ضربالمثلهای دامپزشکی
دکتر مرتضی توکلنیا
کارشناس اداره تشخیص و درمان اداره کل دامپزشکی گیلان
هفت خان رستم
مراحل اخذ هرگونه پروانه از نظام دامپزشکی مصداق این ضرب المثل هست. با این تفاوت که در هر مرحله بایستی یک پولی واریز کنی، یک هویجی بخوری و به خان بعدی بروی یا اینکه بپری توی یک سامانه دیگر. اگر هم زیاد معطل کنی، میخوری زمین و برمیگردی مرحله قبل و دوباره یک پولی واریز میکنی، یک هویجی میخوری و...
کلمات کلیدی: رستم، هفت، پروانه
شتر دیدی ندیدی
این ضرب المثل برای دو سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی صادق است. آنجا که برای کسب امتیاز آموزشی بایستی کلاس ها و دوره های آموزشی عجیبی را بگذرانی. به طور مثال برایت دوره بیماریهای همین شتر را می گذارند، در حالیکه ممکن است به عمرت شتر ندیده باشی و ندانسته باشی برای معاینه شتر بایستی از جلو به آن نفر نزدیک شوی، از عقب و یا از بالا به وسیله بهپاد و هلیکوپتر!. بعضی از این دوره ها هم ممکن است غیرقابل رویت باشند. باید بگذرانی و بروی. اصلا شتر دیدی ندیدی!
کلمات کلیدی: شتر، دوره
شتر سواری دولا دولا؟
این ضرب المثل در برخورد سازمان دامپزشکی با موضوع سگ و گربه مصداق دارد. سگ و گربه مثال استخوانی در گلوی سازمان هستندکه نه می تواند قورتشان دهد چون تا اندرونه را پاره می کند و نه می تواند بالا بیاورد. علیالحساب سرمایه دامی نیست و لذا نمی تواند برای حفظ و حراستش ادله و برهان اقتصادی بیاورد. از طرفی دیگر از آن چشم پوشی هم نتوان کرد چون بالاخره بسیاری از بیماری های مشترک انسان و دام از همین دو حیوان منشاء می گیرند. از یک سو واکسن ها و غذایش را به هر صورت مدیریت و تایید می کند و تا حدودی صنایع وابسته به آن را دنبال، اما تا دنبالش می آیند که بیا مثلا پانسیون ها و حمایتی های سگ و... را سرو سامان بده جاخالی می دهد. شتر دیدی ندیدی تا حدودی هم اینجا کاربرد دارد.
کلمات کلیدی: شتر، دولا، سازمان
همسایهها یاری کنند، میخوام شوهرداری کنم
این ضرب المثل می تواند از جانب بخش خصوصی در مواجهه با فشارهای خارجی به کار گرفته شود. به طور مثال شرکت های یکپارچه تولید یا اینتگریشن های تولید گوشت مرغ چون دارند تولید انبوه می کنند و از ابتدا تا انتهای این زنجیره در کشور نقش آفرینی می کنند، واکسن و دارو و دان و... را از هر کجا می خواهد تهیه می کنند. اصلا شبکه توزیع نه منه دی؟ داروخانه و و کلینیک ها هم بروند کشک خودشان را بسابند. همه باید یاری کنند چون ایشان در حال تولید هستند. بخش خصوصی دامپزشکی هم که بعد از واگذاری بخش درمان به آن طی سال های اخیر بسیار به روز و برجسته و چشمگیر کار کرده اند و در بحث های عقیم سازی و جراحی و ارتوپدی و... فعالیت های خوبی و گاهاً اعجاب آوری از خود نشان می دهند و در بحث پیشگیری و مایه کوبی هم تا حدود زیادی مثمر ثمر بوده، الان با همین استدلال شوهرداری در مقابل بعضی مسائل معمولی نظیر کارمزد دستگاه پوز، دفع پسماند و... مقاومت نشان می دهند؛ ادارات دامپزشکی هم گیر بیخود ندهند. شرکت های وارد کننده و پخش هم مقداری از کالاهای خود را در سامانه های رسمی وارد و توزیع کنند، مقداری را هم نه. به هرحال همسایه ها یاری کنند، میخوام شوهرداری کنم.
کلمات کلیدی: همسایه ها، شوهر داری، خصوصی
خدا بیامرزیات را نمیخواهیم، قبر پدر ما را نریز!
دوستان ارجمند بخش خصوصی از این ضرب المثل می توانند در پاسخ به اینجانب در باب متن بالا استفاده نمایند.
کلمات کلیدی: خدابیامرزی، پدر، نریز
قربان برم خدا را، یک بام و دو هوا را
از این ضرب المثل می توان در مواقع سلیقه ای کار کردن و عدم وحدت رویه در صدور پروانه ها استفاده کرد. حالا هم که مشخص نیست صدور پروانه ها می بایست از اصل توسعه متوازن مشاغل در کشور پیروی کند و یا از قوانین شورای کسب و کار که اصلاً نیازی به توسعه متوازن نمی بیند. «هر کی هر کجا خواست اگر امتیاز کسب کرد می تواند هر پروانه ای بگیرد»
کلمات کلیدی: قربان، هوا، کسب و کار
خر بیصاحب رو همه سوار میشن
مغازه های پت شاپ مصداق «خر بی صاحب» هستند. معلوم نیست صاحب اصلیشان کیست؟ صنف سموم و اقلام کشاورزی، لوازم بهداشتی و آرایشی، گل و گیاه، سوپرمارکت ها و پروتئینی؟ .... از این رو اقلام آن را بجز پتشاپها در مغازه های خوراک دام می توان دید، ایضاً در داروخانه های دامپزشکی و در کلینیک ها و بیمارستان های دامپزشکی البته به نظرم بهتر هست سریعاً بیاید زیر علم دامپزشکی چون الان که هودی صاحب حیوان با هودی حیوان ست می شود، می ترسم نهایتاً از بوتیک و صنف البسه ها سردرآورد!
کلمات کلیدی: پت شاپ، خر، بی صاحب
هر چی خاک اون مرحومه، عمر شما باشه
این ضرب المثل داستان دارد؛ دوستی قدیمی می گفت که دو سه ماه بعد از کار دامپزشکی در کلینیک های دام کوچک، تقریبا متوجه شده بودم که فرهنگ لغت و کار در اینجا با دام بزرگ متفاوت است و چگونه بایستی با صاحبان حیوانات خانگی برخورد نمایم تا بهترین نتیجه عایدمان شود، به طور مثال اولاً سگ و گربه اصولاً حیوان نیستند و بایستی «بچه» خطابشان کنم چون بابا مامانشان ناراحت می شوند. (اصطلاح «چارپا» که در قدیم برای سگ های گله و روستا بکار می بردیم، اینجا فحش رکیک و ناموسی محسوب می شود). ثانیاً اگه حیوان در حضور من کار بامزه ای کرد، با مشت زدن روی سینه خود و تاکید روی حرف «ی» بگویم «عمو برات بمییییره!!». ثالثاً اگه حیوان در حال فوت و احتضار بود، نبایستی مثل دوران دامپزشکی گاو و گوسفند در جستجوی چاقو و حلال کردن حیوان باشم؛ بایستی به دنبال کپسول اکسیژن بوده و ماساژ قلبی هم از قبل بلد باشم. و بعد ادامه داد: تا اینجا درست! اما خداییش نمی دونستم وقتی حیوان مرد چطور باید با صاحب حیوان همدردی کنم. یه روز صاحب یک بچه گربه که خانم نسبتاً جوانی بود شیون کنان آمد و گفت که «ملوسک» به علت همان بیماری پنلکوپنی فوت کرده. کمی که او آرام گرفت، گفتم: «خیلی تسلیت میگم» و اتوماتیکوار داشتم ادامه می دادم «هر چی خاک آون مرحومه عمر شما باشه!» که یکدفعه به خودم آمدم و جاده خاکی زدم و گفتم «هر چی خاک اووون....گربه را دارین بندازین دور!!»، اگرچه این جمله من حامل پیام بهداشتی مهمی در مورد خاک آلوده گربه بود اما در واقع اونجا جاش نبود. بنابراین دیدم مامان بچه لوچانی به من زد (چشم و ابرویی به هم کشید) و فهمیدم غمش را تازه کرده ام. او که دوباره به گریه افتاد من هم به آرامی صحنه رو ترک کردم و یه مورد به تجربه های من افزوده شد.
کلمات کلیدی: خاک، مرحوم، گربه
محل دامپزشکی یا آخر خیابونه یا اول بیابون
این ضربالمثل قدیمی و منسوخ شده و به هیچوجه کاربردی ندارد. در شرایط کنونی و تقاضای تاسیس کلینیک در داخل شهرها در صورت بکارگیری، محل نزاع است و چالش. اصلا باز هم شتر دیدی ندیدی!
کلمات کلیدی: دامپزشکی، خیابان، بیابان، ندارد
«لطفا با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید و بهترین ضرب المثل را انتخاب کنید»
بهمن ۱۴۰۲
ضمنا جالبه که حکیم مهر اینو گذاشته و سانسورش نکرده