما ماشینها را کنترل میکنیم و و ورود و خروج میزنیم. چی دستور میفرمایید؟ میخواهید تا صبح بمانیم؟!» برق سهفاز منو گرفت. زبانم بند آمده و به تتهپته افتاده بودم. گفتم «اختیار دارید آقای دکتر. نمیدانم کارمند ما چرا سر پستش نیست. الان یک نفر دیگه رو روانه میکنم». تلق گوش رو گذاشتم و به هر بدبختی که بود یکی دیگر از همکاران را روانه پست قرنطینه کردم. فردا صبح از آن همکارمان که واکسیناتور بود پرسیدم که چرا ترک پست کرده؟ ایشان هم گفت که از واکسیناسیون مستقیماً رفته بودم لوشان و چون غذا نداشتم شام رفتم خانه برادرم که در شهر لوشان است. گفتم «به هر حال خوب ما را خراب کردی! ببینم چکار باید بکنم».

چند روز بعد رفتم مرکز پیش مدیرکل که مثلاً تا مشکل بیشتر نشده، وساطتی بکنم. خلاصه سرتان را درد نیارم. آن نفر به مدت طولانی به یک شهر نقلی و ساحلی استان گیلان فرستاده شد و من هم چون به حمایتش آمده بودم، توبیخ کتبی با درج در پرونده. همه هم میگفتند تو چه جرأتی داشتی رفتی وساطت، نمیگفتی دکتر از پنجره پرتت میکنه پایین. خدائیش هم من در مقابل دکتر حزبئی جوجهای بیش نبودم. اما چند ماه که گذشت به همان همکار ما در آن شبکه آنقدر خوش گذشته بود که دلش نمیخواست برگردد رودبار. میگفت «همینجا خیلی خوبه، مزایاش که فرقی با رودبار نداره، کارش هم سبکتره، ببینیم میتونم کلا منتقل بشم اینجا». با این حال اگرچه از آن شهر هم دیپورت شد، اما تا مدتها هوایی شده بود و از خاطرات خوب آن شهر میگفت و آنجا بود که من به این نکتهی اساسی هم پی بردم که اصولاً لجامگسیختگی جدای از ژنتیکی بودن، یه جورایی واگیردار هم هست!!

  بهار 1400 خورشیدی

 

انتشار یافته: ۵۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۱
سعید جوان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
3
14
قلم تان مانا. چه زیبا مینویسید دکتر توکل نیای عزیز.فیض میبریم از وجودتان در فضای حقیقی و لذت میبریم از نوشتارتان در فضای مجازی. چه خوب که همکار عزیزمان هستید.
فرشید انصاریان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
3
7
سلام دکتر جان . زیبا رفتار و زیبا پندار و زیبا گفتار شما در زیبا نگارشتان بسیار بر دل نشست . سبز و مانا باشید .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
7
بسیار بسیار از قلمتان لذت بردم. همیشه سلامت و شاد و پر انرژی باشید.
دامپزشک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
7
5
دکترجان آفرین برشما
خیلی با آب و تاب اشتباهاتتان رو بیان کردید .......................
الان همه مدیران یک نفس راحت کشیدن که فلانی با این سوپیشینه هنوزم در صدر هست پس بیخیال، هرکاری دل تنگت میخواهد بکن
این کارتون نمونه بارزی از بدعت گذاری غلط بود
فک نمیکنم واکسیناسیون دامی اونم چند نفره کار سختی باشه و اینقدر زمان ببره، ضمن اینکه کار همیشگی هم نیست و شاید یکی دوروز در ماه اتفاق بیوفتد.
ضمن اینکه واکسیناسیون شبانه خلاف مقررات دامپزشکی
بنظرم رعایت نظم و قانون تنها چیزی که مانع از هرگونه سواستفاده و تبعیض میشه و واقعا جواب میده وقتی حداقل ۲۵ روز در ماه ساعت اداری هست و دامها صبح هم در منزل تشریف دارند چه نیازی به شب هست ؟
....................... خدا پدر دکتر حزبئی رو بیامرزد حداقل واکنش نشان داد.
................................
دکتر جان خوبه که رئیس بیمارستان نشدید اونوقت بعد هرجراحی حتما یک ماه مرخصی تشویقی میدادید
.........................................
پاسخ ها
توکل نیا
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
دوست عزیز . در مورد واکسیناسیون شبانه ، شرایط دامداری و دام دربرخی از نقاط جنگلی گیلان به گونه ای است که این شیوه هنوز هم بیشترین فایده و راندمان را دارد ضمن اینکه دامداران نیز همین تقاضا را دارند.من بهیچوجه نمیخواهم این موضوع را به تمام خدمات دامپزشکی از قبیل جراحی ها و... تعمیم دهم. هر چیزی جای خودش را دارد و شکی نیست که هر نوع مدیریت در نوع خودش مزایا و معایبی دارد و البته بحث مدیریت ها بسیار گسترده تر از متن من است .اما در هر حال ما در اداره سعی میکردیم با همفکری همکاران کاری کنیم که بیشترین خدمت را ارائه دهیم . اگر چه مشکلاتی نیز پیش می امد
دامپزشک
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۶:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
صد درصد همینطور
..........................
چطور دامدار در نقاط جنگلی متقاضی واکسیناسیون شبانه هست ؟ حالا از صعب العبور بودنش که بگذریم، باید توجه میکردین که خیلی از واکسن ها ممکنه بعد واکسیناسیون شوک بدهند که این اتفاق ممکنه بلافاصله یا با تاخیر ۱، دو یا چند ساعته رخ بده
همین موضوع کوچکترین ایراد برای واکسیناسیون شبانه هست مخصوصا در اون مناطق جنگلی که رفت و آمد و دسترسی به مراکز خدمات دامپزشکی تقریبا غیرممکنه
ضمن اینکه اصلا دامدار خبردار هم نمیشود که چه اتفاقی برای دام افتاده
.....................................
ناشناس
| Canada |
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
عزیز دامپزشک اقای دکتر کارش رو کرده و تمامممم. مشکلی هم پیش نیومده قطعا انقدر به منطقه خودش و شرایط بومی بهداشت دام تسلط داشتن که این روشهارو پیاده کردن و مهمتر از همه جوابببببب گرفتن ! در استان ما هم روشهای بسیار متفاوتی برای اجرای ( صحیح ) کار هست و گاهی اون روش (صحیح ) نمیتونه (قانونی) باشه. یک دستور العمل کلی برای همه کشور نوشته میشه ولی سال به سال و منطقه به منطقه شرایط خاص خودش رو داره و این به مدیریت بومی اون فرد بستگی داره که بهترین نتیجه رو بگیره. گاهی ما قانون شکنی نمیکنیم فقط خط کش قانون رو کمی خم میکنیم . همه گواهی نامه میگیرن ولی همه( به روش خودشون و در راستای قانون) رانندگی میکنند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
5
جناب دکتر عزیز سلامت باشی
چقدر زیبا و صادقانه واقعا بشخصه لذت بردم
موفق باشی
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
فازتون چیه منفی میدید خدایی تنها کسایی منفی میتونن بدن که دشمن طرف باشند
دامپزشک
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
اتفاقا برعکس ما هیچ خصومت شخصی با ایشون نداریم فقط در مورد مسائل مربوط به مدیریت ایشون اختلاف نظر داریم اصلا هم ایشون رو نمیشناسیم شاید اگر همکار بودیم عاشق محبت و شخصیت و .. میشدم
بحث ما چیز دیگه ای است اینکه با وجود اطلاع از واگیرداربودن لجام گسیختگی این خاطره رو خیلی شیرین بیان کردن و در واقع باعث اشاعه اون میشن
قبول دارم که خیلی از شبکه های دیگه هم به همین روش مدیریت میشن ولی نباید خودمون عامدا باعث افزایشش بشیم
چرا که علاوه برخسارتهایی که به بخش فنی کار میخوره قطعا این وسط حق یک عده هم ضایع میشه
مثلا بقیه کارمندا که تو بخش قرنطینه، طیور، آبزیان یا حتی بخش مالی کار میکنن کار کشاورزی یا .. ندارن؟ مگه نمیشه اونها هم صبح ها به کارهای شخصی شون بپردازن و عصر بیایند و یک چند ساعتی وظایفشون رو انجام بدهند و بروند
شما جوری در مورد واکسیناسیون صحبت میکنین انگار کار دامپزشکی فقط همین است و کسی که واکسیناسیون انجام میدهد مجاز است ساعت اداری حاضر نشود، سر پست قرنطینه نرود و ...
توکل نیا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
همکار عزیز دامپزشک
همانطور که ذکر کردم شرایط کار به گونه ای بود که واکسیناسیون شبانه بیشترین راندمان را داشت . فکر کنید یک دفتر یا پستی دارید که درسی یا شصت کیلومتری اداره شما واقع است .مسئول دفتر شما ساکن همانجا است و منطقه ای را پوشش میدهد با یک دستگاه موتور سیکلت .اگر او نباشد مجبور هستید هر روز از مرکز یک ماشین با راننده و تکنسین به ان منطقه اعزام کنید وتازه به علت اینکه دام های جنگلی در بعضی مواقع سال اصلا به خانه باز نمیگردند کار هم پیش نمیرود .شما کدام راه را انتخاب میکنید ؟ درست است شاید این امتیاز را کارمندان بقیه قسمت ها نداشته باشند . اما این معامله برد -برد بود که هم شبکه سود میبرد و هم ان همکار . به اضافه اینکه ان همکار همواره میدانست این امتیازی است که به او داده شده و در قبالش نهایت سعی و تلاش خود را بخرج میداد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
6
همه رو رودبار تبعید میکنن
معلومه هرجا تبعید شده باشه از رودبار بهتر بوده
همچین میگید شهر نقلی انگار بقیه شهرها پهناورن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
3
صبح کار کشاورزی انجام بده بعدش شب خسته تو طویله های بدون برق
واکسن بزنه
واقعا هدف فقط فرورفتن سوزن در بدن دام که انجام میشد، مهم هم نیست چی و چه مقدار؟ آب مقطرم بوذ که دیگه بهتر و کسی هم که پایشی انجام نمیداد که ببینه چقدر ایمنی دادند؟
خوش بحاله دامهای زمان شما
پیگیر حکیم مهر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
5
6
به نظرم من بیشتر خاطره نویسی بود تا تا یه مقاله تحلیلی یا...،باید در گوشه خبرها استفاده می شد نه سر تیتر!!
پاسخ ها
ناشناس
| Canada |
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
حالا حسودی نکن دیگه تو هم یه تحلیل بزن بدیم بزنن سر دره سازمان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
3
4
دکتر عزیز درود ، نوشتار تان بسیار زیبا ، روان و لذت بخش بود و همچون خودتان پر انرژی ، آموزنده نیز بود از رفتار مدیریتی متفاوت اما موفق ، گیلانی ها اینطورین ، نرم و روان و دوست داشتنی ، ممنون ، در این روزها نوشتار زیبایی برای روز مره گی مان افریدی
ناشناس
|
Norway
|
۱۷:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
1
3
خودت را دست کم گرفتی. ........................
ساسان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
7
سلام و خسته نباشید به دکتر توکل نیای عزیز که خاطرات زیبا و دلنشین را با ما به اشتراک می گذارید دکتر توکل نیا علاوه بر دموکراتیک و لجام گسیخته بودن (البته در مدیریت )بسیار مهربان و اهل مطالعه هستند و تجربیات ایشان در اداره دارو درمان کمک حال بنده است
Farshad
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
1
3
درود بر شما دکتر عزیز. ما رو بردی به دوران جوانی. بسیار لذت بردم . پاینده باشید
مژدهی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
1
مثل همیشه زیبا، گویا و پرمعنا بود آقای دکتر. در این دوران که اعتبارات حرف اول رو در اجرای بسیاری از پروژه ها در سازمانهای دولتی میزنه....کار کردن مانند ایثار هست......پاینده باشید
پاسخ ها
توکل نیا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۴
ممنونم . ضمنا در آن مورد خاص که بدون مجوزهای لازم و ردیف اعتباری مبادرت به عملیات حذف و کشتار دام های آلوده نمودیم خوشبختانه در پایان سال و با پیگیری های استان توانستیم به صاحبان دام های حذف شده غرامت پرداخت کنیم. ضمن اینکه بیماری هم مهار شد . با این حال این قبیل فعالیت های خارج از برنامه مسئولیت سنگینی دارد وتنها در سایه اعتقاد به اهداف ، صمیمیت بین همکاران وتلاش فراوان امکان پذیر است . اگرچه این سه رکن اصلی تمامی فعالیت های جمعی و مثمر ثمر سازمان دامپزشکی کشور نیز میباشد
ناشناس
|
United States of America
|
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
2
2
سلام و درود جناب آقای دکتر توکل نیا...ممنون از اینکه با این شیوایی قلم و رسا خاطرات کاری رو می نویسین...وجود شمایی که اهل مطالعه و تفکر بسیار هستین باعث افتخاره...وجود پر مهرتان همیشه پرانرژی...مطمینا هر پستی که تشریف دارید جز خاطرات خوب به جا نمی گذارید....
حدیث سقطچی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
3
2
سلام و درود جناب آقای دکتر توکل نیا...ممنون از اینکه بسیار شیوا و رسا خاطراتتون رو می نویسین...وجود شمایی که اهل مطالعه و تفکر هستین باعث افتخاره...وجود پرمهرتان همیشه پرانرژی...مطمینا در هر پستی که تشریف دارید جز خاطرات خوب به جا نمی گذارید...
دکتر تیمور لطیفی دارستانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
3
2
با تشکر از قلم زیبای حضرتعالی که خاطرات شیرین گذشته را بسیار ملموس و به زبان حال تعریف نمودید، از آنجایی که در کنار حضرت عالی افتخار همکاری داشته‌ام به خوبی می دانم که چقدر دیدگاه اپیدمیولوژیک شما در مهار بیماری ها و حل مشکلات منطقه‌ای شهرستان ما کمک و کارگشا بود. مدیریت اگرچه ظاهراً لجام گسیخته بود، ولی بازدهی بسیار بالا بود، فضای دوستانه و بدون خشونت داشتیم ، همه پرسنل اداره حتی آبدارچی با تشویق و تمجید های شما و کمی هم تعریف رابطه برد_ برد در کار واکسیناسیون ایفای نقش می نمودند و در ادامه همکاری نزدیک توام با درک شرایط بخش خصوصی نیز ، مدیریت شما را از باب بازدهی پر امتیاز می کرد.
بعضی ویزیتها نیز خانوادگی و بهرحال احساس ارزشمندی و تاثیر در زندگی مردم در پایگاه خانواده نیز تقویت می شد ، یادش بخیر روزهای شیرین و پربرکتی بود.
همکار
|
United States of America
|
۲۳:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
3
3
بسیار زیبا و دلنشین نوشتین و خدایی شانس آوردین آقای دکتر حزبئی فقط شما رو توبیخ کتبی کرد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
1
4
سلام - خوب بود - فقط اگه از اسامی افراد استفاده نشود بهتر است . چون ممکن است خواننده بر اساس خاطرات خوب و اکثرا بد از افراد یاد شده به قضیه نگاه کرده و هدف شما از نوشتن این مطلب پشت این قضایا گم بشود
دامپزشک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
3
5
دکتر توکل نیا عزیز
شخصیت بزرگوار ،صداقت در گفتار و رفتار و تلاش های دلسوزانه و همراهی همیشگی شما با دامداران و مرغداران رودبار در شبکه دامپزشکی باعث شده علیرغم گذشت چندین سال از رفتن شما به اداره کل دامپزشکی استان همچنان در دورافتاده ترین و محروم ترین نقاط این شهرستان از نام شما و دامپزشکی به نیکی یاد شود.
همیشه سلامت و مستدام باشید.
علی
|
Syrian Arab Republic
|
۰۸:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
3
4
با سلام
آقای دکتر توکلی نیا داستان شما بسیار جالب بود بنده هم بخاطر لجام گسیختگی که در راه اعتلای سلامت جامعه کردم تبعید شده به شهر دیگه ای ولی اینجا خیلی برام بهتر .
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد
آفرین به همت والای تو
همکار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
3
3
با سلام خدمت دکتر توکل نیای عزیز
با قلم شیوا و رسایت خاطرات خود از دامپزشکی را به زیبایی در ذهن خواننده به تصویر می کشی.
مرسی که هستی.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
1
4
باتشکر از اقای دکتر توکل نیا عرض شود که مشکلی که درسازمان دامپزشکی وجود دارد این است که محاسبه مزایا براساس تعداد نفرات ومبلغ اختصاص یافته است واین فقط به نفع مدیرکل است درسایر ادارات هرکس بخواهد ماموریت برود اول برگه می نویسد تامین اعتبار می شود بعد می رود ودراخرماه پولش را می گیرد مطلب دوم این است که سابقه فرد مدرک تحصیلی وپست فرد براساس فرمول مزایایی سازمان مدیریت محاسبه می شود دردامپزشکی هیچ فرقی محاسبه نمی شود واین باعث بی انگیزگی افراد می شود اگر کسی مسولیت قبول کند می گویند مخ اش تاب برداشته لذا همه خود را به خل وچلی می زنند دراین میان آنها که واقعا خل هستند تعجب می کنند که چرا بقیه اینطور شده اند دراداره ما پسر ریس جهاد استان را استخدام کردند فساد گوشت را فصاد می نویسد حالا ادعای ریس شبکه بودن داردبه افراد متخصص می گویی بیا این کار را انجام بده می گوید سر ماه همان دویست تومان را به فلانی ومن یکسان می دهند چرا کار بیشتری انجام دهم دراین میان افرادی هم که مسول می شوند انقدرجوان وبی تجربه هستند که اصول اولیه کار را هم نمی دانند نتیجه می شود که یک روز بدنبال مرغ می دویم روز بعد بدنبال جوجه یک روزه ناقلا
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۴
خیلی زیبا توصیف کردید
قلمتان مانا ای دانا ..
مخصوصا اون قسمت فصاد گوشت که زاییده یک فساد اداری است
همکار
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۴
اختیار دارید شما
پسر رئیس جهاد که روی سر ما جا دارد، تازه ما تا پسر عمه رئیس جهاد خلع شده رو هم پوشش میدیم
خیلی نگران نباشید، این دسته از افراد در سازمان کم نیستند.
گرچه باعث تاسف است اما چاره ای هم نیس
فقط هم شامل غلط املایی نمیشود البته، غلط آماری، غلط مالی و...
چای بسی تفکر دارد که یک کارمند دولت با حداقل مدرک لیسانس که هنوز زبان مادری خودش را نمیداند، چطور زیست و فیزیک و شیمی یا حتی عربی و قرآنش را پاس نموده تا به اینجا رسیده؟
انگلیسی رو هم که اصلا حرفش را نزنید
آرش بایرامی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۴
1
3
آقای دکتر بسیار کلام شیوایی دارید خیلی لذت بردم
ناشناس
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۲۱:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۴
1
6
برخلاف نظر مابقی دوستان،به نظر من ذکر مشکلات و اشتباهات مدیریتی به تشویق افراد برای اشتباه دوباره نمی انجامد و می تواند برای نیروهای جدید به مثابه ی کتاب آموزشی باشد.این دست مسائل را در کتاب ها نمی آموزند و تنها آموزگار این امور،تجربه است.باشد که از تجربیات هم درس بگیریم.بی شک دکتر توکل نیای امروز،آگاه تر از توکل نیای دیروز است و امروز به مثابه ی پدری ست که اعمال مدیریتی پسرش (دوران گذشته ی خود)را نقد می کند.چیزی که باعث سوتفاهم می شود،زبان شوخ و بازیگوش اوست که همواره از زیر برایی تیغ سرزنش می گریزد.اما فراموش نکنیم که خود او این یادداشت را نوشته و خودخواسته بستری برای نقد خود و مدیریتش فراهم آورده است.سئوال اینجاست: چند نفر از ما جرئت بیان اشتباهات مدیریتی و بررسی دوران فعالیتمان را داریم؟قطعا این دست یادداشت ها،شروعی هستند برای اندیشیدن منتقدانه و ایجاد گفتگویی سازنده،اما نه دادگاهی!
با آرزوی موفقیت روز افزون.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
همکارگرامی بسیارعالی نوشتی واقعالذت بردم
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۸
احسنت
ناشناس
|
Canada
|
۰۷:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
3
سلام، همیشه خاطرات این همکار عزیز زیبا و ارزشمند است،
امید علیمرادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
3
سلام آقای دکتر توکل نیا.اینجانب از خاطرات والبته ازفعالیت کاری حصرت عالی که همیشه مملو از عطوفت ومهربانی وخوشرویی باما بودید و ارزش نهادن به خدمات دامپزشکی درهرضمینه ای بافرهنگ ودانشت ازخضرتعالی راصی و خوشنود واز نوشتارهای علمی وفرهنگی و ادبی لذت بردم انشالاه درتمام مراحل زندگیت موفق وسربلندباشید
پیروز حرفت کار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
1
3
دکتر توکل نیای عزیز از سرمایه های ارزشمند انسانی دامپزشکی هستند.خداوند ایشونو همیشه سلامت نگهداره.ایشون علاوه بر مطالعات علمی گسترده به بهترین نحو ممکن وظایف اداریشون را هم انجام میدادن.یادمه زمانی که بنده تو شهرستان رودبار دفتر اشتغال به امور درمان داشتم از کوچکترین کمکی دریغ نمیکردن .منطقه رودبار بسیار وسیع هست و مناطق کوهستانی و صعب العبور زیادی داره که تا حدی کار و چه برای بخش اداری چه درمان سخت میکنه.یادش بخیر دکتر جان بعد از ساعت اداری چندین بار اومدی بدون کوچکترین چشمداشتی تو کار درمان به من کمک کردی.یاد سزارین هایی که رو گوسفندای زبون بسته انجام دادیم با هم بخیر کوچکترین سهمی هم از دستمزد برای خودت بر نداشتی.زنده و سلامت باشی همیشه دکتر عزیز و گرامی
همکاری از خراسان شمالی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
3
آقای دکتر توکل نیای عزیز
من شما رو نمی شناسم ولی قلم توانایی دارید.
اگر همین خاطرات نباشد و شیطنت های بعضی همکاران از بین برود همگی با این اوضاع کاری افسرده می شویم.
امیدوارم همیشه اینگونه پرانرژی باشید.
درود بر شما همکار عزیز
نصراله زاده ماسوله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
2
عالی بود دکتر جان
دکتر احمدی همکلاسی سال ۶۴
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
2
دوست عزیز و همکار گرامی بنده افتخار میکنم که همکلاسی مثل شما که با همه توان و احساس مسولیت در خدمت دامداران منطقه بودید دارم الحق در سیستم مدیریت هر چقدر با روابط دوستانه و صمیمانه همکاران به خدمت گرفته شوند جواب خوبی میدهد که حتما شما از نزدیک این موارد را لمس کردید و به هر حال حس خدمت دررجنابعالی قابل تقدیر هست
همکار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
1
از متن جالب ، آموزنده و توام با طنز شما لدت بردم.مدیریت کشور نیازمند جراحی است و رهبری نیروها نیازمند مدیرانی مدبر ، انتقاد پذیر و تلاشگر. برقرار باشید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
1
دکترعزیز متن شما به زیبایی و بدون غل و غش
و در عین صداقت ،آن دوران پر دغدغه مسولیت
را بیان،وبراستی از پس بعضی تصمیم های خود جوش،همین احساس رضایت خود ومردم،نشان خدمت عاشقانه است،که وگرنه نمیتوانست منشا کارهای مثبت شودوواقعا باید به شما افتخار کرد.
عماد
|
Germany
|
۲۳:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
0
1
مرتضی عزیز در دوران دانشجویی، یکی از درس خوان ترین همکلاسیهای ۶۴ بود.‌در واقع اصلا اهل جزوه نبود و تنها از روی کتب مرجع درس میخواند. به همین خاطر تقریبا در همه درس ها،‌ بسیار مسلط بود.‌بدیهی است چنین شخصیتی در محیط کار هم بهترین رفتار را از خودش نشان میدهد.‌به نظرم رفتار ایشان را با کار و چوب قانون، کار کردن خطا می باشد.
دوستار شما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۶
0
1
شیوا ، پر محتوی، طنز گونه
گویی عزیز نسین واقعه نگار شده
متشکرم دکتر عزیز ، منتظریم دکتر باز هم بنویس
بهروز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۸
0
2
دکتر جان مثل همیشه دقیق و نکته سنج و کار شناسی شده همراه با حس مسئولیت.
با آرزوی موفقیت های بیشتر
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۸
0
2
جناب دکتر عزیز و گرامی
من افتخار همکلاسی شما را در دانشگاه دارم ،می دانم که بسیار با سواد و دارای پشتکار مثال زدنی هستیدو خوب بودن و مدیریت شما ذاتی است.دکتر جان بسیار زیبا و جذاب نوشتید و بسیار زیرکانه مشکلات را مطرح نمودید.اما چه می توان گفت .
امید وارم خسته نشده باشید و پرتلاش و با انگیزه بیش از پیش به کوشش خود ادامه دهید .
ارادتمند
بهرام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۰
0
2
درود استاد گرامی...چقدر شیوا و زیبا...احسنت...لطفا بازهم بنویسید...سپاس.
سعید کریمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۴
0
2
بسیار زیبا و دلنشبن بود دکتر عزیز⚘
دوستدار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۸
0
1
با سلام،خدمت استاد عزیزم دکتر توکل نیا ،خاطرات زیبا وقلم روان شیوا شما ،بنده را به اون سال ها برد که در محضر شما طرح خود را به عنوان كار آموز دامپزشکی در اداره رودبار شروع کرده بودم ،خاطره ای که برای واکسیناسیون فرمودید بنده مسول آن اکیپ بودم،یادمه بعد از خون گیری چند گله گوسفند و واکسیناسیون آنها ماشین ما متاسفانه خراب شد ومن همکارانم در آن ییلاق لاکه که فرسنگ ها از مرکز رودبار دور بود ،تنها ماندیم. علی رغم خستگی زیاد پای پیاده وبا تجهیزات به سمت آبادی حرکت کردیم دقیقا ساعت سه ونیم صبح بود که دیدیم شما برای کمک ما با ماشین آمدید وبا رو خوش به ما گفتید امروز را استراحت کنید،من از شما طی چند سال که درخدمتتان بودم درسها یاد گرفتم چه علمی و چه اخلاقی،وهنوز در بخش خصوصی با همان روحیه بعد از 25سال برای مردم خدمت میکنم،عزیزی که در کامنت ها از نحوه مدیریت شما ایراد گرفت تا حالا فکر نکنم در منطقه سخت وصعب العبور کار کرده یا اصلا دامپزشک نیست در هر رده ای چون یک نفر که کار عملیات صحرایی کرده می داند که چه انرژی از پرسنل ونفرات در محیط باز گرفته می شود،باری برای شما آرزوی سلامتی ودعا خیر دارم،شادزی روز افزون
نظر شما
ادامه